حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد عدالت در اندبشه سیاسی باستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سیاست در ایران روندی دوگانه را در تاریخ طی کرده است. اگر به ایران باستان برگردیم بحث نظری و اساسی درموردسیاست فقط به صورت محدود مشاهده می شود. این امر در اوستا به عنوان متن مذهبی به صورت پند به حاکمان و دستورات دینی بویژه در حوزه کردار پاک و رفتار پاک معنا می یابد. اینکه حاکم باید براساس پاکی و داد عمل کند. کورش اول و داریوش اول به عنوان اولین و بزرگترین پادشاهان دوران هخامنشی وظیفه خود راگسترش راستی و اندیشه پارسی می دانند به طوری که داریوش در کتیبه بیستون بیش از 20 بار قسم یاد می کند که به دنبال راستی و داد است و بر عظمت پارسیان و جنگاوری سربازان پارسی صحه می گذارد.

 در دوران بعد ما رواج اندیشه آتنی- یونانی را مشاهده می کنیم تا اینکه به دوران پارتیان یا همان اشکانی ها می رسیم. در این دوران نوشته های زیادی از بابت سیاست نداریم. با آغاز حکومت اردشیر بابکان بحث حاکمیت تئوکراتیک مطرح می شود. بویژه اینکه سایه کریتر به عنوان موبد موبدان در همه جای کتیبه های پادشاهان اولیه ساسانی دیده می شود. کریتری که درپشت سر پادشاهان دیده می شود اما بزرگتر و با عظمت تر از خود پادشاهان است و بعد در کمیته های بعدی الهه آناهیتا به پادشاهان حلقه های پادشهای را تقدیم می کند.

جدی ترین بحث حکومت ایرانی به بزرگمهر پزشک، وزیر و سیاستمدار

ایرانی دوران انوشیروان می رسد؛ انوشیروانی که با کمک بزرگمهر وسیع ترین و قدرتمند ترین حکومت پارسی ایرانی قبل از اسلام را بنیان می نهد

درس عبرت بگیریم،همه با درک درست علل حوادث تاریخی و جلوگیری ارتباط آنها با جهان، دنیا را بهتر بشناسیم و درباره حوادث زمانی حال نیز با آگاهی بیشتر قضاوت کنیم. در این میان مطالعهتاربخ حقوق اهمیت ویژه ای دارد چون پی بردن به موقعیت دقیق تاسیسات حقوقی معاصر و نقش آنها در تکامل تمدن کنونی مستلزم تامل درتاریخ حقوق است. در پیدایش قانون و علم حقوق می گویند: پیش از آنکه مورخان به نگارش تاریخ همت گمارند به حکم ضرورت ضوابطی بصورت عرف و عادت و اوامری از مظاهر زور و قدرت وجود داشته است و کم کم ضوابط و اوامر مزبور در قالب قانونی در آمده است.در مطالعه تاریخ حقوق، اهمیت حقوق کیفری که بیانگر تلاش نوع بشر برای ایجادجامعه ای سالم بر پایه عدل و عدالت و مبارزه با ظلم و فساد و زورگویی است و توفیق در آن بر کس پوشیده نیست. در جوامع اولیه حقوق کیفری اهمیت بسیار داشته، زیرا انسان در جوامع ابتدائی نسبت به قوانینی طبیعی بیگانه بوده و علل بوجود آمدن پدیده ها را نمی دانسته است. بطور کلی می توان گفت: در جوامع ابتدائی دو ویژگی مشخص وجود داشته که موضوعات حقوق کیفری از جمله میزان ارتکاب جرائم و تبهکاری را تحت تاثیر قرار می داده است:

ابعاد کوچک جوامع ابتدائی معمولاً متشکل از چندخانواده که به دلیل کمی اعضا برای ارتکاب جرائم علیه گروه بسیار دشوار می گشت.

در جوامع ابتدائی خواسته های جمعی بر امیال فردی غلبه داشته و این امر موجب کاهش قابل ملاحظه بزهکار بوده است.

از تاریخ حقوق ایران باستان، چنین استنباط میشود که در آن دوران بسیاری از اصول پیشرفته حقوق جزای معاصر از قبیل:مبرابودن اطفال از مسئولیت کیفری، در مقررات حاکم،اجرا میشده است. قضاوت ودادرسی در تمدن سومر حتی المقدور مردم از مراجعه به محکمه خودداری می کردند و در ابتدای امر به داوری عمومی مراجعه میکردند وتوصیه می شدند که دوستانه دعوا را حل کنند.

.

قوانین کیفری در تمدن اشوب

کیفرهای قانونی مختلفی با درجات مختلفی در این کشور وجود داشت مانند: بریدن گوش، یا بینی، و چشم درآوردن و سر بریدن

قضاوت در بابلقدیمیترین قانون نامه مدنی که تمدن بشری سراغ داردقانون حمورایی است.

ویژگیها و خصوصیات قانون نامه حمورابی

قدیمیترین قانون نامه مدنی که تمدن بشری سراغ دارد قانون حمورابی است، این پادشاه پس از آنکه توانست از قبایل پراکنده و قدرت ضعیف بابل حکومت نیرومندی به وجود آورد و امنیت و آسایش نسبی را در بابل حکمفرما نماید، قانوننامه تاریخی خود را صادر و دستور به تدوین آن داد. قانون حمورابی که بر روی ستونی از سنگ به ارتفاع45/2 متر و به شکل منظم و زیبایی نوشته شده است،که براثر کاوشهای باستانشناسان در خرابه های شهر شوش پیدا شد و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. بالای ستون سنگی صورت مردی است که روی کرسی نشسته و مرد دیگری روبروی وی ایستاده او را میپرستد، آنکه روی کرسی نشسته رب النوع یا خداوند آفتاب است و آنکه روبروی خداوند آفتاب ایستاده حمورابی است. متن قانون مشتمل بر 282 ماده و یک مقدمه است. در قسمتی از مقدمه حمورابی به بیان هدف خویش از تنظیم قوانین میپردازد و



خرید و دانلود تحقیق در مورد عدالت در اندبشه سیاسی باستان


تحقیق در مورد عدالت و جایگاه آن در قرآن 17 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عدالت و جایگاه آن در قرآن

از مهم ترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی اصل عدالت است . طرح مسایلی همچون مبحث عدالت در یک جامعه حاکی از حیات سیاسی و عقلانی آن اجتماع است . چراکه هیچ جامعه زنده و پویایی از طرح این مسایل مستغنی نیست . جامعه ای که این مقولات را مطرح نمی کند ، خبر از بی نیازی خود نمی دهد بلکه غفلت و بی دردی  و انحطاط خود را آشکار می سازد .

از آنجا که عدالت اولاً : موضوعی است که ریشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و ثانیاً : در دین تاکید بسیاری برآن رفته است و فرد در جامعه نیازی حیاتی به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دین داری است و هم شرط انسانیت . طبق دیدگاه بعضی از  اندیشمندان شرط اساسی دینی بودن جامعه اجرای عدالت است چرا که با اجرای عدالت است که مقتضیات رشد در جامعه ایجاد می شود.1

جایگاه عدالت در علم و اخلاق:

عدل و عدالت یکی از اساسی ترین مفاهیم در باب سخن از عقل عملی است . حکیمان با تقسیم عقل – اعتبار مدرکاتش – به دو قسم عقل عملی و عقل نظری در این باورند که دامنه عقل عملی محدود به مفاهیمی همچون تحسین عدالت ، علم ، شجاعت و تقبیح ظلم است . 2

البته حق این است که علم و شجاعت نیز وقتی پسندیده اند که مطابق عدالت باشند والا علم آتش افکن و شجاعت مظلوم شکن نیز کم نبوده و نیست و حتی مفهوم شریفی چون راستگوئی وقتی قابل تحسین است که بر طبق عدالت باشد وگرنه صداقتی که به ویرانی و خونریزی بیانجامد که هیچ ستایش عاقلانه ای را در خورنخواهد بود .

با بیان فوق می توان گفت که عدالت مفهومی در عرض سایر مفاهیم اخلاقی نیست بلکه اساسا عدالت معیاری است که می تواند سنگ محک تمام ارزش های دیگر و سنگ بنای تمامی ابعاد زندگانی انسانی باشد

 

 

تعریف عدالت:

افلاطون معتقد است که عدالت امری نسبتا پیچیده است که تنها تربیت یافتگان دامان فلسفه به آن دسترسی دارند و به یاری حس و تجربه نمی توان به آن رسید . 3

از نظر ارسطو عدالت « فضیلتی است که به موجب آن باید به هر کس آنچه را حق اوست داد. » 4

تعریف مورد نظر شهید مطهری مشابه تعریف ارسطو است که حقوق افراد را باید رعایت کرد و حق هر ذی حقی را به او داد . 5

علامه طباطبایی معنای اصلی عدالت را اقامه مساوات میان امور می داند به این که « به هر امری آنچه سزاوار است بدهی تا همه امور مساوی شود به هر یک در جای خود که مستحق آن است قرار گیرد. » 6

البته قاعدتا مراد از تساوی بین امور وقتی است که بین آن امور از جهت اختصاصات و استحقاقات تساوی برقرار باشد . چرا که نباید عدل را به تساوی و نفع هر گونه تبعیض معنی کرد . زیرا این معنی ایجاب می کند که هیچ استحقاقی رعایت نشود وبه همه به یک چشم نظر شود و این عدالت عین ظلم است .

نهایتا در تعریف عدالت باید گفته آنچه متسالم علیه است این است که : عدم تبعیض  رعایت مساوات میان همگان – البته با استحقاق های مساوی – اگر هم به عنوان تعریف عدالت پذیرفته نشود لااقل یکی از لوازم اصلی آن است .

اقسام عدالت :

در یک تقسیم بندی کلی می توان عدالت را به دو نوع الهی و بشری تقسیم کرد : عدل الهی یعنی این که خداوند نسبت به آنچه امکان وجود یا اکمال در وجود دارد رعایت استحقاق را می کند و به آن افاضه وجود یا رحمت می کند . یعنی هر موجودی هر درجه از وجود و اکمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت می کند و ظلم یعنی منع فیض و امساک وجود از موجودی که استحقاق دارد . 7

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد عدالت و جایگاه آن در قرآن 17 ص


تحقیق در مورد عدالت و جایگاه آن در قرآن 17 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عدالت و جایگاه آن در قرآن

از مهم ترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی اصل عدالت است . طرح مسایلی همچون مبحث عدالت در یک جامعه حاکی از حیات سیاسی و عقلانی آن اجتماع است . چراکه هیچ جامعه زنده و پویایی از طرح این مسایل مستغنی نیست . جامعه ای که این مقولات را مطرح نمی کند ، خبر از بی نیازی خود نمی دهد بلکه غفلت و بی دردی  و انحطاط خود را آشکار می سازد .

از آنجا که عدالت اولاً : موضوعی است که ریشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و ثانیاً : در دین تاکید بسیاری برآن رفته است و فرد در جامعه نیازی حیاتی به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دین داری است و هم شرط انسانیت . طبق دیدگاه بعضی از  اندیشمندان شرط اساسی دینی بودن جامعه اجرای عدالت است چرا که با اجرای عدالت است که مقتضیات رشد در جامعه ایجاد می شود.1

جایگاه عدالت در علم و اخلاق:

عدل و عدالت یکی از اساسی ترین مفاهیم در باب سخن از عقل عملی است . حکیمان با تقسیم عقل – اعتبار مدرکاتش – به دو قسم عقل عملی و عقل نظری در این باورند که دامنه عقل عملی محدود به مفاهیمی همچون تحسین عدالت ، علم ، شجاعت و تقبیح ظلم است . 2

البته حق این است که علم و شجاعت نیز وقتی پسندیده اند که مطابق عدالت باشند والا علم آتش افکن و شجاعت مظلوم شکن نیز کم نبوده و نیست و حتی مفهوم شریفی چون راستگوئی وقتی قابل تحسین است که بر طبق عدالت باشد وگرنه صداقتی که به ویرانی و خونریزی بیانجامد که هیچ ستایش عاقلانه ای را در خورنخواهد بود .

با بیان فوق می توان گفت که عدالت مفهومی در عرض سایر مفاهیم اخلاقی نیست بلکه اساسا عدالت معیاری است که می تواند سنگ محک تمام ارزش های دیگر و سنگ بنای تمامی ابعاد زندگانی انسانی باشد

 

 

تعریف عدالت:

افلاطون معتقد است که عدالت امری نسبتا پیچیده است که تنها تربیت یافتگان دامان فلسفه به آن دسترسی دارند و به یاری حس و تجربه نمی توان به آن رسید . 3

از نظر ارسطو عدالت « فضیلتی است که به موجب آن باید به هر کس آنچه را حق اوست داد. » 4

تعریف مورد نظر شهید مطهری مشابه تعریف ارسطو است که حقوق افراد را باید رعایت کرد و حق هر ذی حقی را به او داد . 5

علامه طباطبایی معنای اصلی عدالت را اقامه مساوات میان امور می داند به این که « به هر امری آنچه سزاوار است بدهی تا همه امور مساوی شود به هر یک در جای خود که مستحق آن است قرار گیرد. » 6

البته قاعدتا مراد از تساوی بین امور وقتی است که بین آن امور از جهت اختصاصات و استحقاقات تساوی برقرار باشد . چرا که نباید عدل را به تساوی و نفع هر گونه تبعیض معنی کرد . زیرا این معنی ایجاب می کند که هیچ استحقاقی رعایت نشود وبه همه به یک چشم نظر شود و این عدالت عین ظلم است .

نهایتا در تعریف عدالت باید گفته آنچه متسالم علیه است این است که : عدم تبعیض  رعایت مساوات میان همگان – البته با استحقاق های مساوی – اگر هم به عنوان تعریف عدالت پذیرفته نشود لااقل یکی از لوازم اصلی آن است .

اقسام عدالت :

در یک تقسیم بندی کلی می توان عدالت را به دو نوع الهی و بشری تقسیم کرد : عدل الهی یعنی این که خداوند نسبت به آنچه امکان وجود یا اکمال در وجود دارد رعایت استحقاق را می کند و به آن افاضه وجود یا رحمت می کند . یعنی هر موجودی هر درجه از وجود و اکمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت می کند و ظلم یعنی منع فیض و امساک وجود از موجودی که استحقاق دارد . 7

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد عدالت و جایگاه آن در قرآن 17 ص


تحقیق در مورد عدالت و جایگاه آن در قرآن 17 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عدالت و جایگاه آن در قرآن

از مهم ترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی اصل عدالت است . طرح مسایلی همچون مبحث عدالت در یک جامعه حاکی از حیات سیاسی و عقلانی آن اجتماع است . چراکه هیچ جامعه زنده و پویایی از طرح این مسایل مستغنی نیست . جامعه ای که این مقولات را مطرح نمی کند ، خبر از بی نیازی خود نمی دهد بلکه غفلت و بی دردی  و انحطاط خود را آشکار می سازد .

از آنجا که عدالت اولاً : موضوعی است که ریشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و ثانیاً : در دین تاکید بسیاری برآن رفته است و فرد در جامعه نیازی حیاتی به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دین داری است و هم شرط انسانیت . طبق دیدگاه بعضی از  اندیشمندان شرط اساسی دینی بودن جامعه اجرای عدالت است چرا که با اجرای عدالت است که مقتضیات رشد در جامعه ایجاد می شود.1

جایگاه عدالت در علم و اخلاق:

عدل و عدالت یکی از اساسی ترین مفاهیم در باب سخن از عقل عملی است . حکیمان با تقسیم عقل – اعتبار مدرکاتش – به دو قسم عقل عملی و عقل نظری در این باورند که دامنه عقل عملی محدود به مفاهیمی همچون تحسین عدالت ، علم ، شجاعت و تقبیح ظلم است . 2

البته حق این است که علم و شجاعت نیز وقتی پسندیده اند که مطابق عدالت باشند والا علم آتش افکن و شجاعت مظلوم شکن نیز کم نبوده و نیست و حتی مفهوم شریفی چون راستگوئی وقتی قابل تحسین است که بر طبق عدالت باشد وگرنه صداقتی که به ویرانی و خونریزی بیانجامد که هیچ ستایش عاقلانه ای را در خورنخواهد بود .

با بیان فوق می توان گفت که عدالت مفهومی در عرض سایر مفاهیم اخلاقی نیست بلکه اساسا عدالت معیاری است که می تواند سنگ محک تمام ارزش های دیگر و سنگ بنای تمامی ابعاد زندگانی انسانی باشد

 

 

تعریف عدالت:

افلاطون معتقد است که عدالت امری نسبتا پیچیده است که تنها تربیت یافتگان دامان فلسفه به آن دسترسی دارند و به یاری حس و تجربه نمی توان به آن رسید . 3

از نظر ارسطو عدالت « فضیلتی است که به موجب آن باید به هر کس آنچه را حق اوست داد. » 4

تعریف مورد نظر شهید مطهری مشابه تعریف ارسطو است که حقوق افراد را باید رعایت کرد و حق هر ذی حقی را به او داد . 5

علامه طباطبایی معنای اصلی عدالت را اقامه مساوات میان امور می داند به این که « به هر امری آنچه سزاوار است بدهی تا همه امور مساوی شود به هر یک در جای خود که مستحق آن است قرار گیرد. » 6

البته قاعدتا مراد از تساوی بین امور وقتی است که بین آن امور از جهت اختصاصات و استحقاقات تساوی برقرار باشد . چرا که نباید عدل را به تساوی و نفع هر گونه تبعیض معنی کرد . زیرا این معنی ایجاب می کند که هیچ استحقاقی رعایت نشود وبه همه به یک چشم نظر شود و این عدالت عین ظلم است .

نهایتا در تعریف عدالت باید گفته آنچه متسالم علیه است این است که : عدم تبعیض  رعایت مساوات میان همگان – البته با استحقاق های مساوی – اگر هم به عنوان تعریف عدالت پذیرفته نشود لااقل یکی از لوازم اصلی آن است .

اقسام عدالت :

در یک تقسیم بندی کلی می توان عدالت را به دو نوع الهی و بشری تقسیم کرد : عدل الهی یعنی این که خداوند نسبت به آنچه امکان وجود یا اکمال در وجود دارد رعایت استحقاق را می کند و به آن افاضه وجود یا رحمت می کند . یعنی هر موجودی هر درجه از وجود و اکمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت می کند و ظلم یعنی منع فیض و امساک وجود از موجودی که استحقاق دارد . 7

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد عدالت و جایگاه آن در قرآن 17 ص


تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر امام علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 3 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعریف عدالت از منظر امام علی

شبکه خبر دانشجو ـ سرویس عدالتخواهی-پاسخگویی

بهرام اخوان کاظمی

 

امام علی درخصوص عدالت بیانی دارد که می توان مفهوم کامل و تعریف جامع این کلمه را از آن دریافت: وَ سُئل علیه السلام، أیما اَفضلُ: العدلُ او الجود؟ فقال(ع): العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها عن جهتها، و العدل سائس عام و الجود عارض خاص، فالعدل اشرفهما و افضلهما؛ از امام(ع) سؤال شد: از عدل و جوُد (بخشش) کدام یک برتر و ارزشمندترند؟ فرمود: عدل امور را به جای خود می نهد اما جود امور را از جهت اصلی خارج می کند. عدل سیاست گری فراگیر همگان است و اداره کننده عموم است اما اثر جُود محدود، و عارضه ایی استثنایی است. بنابراین عدل شریف ترین و بافضیلت ترین آن دو است. این تعریف همان تعریف معروف است که از عدل شده است: وَضع کل شیء فی ما وضع له ، که معنای آن قرار دادن یا نهادن هر چیز در جای مناسب آن است. در جامعه انسانی افراد مختلف اند. صلاحیت ها، لیاقت ها، استعدادها، ارزش ها و پایه های علم، فضیلت، ایمان، اخلاق و درایت ها متفاوت است. حقوق انسان ها در زمینه های مختلف برحسب این موازین تعیین می گردد. اگر این ارزشیابی درست بود و طبق صلاحیت ها هر فردی از حقوق شایسته برخوردار گشت، عدالت اجتماعی تحقق یافته است. اما اگر پایه ها و مراتب اجتماعی را معیارهای واقعی تعیین نکند، این همان ظلم است که نظام جامعه را از هم می پاشد. امام(ع) در مقایسه عدل و جُود، عدل را ترجیح داده و استدلال نموده اند که جود و بخشش گرچه خصلتی ممدوح و قابل ستایش است، ولی همه جا کارسازی ندارد و همیشه نمی توان از صفت بخشندگی یاری جست. ای بسا که جود و بخشش، سبب برهم زدن نظام عدالت در اجتماع شود. در کنار جود، ممکن است حقی از افرادی دیگر تضییع گردد. اما در عدل چنین نیست. اگر حق واقعی هر انسانی داده شود به احدی ظلم نشده و حقی از کسی ضایع نگشته است. لذا عدل در سیاست، اجتماع، حکم و قضا و مسایل مالی حقوقی، کیفری و غیره، محوری است عام که همگان در پرتو آن در امان بوده و از تضییع حقوق خویش، احساس وحشت و اضطراب نمی نمایند. همچنین در تبیین مفهوم عدل در تفسیر آیه کریمه ان الله یامر بالعدل و الاحسان چنین می فرماید: العدلُ الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل انصاف دادن است، و احسان؛ کرم و بخشش نمودن . البته علمای اخلاق، جود را از عدل بالاتر دانسته اند و شایان توضیح است که چرا علی(ع) عدل را افضل شمرده است؟ پاسخ به این سؤال ویژگی دیگری از عدالت در منظر امام(ع) را هویدا خواهد ساخت. باید گفت که از نظر ملکات اخلاقی و صفات شخصی و فردی، همه متفقند که جود از عدل بالاتر است. اما از نظر اجتماعی، یعنی منظور علی(ع)، چنین نیست. ریشه این ارزیابی، اهمیت و اصالت اجتماع و تقدم اصول و مبادی اجتماعی بر اصول و مبادی اخلاق فردی است. عدل از نظر اجتماعی از جود بالاتر است، زیرا عدل در اجتماع به منزله پایه های ساختمان و جُود و احسان به منزله رنگ آمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. افضلیت عدل بر جود، به دلیل اصالت و اهمیت اجتماع است و اینکه بر اصول و مبادی اخلاقی مقدم است. به تعبیری؛ آن یکی اصل است و این یکی فرع، آن یکی تنه است و این یکی شاخه، آن یکی رکن است و این یکی زینت و زیور. بدیهی است اول باید پایه درست باشد بعد نوبت تزیین آن. اگر خانه از پای بست ویران است، دیگر چه فایده که خواجه در بند نقش ایوان باشد؟ در حالی که در خانه بی تزیین هم می توان زیست و مأوا گرفت. از سوی دیگر جامعه را هرگز با جود و احسان نمی توان اداره کرد. عدالت پایه سازمان و اداره اجتماع است و چه بسا بخشش ها اگر فزونی گیرد، موازنه اجتماعی مُختل شود و صدقات و نذورات، بخشی از جامعه را تنبل و تن پرور بار خواهد آورد. استاد شهید مطهری ضمن ذکر مطالب تفصیلی در باب مباحث پیش گفته، معتقد است که ما تا کنون به عدل و جود از جنبه اخلاقی در فضایل شخصی و نفسانی نگاه کرده ایم اما جنبه دیگر مهم، جنبه اجتماعی قضیه است و ما تا کنون کمتر از این جنبه فکر می کرده ایم. استاد معتقد است که عدالتِ موجبِ شهادتِ امام(ع)، عدالت اجتماعی است. وی در باره عدالت مزبور می نویسد: آیا یک عدالت صرفاً اخلاق بود، نظیر آنچه می گوییم امام جماعت یا قاضی یا شاهد طلاق یا بینه شرعی، باید عادل باشد؟ این جور عدالت ها که باعث قتل کسی نمی شود، بلکه بیشتر باعث شهرت و محبوبیت و احترام می گردد. آن نوع عدالت مولی که قاتلش شناخته شد، در حقیقت فلسفه اجتماعی او و نوع تفکر مخصوصی بود که در عدالت اجتماعی اسلامی داشت ... او تنها عادل نبود، عدالتخواه بود. فرق است بین عادل و عدالتخواه، همان طوری که فرق است بین آزاد و آزادیخواه ... باز مثل اینکه یکی صالح است و دیگری اصلاح طلب. در آیه کریمه قرآن [نساء، 135] می فرماید: کونوا قوامین بالقسط قیام به قسط یعنی اقامه و به پا داشتن عدل، و این غیر از عادل بودن از جنبه شخصی است. . بنابراین علی(ع) بیش از آنکه به عدل از دیده فردی و شخصی نگاه کند، جنبه اجتماعی آن را لحاظ می نمود. عدالت به صورت یک فلسفه اجتماعی اسلامی مورد توجه مولای متقیان بوده و آن را ناموس بزرگ اسلامی تلقی می کرده و از هر چیزی بالاتر می دانسته است و سیاستش بر مبنای این اصل تأسیس شده بود. ممکن نبود به خاطر هیچ منظوری و هدفی کوچک ترین انحراف و انعطافی از آن پیدا کند. و همین امر یگانه چیزی بود که مشکلاتی زیاد برایش ایجاد کرد، و ضمناً همین مطلب کلیدی است برای یک نفر مورخ و محقق که بخواهد حوادث خلافت علی را تحلیل کند. علی(ع) فوق العاده در این امر تصلب و تعصب و انعطاف ناپذیری به خرج می داد. موضوع مهم دیگر در باب مفهوم عدالت و جایگاه آن، نقشی است که عدالت از دید علی(ع) در حفظ تعادل اجتماعی دارد. به تعبیر استاد شهید مطهری از نظر علی(ع) آن اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است، ظلم و جور و تبعیض قادر نیست، حتی روح خود ستمگر و روح آن کسی که به نفع او ستمگری می شود راضی و آرام نگه دارد تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال شدگان. عدالت بزرگراهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد، اما ظلم و جور کوره راهی است که حتی فرد ستمگر را به مقصد نمی رساند. . پس عدالت از دید علی(ع) در مفهوم وضع الشی فی موضعه باعث تعادل اجتماعی در بین جامعه و صنوف آن می گردد؛ زیرا عدالت بنا به کتاب خدا و سنت نبوی، هر قشر و صنفی را در جایگاه ویژه و بایسته شان می نشاند. ذکر بیانی از امام(ع) به ایضاح این مطلب بیشتر کمک می کند ایشان می فرمایند: بدان که ملت آمیزه ای است از قشرهای گوناگون، که هر جزء آن در پیوند با جزء دیگر سامان می یابد و بخشی بی نیاز از بخش دیگر نیست: بخشی لشگریان خدایند و گروهی دبیران عامه مردم و دبیران دیوانیند، و جمعی کارگزاران انصاف و ارفاق؛ بعضی اهل ذمه اند و جزیه پرداز و برخی دیگر پیشه وران و صنعتگران و سرانجام، گروهی از قشرهای پایین جامعه اند، نیازمند و زمین گیر، و خداوند سهم خاص هر کدام را در کتاب خود و سنت پیامبرش ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ رقم زده و در جایگاه بایسته شان نشانده است که به عنوان پیمانی از او در نزد ما محفوظ است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر امام علی