لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
استعاره یا تشبیه ؟
تشبیه و استعاره آرایه هایی است که در حماسه و شرح پهلوانی کاربرد گسترده ای دارد و بر پایه ی اغراق در شعر حماسی بکار می روند و گفته اند که « حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر اعمال پهلوانی و مردانگی ها و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد.
« و نیز ذکر این نکته ضروری است که : اغراق ذاتی حماسه است و فراتر از یک آرایه یا صنعت شعری باید به آن نگریست ».
با مقایسه دو آرایه تشبیه و استعاره و با توجه به اینکه تشبیه ادعای شباهت است و استعاره ادعای یکسانی، می توان نتیجه گرفت که اغراق در استعاره بیشتر است بنابراین استعاره با روح حماسه پیوند زیادی دارد لذا در شعر حماسی هرگاه در انتخاب این دو آرایه مردد باشیم می توانیم استعاره را به عنوان آرایه درست تر برگزینیم . و در بیتی که در درس دوم ادبیات سال سوم دبیرستان آمده به دقت در گزینش درست تر نیاز داریم و بدون دقت دچار اشتباه می شویم . همانگونه که در اکثر کتاب هایی که به عنوان کمک درسی تألیف شده و در بازار هم از این نوع کتاب ها بسیار زیاد است دچار این خبط و اشتباه گردیده اند .
با دقت در ابیات زیر :
نخستین به نیزه برآویختند همی خون ز جوشن فرو ریختند
ز نیروی اسبان و زخم سران شکسته شد آن تیغ های گران
چو شیران جنگی برآشوفتند پر از خشم ، اندام ها کوفتند
همان دسته بشکست گرز گران فروماند از کار دست سران
در می یابیم که این بیت از نظر معنی و توصیف نبرد تن به تن رستم و اسفندیار به هم وابسته است و اگر ما آن ها را جدای از هم در نظر بگیریم از منظور شعر دور افتاده ایم .
اکنون این بیت ها را معنی می کنیم تا به این پیوستگی معنایی برسیم . « در مرحله اول با نیزه جنگ را آغاز کردند و از ضربه های نیزه ای که به هم زدند خون تن آنها از زره بیرون زد . و از نیرو و فشار اسبان و ضربه و آسیب زدن پهلوانان به هم شمشیرهای سنگین و بزرگ آن ها شکسته شد . و هنگامی که پهلوانان جنگاور و دلیر خشمگین شدند ( از شکسته شدن سلاح مبارزه ) با عصبانیت و خشم فراوان گرز بر اندام یکدیگر زدند ( در این هنگام ) نیز دسته ی گرز ها شکسته شد و پهلوانان از ادامه ی جنگ درماندند و نتوانستند به آن با سلاح ادامه دهند پس کمر یکدیگر را گرفتند. »
با توجه به این معنی اگر در معنی بیت :
« چو شیران جنگی برآشوفتند پر از خشم ، اندام ها کوفتند »
دقت کنیم در می یابیم که در این بیت « چو » حرف ربط است نه حرف اضافه به معنی مانند و مثل و « شیران جنگی » استعاره می باشد که پیشتر گفته شد با حماسه هم خوانی بیشتری دارد .
متأسفانه به این نکته ها کمتر توجه می شود . و مثلاً در تست زیر که برای نمونه ذکر می شود دچار اشتباه شده و « چو » را در همین بیت حرف اضافه دانسته است و این بیت را هم بدون بیت های دیگر آورده است . آن هم در آزمون کانون فرهنگی آموزش که بسیاری از دبیران و دانش آموزان به آنها دل بستگی و اعتماد زیادی دارند .
سؤال : چو در کدام گزینه با سایر گزینه ها متفاوت است ؟
1) چو جوشن بپوشد پرخاشجوی ز زور و زشادی که بود اندراوی
2) چو بشنید اسفندیار این سخن از آن شیر پرخاشجوی کهن
3) چو شیران جنگی برآشوفتند پر از خشم اندام ها کوفتند
4 ) چو نزدیک گشتند پیر و جوان دو شیر سر افراز و دو پهلوان
توضیحی که طراح برای سؤال آورده این است : گزینه (3) صحیح است « چو » در این بیت به معنی « مانند و مثل » حرف اضافه است و به شیران جنگی نقش متمم می دهد . چو در سایر گزینه ها حرف ربط است و جمله ها را به یکدیگر وابسته می کند .
آزمون کانون فرهنگی آموزش تاریخ 28 بهمن 84
انتخاب بیت سوم از متن درس به تنهایی در این سؤال این نکته را می رساند که طراح به هیچ عنوان معنی و مفهوم بیت ها را نفهمیده ، شاید اگر بیت سوم را تنها در نظر بگیریم چو حرف اضافه باشد ولی با توجه به درس و پیوستگی شدید ابیات در توصیف صحنه نبرد تن به تن نمی توان آنها را جدای از هم در نظر گرفت لذا « چو » در این بیت حرف ربط به معنی « هنگامی که » است و « شیران جنگی » استعاره می باشد نه تشبیه.
ترجمه ی تفسیرطبری از کیست ؟
در صفحه 166 صدو شست وشش زبان و ادبیات فارسی عمومی 1 و 2 پیش دانشگاهی این جمله آمده است : « ترجمه تفسیر طبری، تألیف محمد ابن جریر طبری که در زمان سامانیان به فارسی برگردانده شده است » اگر دقت شود معلوم می گردد جمله به این صورت درست نیست زیرا اطلاع آشفته و در همی درباره ترجمه تفسیر طبری و مترجمان و مؤلفان آن داده است که غلط است .
و این جمله غلط بودنش زمانی آشکارتر و مضر تر می شود که اگر از دانش آموزی که این جمله را خوانده است بپرسی : ترجمه تفسیر طبری از کیست ؟ جواب می دهد از محمدبن جریر طبری .
حال آن که تفسیر طبری که اسم آن« جامع البیان فی التفسیر القرآن» است از محمد بن جریر طبری می باشد و ترجمه فارسی آن از او نیست بلکه ترجمه ی فارسی تفسیر طبری از علمای ماوراء النهر می باشد که به فرمان ابوصالح منصوربن نوح سامانی و نیز با شور با یکدیگر در باره جواز ترجمه ی لفظ مبارک قرآن به فارسی در نهایت آن را به فارسی برگرداندند .
جنگیدن نهاداست یا دل ؟
ادبیات (1 ) :
در درس رزم رستم و سهراب ( 1 ) کتا ب ادبیات (1) بیت :
« دلم من همی بر تو مهر آورد همی آب شرمم به چهر آورد »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
آموزش و پرورش خلاقیت
در چند دهه اخیر پژوهش هاى بسیارى در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش هاى انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم مى توان آموزش و هم پرورش داد.3
تورنس مى نویسد: طى پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفکر خلاق، شواهدى دیده ام که نشان مى دهد خلاقیت را مى توان آموزش داد. فلدهوسن و همکارانش مى گویند: پاسخ به این سؤال که «آیا مى توان خلاقیت را آموزش داد؟» مثبت است. آنان روش هاى جالبى براى آموزش خلاقیت ارائه مى دهند.4
تحقیقات نشان داده است که تمام انسان ها داراى قوّه خلاقیت هستند؛برخى در یک زمینه داراى خلاقیت بیش تر و برخى در زمینه اى دیگر. خلاقیت مى تواند به وسیله معلمان در دانش آموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین، باید محیط و فضاى مساعدى براى رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد.
کارل راجرز در این زمینه مى نویسد: «روشن است که خلاقیت را نمى توان با فشار ایجاد کرد، بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. همان گونه که زارع نمى تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما مى تواند شرایط مناسبى براى رشد دانه فراهم آورد. در مورد خلاقیت هم همین شرایط صادق است. باید زمینه اى مساعد براى رشد و توسعه خلاقیت فرزندان و دانش آموزان فراهم آورد. از جمله تجربیات من در روان شناسى این است که مى توان با فراهم کردن امنیت روانى و آزادى، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد.»[5
روشن است که هر کسى ممکن است در زمینه اى خاص خلاقیت داشته باشد. از هر کسى در هر زمینه نمى توان انتظار خلاقیت و ابتکار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه ها را شناسایى کرده و زمینه رشد آن ها را فراهم نمود.
ویژگى هاى افراد خلاق
روان شناسان ویژگى هاى افراد خلاق را مورد بررسى و مطالعه قرار داده اند. در پژوهش هایى که توسط استینر (1965) و بارون (1969) و بارباراکلارک (1979) صورت گرفته، صفت هاى ذیل به عنوان ویژگى هاى افراد خلاق، که عموماً برخوردار از آن هستند، بیان شده است:
ـ داراى گنجایش ذهنى و فکرى زیادى هستند (تیزهوش تر از دیگراننند)؛
ـ علاقه آن ها به مسائل علمى، هنرى، فرهنگى و اجتماعى بیش تر و دامنه اطلاعات آن ها در این زمینه وسیع تر است؛
ـ درباره مسائل انتزاعى، در مقایسه با مسائل عینى و ملموس، بهتر و عمیق تر مى اندیشند؛ـ دوست دارند که در مباحثه عقیده خود را بیان کنند، ولى اصرارى به تحمیل عقاید خود ندارند؛
ـ انعطاف پذیرند و بیانشان داراى طنز است؛
ـ علاقه به سؤال و پرسش دارند و بسیار کنجکاوند؛
ـ محافظه کار نیستند و بیش تر ریسک پذیرند؛
ـ علاقه هاى متنوع و فراوانى دارند و داراى فرایندهاى غیرمتعارف فکرى هستند؛
ـ در فکر و عمل از اصالت و نوآورى بیش ترى برخوردارند؛
ـ داراى زندگى تخیلى بوده و درگیرى بیش ترى با رؤیاهاى خیالى دارند؛
ـ استقلال طلب بوده و دوست ندارند که از راه و روش زندگى دیگران پیروى کنند؛
ـ اعتماد به نفس خوبى دارند و در مقابل ناکامى ها کم تر دلسرد و مأیوس مى شوند؛
ـ از معیارها، رسوم و ارزش هاى اجتماعى، که به نظرشان قابل قبول نیستند، کم تر پیروى کرده و بیش تر متکى به قضاوت شخصى خود هستند؛
ـ در رابطه با دیگران رُک و صریح و درست کارند؛
ـ به مسائل فلسفى همچون مذهب، ارزش ها، معنى زندگى و این قبیل امور توجه مى کنند؛
ـ بر غرایز خود تسلط بیش ترى داشته، شخصیت رشد یافته ترى دارند و کم تر داراى اختلال روحى و روانى مى شوند؛
ـ داراى حافظه اى قوى بوده و به جزئیات مسائل توجه دقیق دارند. توانایى انجام کارهاى پیچیده را نیز دارند.6
معلم و شیوه هاى پرورش تفکر اخلاق
تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروى از تمایلات و عادات، سبب رکود فکرى و عجز او در برابر مسائل و مشکلات است. امروزه جامعه نیازمند افرادى است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار مى دهند و مشکلات را به گونه ابتکارى از سر راه خود برمى دارند. اجمالاً وظایف یک معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:
1. دانش آموزان را به داشتن ایده هاى بکر و نو تشویق نماید؛ایده هایى که کموبیش براى خود آن ها بکر است. ضمن پذیرش ایده هاى بکر، زمینه ابراز آن ها را فراهم کند. مثلاً، مى توان از دانش آموزان خواست که به جاى ارائه گزارش ساده از یک کتاب، آن را شخصاً ارزیابى کرده و هر نظرى که درباره آن دارند بیان کنند و یا این که فصلى از فصل هاى سال را توصیف کنند به طور کلى، نقاشى هاى آزاد، مقاله نویسى و نگارش داستان هاى کوتاه، زمینه ایده فرد و تفکر خلاق در دانش آموزان را بهتر فراهم مى کند.7
2. مطالب درسى را به صورت مسأله و معما براى شاگردان طرح کند؛مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم، از برکردن حقایق علمى و تاریخى رشد قوه ابتکار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جاى بیان مطالب درسى یا ذکر حقایق. علمى، باید دانش آموزان را به طرح مسائل ترغیب کند.
3. معلم باید به دانش آموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایده هاى خود را اعلام نمایند و این ایده ها را روى تخته کلاس درس نوشته و پس از طرح مسائل و ایده هاى خود به آنان اجازه دهد که این مسائل را نقد و بررسى نموده و مورد آزمایش قرار دهند.
شیوه هاى گوناگون تدریس
معلم باید در جریان تدریس و فرایند تعلیم و تربیت، شیوه هاى مختلفى را به کار برد؛از جمله، روش حل مسأله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث آزاد و پروژه هاى گروهى و جمعى متناسب با موضوع و موقعیت درسى.
فعال شدن شاگردان در کلاس
کلاس هاى درس را مى توان به جاى «معلم محورى» به صورت «فراگیر محورى» اداره کرد؛در کلاس فراگیر محورى، دانش آموز در امر یادگیرى دخالت مستقیم و اساسى دارد. معلم راه هاى یادگیرى را به شاگردان دیکته نمى کند، بلکه شیوه هاى مختلف یادگیرى را پیش پاى آنان قرار مى دهد تا با استفاده از نیروى خلاقیت و ابتکار خود مسیر و روش یادگیرى را جستوجو نمایند. به جاى این که معلم براى دانش آموزان اطلاعات فراهم کند، بایستى آنان را در موقعیتى قرار دهد تا خود به جستوجوى اطلاعات بپردازند. معلم در این شیوه تدریس، راهنماست و نقش یارى دهنده و هدایتگر را ایفا مى کند.
استفاده از روش بارش مغزى (brain Storming) (اسبورن 1975)
در روش بارش مغزى، پس از این که مسأله اى در کلاس ارائه شد، معلم از دانش آموزان مى خواهد تا هر تعداد راه حل را که مى توانند براى مسأله بنویسند. معلم پیش از ارائه همه راه حل ها به وسیله دانش آموزان، نباید هیچ گونه اظهارنظرى در این خصوص بنماید. این روش، شبیه روش تداعى آزاد است که در روان کاوى مورد استفاده قرار مى گیرد.8
ایجاد زمینه تفکر
معلم باید زمینه اى فراهم کند که همه دانش آموزان تفکر نمایند و بدون نگرانى تفکرات خویش را اظهار نمایند. هرچند شاگردان در فرایند تفکر ممکن است اشتباه کنند، اما مهم، تفکر و پرورش فکر است. در این گونه کلاس ها پاسخ صحیح و غلط شاگرد براى معلم ارزش یکسان خواهد داشت؛زیرا به هر حال دانش آموز به تفکر واداشته شده است. به عبارت دیگر، باید به دانش آموزان اجازده داده شود تا اشتباهاتى را مرتکب شوند؛زیرا ممکن است اشتباهات به بینش هاى مثمرثمرى منتهى شوند.
معلم باید شرایط آموزشى را به گونه اى ترتیب دهد که شاگردان مطمئن شوند که اختلاف نظر آنان با معلم مشکلاتى براى آنان نخواهند داشت. به هیچ وجه نباید اندیشه هاى شاگردان را طرد نمود؛چون در این صورت آنان به تفکر نخواهند پرداخت.9
ارتباط با اذهان خلّاق
گرچه معلم تا حدّ زیادى مى تواند ذهن دانش آموز را تحریک کند، اما این امر کافى نیست. گفتار و کردار هنرمندان، متفکران و رهبران مشهور از مهم ترین عوامل مؤثر در تحریک انرژى خلّاق در دیگران است. شاعران، مورخان، سیاستمداران و دانشمندان بزرگ، در قرون گذشته، از طریق آثار مکتوب خود با ما سخن مى گویند. آتش خلاق آنان مى تواند شعله آفرینش گرى دانش آموزان را برافروزد و روح اشتیاق رقابت را در آنان بدمد. 10 براى پیش گیرى از احساس حقارت دانش آموزان در برابر بزرگان، باید به آنان گفته شود که انسان هاى بزرگ هم از اول خلاق نبودند، بلکه با تلاش، پشتکار و پرورش این قوه توانسته اند ابتکارات، نوآورى ها و آفرینندگى را در وجود خود شکوفا سازند. با شناخت نحوه زندگى و مراحل رشد دانش آموزان، مى توان از بروز و پیدایش این احساس در آن ها پیش گیرى نمود.
تشویق اندیشه ها و پیشرفت هاى بکر و ناب