حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زنان در شاهنامه فردوسی

مقدمه :

فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود بنظم آورده است ولیکن همین فقره کافیست که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بشمار آورد. چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است: " عجم زنده کردم بدین پارسی " و پس از شمارهء اسامی بزرگانی که نام آنها را ثبت جریدهء روزگار ساخته می گوید چون عیسی من این مردگان را تمام ـ سراسر همه زنده کردم بنام ایرانی بی شاهنامه: چرخ چنبر اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات بحالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در میآمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیلهء ابقای تاریخ ایران همانا منحصر بکتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان میبود که همه بزبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانیها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن میتوانست، شاهنامه را میخواند و کسی که خواندن نمیدانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانی بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شدهء فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر میشنوی، از آن است که شداید و بدبختیهای عصر اخیر محور زندگانی ما را بکلی منحرف ساخته و بقول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود وظیفه هر ایرانی بعقیدهء من وظیفه هر ایرانی است که اولا خود با شاهنامه مانوس شود، ثانیا ابناء وطن را بموانست این کتاب ترغیب نماید و اسباب آن را فراهم آورد. مختصر، فردوسی قباله و سند نجابت ملت ایران را تنظیم فرموده، و همین کلمه مرا بی نیاز میکند از اینکه در توضیح مطلب و پافشاری در اثبات مقام فردوسی از این جهت بطول کلام بپردازم وقایع تاریخی و اعتقاد به حقیقت بی موقع نمیدانم که جواب این اعتراض را بدهم که: غالب روایاتی که فردوسی در شاهنامه نقل کرده، یا تمام عاری از حقیقت است یا مشوب بافسانه میباشد و درین صورت چگونه میتواند سند تاریخ ما محسوب شود؟ غافل نباید شد از اینکه مقصود از تاریخ چیست و فواید آن کدام است. البته در هررشته از تحقیقات و معلومات حقیقت باید وجهه و مقصود باشد و خلاف حقیقت مایهء گمراهی است. اما در این مورد مخصوص، مطابق واقع بودن یا نبودن قضایا منظور نظر نیست. همه اقوام و ملل متمدن مبادی تاریخشان مجهول و آمیخته بافسانه است و هراندازه سابقهء ورودشان بتمدن قدیمتر باشد این کیفیت در نزد آنها قویتر است، زیرا که در ازمنهء باستانی تحریر و تدوین کتب و رسائل شایع و رایج نبود، و وقایع و سوانحی که بر مردم وارد میشد فقط در حافظهء اشخاص نقش میگرفت و سینه به سینه از اسلاف باخلاف میرسید و ضعف حافظه یا قوت تخیل و غیرت و تعصب اشخاص، وقایع و قضایا را در ضمن انتقال روایات از متقدمین به متاخرین متبدل میساخت و کم کم بصورت افسانه در می آورد. خاصه اینکه طبایع مردم عموما بر این است که در باره اشخاص یا اموری که در ذهن ایشان تاثیر عمیق می بخشد افسانه سرایی میکنند، و بسا که بحقیقت آن افسانه ها معتقد و نسبت بآنها متعصب می شوند مایهء اتحاد: یادگار گذشته حاصل اینکه تاریخ باستانی کلیهء اقوام و ملل بالضروره افسانه مانند است. هر قومی برای اینکه میان افراد و دسته های مختلف او اتفاق و اتحاد وهمدری و تعاون موجود باشد، جهت جامعه و مابه الاشتراک لازم دارد؛ و بهترین جهت جامعه در میان اقوام و ملل، اشتراک در



خرید و دانلود تحقیق در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص


تحقیق در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زنان در شاهنامه فردوسی

مقدمه :

فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود بنظم آورده است ولیکن همین فقره کافیست که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بشمار آورد. چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است: " عجم زنده کردم بدین پارسی " و پس از شمارهء اسامی بزرگانی که نام آنها را ثبت جریدهء روزگار ساخته می گوید چون عیسی من این مردگان را تمام ـ سراسر همه زنده کردم بنام ایرانی بی شاهنامه: چرخ چنبر اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات بحالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در میآمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیلهء ابقای تاریخ ایران همانا منحصر بکتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان میبود که همه بزبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانیها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن میتوانست، شاهنامه را میخواند و کسی که خواندن نمیدانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانی بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شدهء فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر میشنوی، از آن است که شداید و بدبختیهای عصر اخیر محور زندگانی ما را بکلی منحرف ساخته و بقول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود وظیفه هر ایرانی بعقیدهء من وظیفه هر ایرانی است که اولا خود با شاهنامه مانوس شود، ثانیا ابناء وطن را بموانست این کتاب ترغیب نماید و اسباب آن را فراهم آورد. مختصر، فردوسی قباله و سند نجابت ملت ایران را تنظیم فرموده، و همین کلمه مرا بی نیاز میکند از اینکه در توضیح مطلب و پافشاری در اثبات مقام فردوسی از این جهت بطول کلام بپردازم وقایع تاریخی و اعتقاد به حقیقت بی موقع نمیدانم که جواب این اعتراض را بدهم که: غالب روایاتی که فردوسی در شاهنامه نقل کرده، یا تمام عاری از حقیقت است یا مشوب بافسانه میباشد و درین صورت چگونه میتواند سند تاریخ ما محسوب شود؟ غافل نباید شد از اینکه مقصود از تاریخ چیست و فواید آن کدام است. البته در هررشته از تحقیقات و معلومات حقیقت باید وجهه و مقصود باشد و خلاف حقیقت مایهء گمراهی است. اما در این مورد مخصوص، مطابق واقع بودن یا نبودن قضایا منظور نظر نیست. همه اقوام و ملل متمدن مبادی تاریخشان مجهول و آمیخته بافسانه است و هراندازه سابقهء ورودشان بتمدن قدیمتر باشد این کیفیت در نزد آنها قویتر است، زیرا که در ازمنهء باستانی تحریر و تدوین کتب و رسائل شایع و رایج نبود، و وقایع و سوانحی که بر مردم وارد میشد فقط در حافظهء اشخاص نقش میگرفت و سینه به سینه از اسلاف باخلاف میرسید و ضعف حافظه یا قوت تخیل و غیرت و تعصب اشخاص، وقایع و قضایا را در ضمن انتقال روایات از متقدمین به متاخرین متبدل میساخت و کم کم بصورت افسانه در می آورد. خاصه اینکه طبایع مردم عموما بر این است که در باره اشخاص یا اموری که در ذهن ایشان تاثیر عمیق می بخشد افسانه سرایی میکنند، و بسا که بحقیقت آن افسانه ها معتقد و نسبت بآنها متعصب می شوند مایهء اتحاد: یادگار گذشته حاصل اینکه تاریخ باستانی کلیهء اقوام و ملل بالضروره افسانه مانند است. هر قومی برای اینکه میان افراد و دسته های مختلف او اتفاق و اتحاد وهمدری و تعاون موجود باشد، جهت جامعه و مابه الاشتراک لازم دارد؛ و بهترین جهت جامعه در میان اقوام و ملل، اشتراک در



خرید و دانلود تحقیق در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص


تحقیق در مورد سیمرغ و زال شاهنامه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سیمرغ و زال

 

سام نریمان، امیر زابل و از پهلوانان سر آمد ایران زمین بود ولیکن فرزندی نداشت .

سالها گذشت و خداوند به وی فرزندی داد . کودکی سفید و سرخ و زیبا رو ولیکن با موهای سفید همچون موهای پیرمردان .

کسی جرات نمی کرد که این خبر را به سام برساند ، تا اینکه دایه کودک که زنی شیردل بود به نزد سام رفت و گفت : این روز بر سام فرخنده باشد که آنچه از خداوند  می خواستی به تو عطا کرد . بیا و فرزندت را ببین که تمامی اندام او زیبا است و هیچ زشتی در او نخواهی دید ، تنها همانند آهو موی سفید دارد . ای پهلوان بخت تو اینگونه بود و نباید دلرا غمگین کنی .

 

سام از تختش فرود آمد و بسوی نوزاد رفت . موهای کودک همانند پیران سفید بود . کسی تا حالا چنین چیزی ندیده و نشنیده بود . پوست تنش سرخ و موهایش همچون برف بود .

وقتی فرزند را اینگونه دید از جهان ناامید شد و از سرزنش دیگران ترسید . روی به آسمان کرد و گفت : ای خدای بزرگ من چه گناهی مرتکب شده ام که بچه ای همچون اهریمن با چشمان سیاه و موهای سفید داده ای . اگر بزرگان از این بچه بپرسند چه بگویم . همه بر من خواهند خندید و با این ننگ چگونه می توانم در این دیار زندگی کنم . این کلمات را با خشم بر زبان آورد و از آنجا بیرون رفت .

 

 

 

دستور داد که کودک را از آن سرزمین دور کنند . کودک را بدامن کوه البرز بردند ، همانجایی که لانه سیمرغ در آن بود . کودک را آنجا رها کردند و برگشتند .

آن طفل بیچاره که تفاوت سیاه و سفید را نمی دانست و پدرش او را از مهر محروم کرده بود مورد عنایت و توجه پرودگار قرار گرفت .

کودک شب و روز بدون پناه در آنجا بود و گاهی انگشت دستش را می مکید و زمانی گریه می کرد .

و زمانی که جوجه های سیمرغ گرسنه شدند ، سیمرغ به پرواز در آمد . کودکی شیرخوار بر زمین دید که جامه ای به تن نداشت و گرسنه بود و خاک زمین دایه او بود .

خداوند مهر کودک را بر دل سیمرغ انداخت و سیمرغ از خوردن بچه گذشت و از آسمان فرود آمد و او را نزد بچه هایش برد .

زمان زیادی گذشت و آن کودک، جوانی برومند شد . کاروانیان گهگاهی جوانی سفید موی بر کوه و کمر می دیدند . آوازه جوان در همه جهان پراکنده شد و این خبر به گوش سام نریمان هم رسید .

 

 

 

خواب دیدن سام

 

شبی سام خواب دید که از کشور هند، مردی با اسب تازی آمد و به او مژده داد که فرزندش زنده است . سام بیدار شد و موبدان را فرا خواند و خوابش را گفت و نظر آنها را خواست : آیا ممکن است که این کودک از سرمای زمستان و گرمای تابستان جان سالم بدر برده باشد ؟

موبدان سام را سرزنش کردند و گفتند : ای پهلوان ، تو بر هدیه پرودگار ناسپاسی کردی . همه حیوانات چه شیر و پلنگ ، چه ماهی دریا ، فرزندانشان



خرید و دانلود تحقیق در مورد سیمرغ و زال شاهنامه


تحقیق درباره. بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

چکیده:

شاهنامه،کتابی است که درباره ی فرهنگ،شیوه ی حکومتداری و تاریخ ایران باستان به‌ نگارش درآمده است. مفهوم عدل و داد در شاهنامه دارای جایگاه ویژه ای است.در شاهنامه،یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی،خصلت و اخلاق‌ خود را ایجاد می‌کند. عدل و داد در شاهنامه به گونه‌ای طرح شده که مفهوم"قرار داشتن هر چیزی در جای خود" از آن استنباط می‌گردد. این پژوهش از نوع تحقیقات نوصیفی – تحلیلی به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی مفهوم عدل و داد در شاهنامه فردوسی می باشد. به منظور جمع اوری اطلاعات از ابزار فیش برداری استفاده شده است. در این مقاله مشخص گردید که عدل و داد نزد شاهنامه متناسب با زمانهای مختلف ، با معانی مختلفی به کار گرفته شده است.

کلیدواژه ها: شاهنامه ، عدل ، داد ، عدالت ، فردوسی

مقدمه:

یکی از بنیادی‏ترین واژه‏هایی که فردوسی در شاهنامه به کار برده است از دید آماری،واژه ی داد است.داد یکی از پایه‏های جهان‏بینی و سامانه ی اندیشه‏ای‏ فردوسی را می‏سازد.ارج و ارزش داد در شاهنامه تا بدان پایه است که می‏توان‏ آن را نامه ی داد نامید.

از جمله مواریث فرهنگی به یادگار ماند از پیشینیان،شاهنامه سخنور توس است.شاهنامه‏ در میان آثار کلاسیک زبان و ادب فارسی از اهمّیّت بسزایی برخوردار است.به واقع شاهنامه را باید سنگ بنای ادب فارسی دانست و فردوسی را اوّل مرد فرهنگ ایران.از جمله ویژگیهای‏ شاهنامه جدای از درونمایه حماسی آن،پرداختن به مسائل فرهنگی،اجتماعی و اخلاقی است‏ که این ویژگی شاهنامه را در میان دیگر آثار حماسی ارج و منزلتی خاص بخشیده است.از جمله درونمایه‏های اخلاقی که در شاهنامه بسیار به آن اشاره شده داد و دهش است.از رهگذر بررسی جلوه‏های دادخواهی فردوسی در شاهنامه درمی‏یابیم که دادخواهی در باور فردوسی از دو جنبه اندیشه‏ای و دینی او سرچشمه می‏گیرد و مهمترین جلوه‏های انسانیت اوست.(قربانپور ،1383ص73)

اگر بخواهیم به دریافت و دیدگاه ایرانی از داد راه ببریم و آن را بشناسیم‏ می‏باید به شاهنامه بنگریم،فردوسی بر آن سر است که هستی،زمانی به آیین‏ است که چهار بنیاد در آن یافتنی باشد و به دست بیاید،یکی از آن چهار،داد است.

داد یکی از چهار شالوده‏ای است که هستی بر آن بنیاد گرفته است.داد قلمرویی دارد به پهنای جهان هستی.در این معنی داد است که همه ی پدیده‏های‏ گیتی سامان‏مند و دارای مرز و کرانه‏ای هستند که نمی‏توانند از آن فراتر بروند.

اگر ما می‏توانیم جهان را بشناسیم و در شناخت جهان دانش خود را به کار بگیریم،همه در گرو داد است وآنچه در زبان نوین‏"هاویه‏"خوانده شده یا یونانیان کهن آن را"کائوس‏"نامیدند-به معنای آشفتگی،زمانی سامان گرفت‏ و به سخنی دیگر جهان پدید آمد که داد به کار گرفته شد،داد چیرگی یافت‏ و فرمان راند.اگر آشفتگی هست از این دید در جهان بیرون،در آفرینش،در هستی نیست.چون این جهان،جهانی که به گفته آمد،جهانی است به داد و سامانمند.آشفتگی و نابسامانی یا بیداد در درون و نهاد آدمی است.تنها آفریدای که می‏تواند بر داد بشورد و از مرز خویش در بگذرد آدمی است.ما زمانی به بیداد می‏رسیم که به انسان رسیده باشیم،آنهم از اینجاست که‏ انسان خدایی‏ست خرد و چون خدایی‏ست خرد،آن زمان که به خردی خویش‏ بازمی‏گردد می‏تواند به بیداد بگراید.چون هوشمند است؛چون می‏تواند اندیشید. بیرون از انسان هرچه هست،نیک است؛چرا؟چون آفریده ی خداوند است. آفریدگار سرآمد است در نیکی زیبایی،در همه ی ویژگیها و شایستگیها.از سویی‏ دیگر این شایستگی‏ها،این والایی‏ها از آنجاست که او بی‏چون است از دریای‏ لغزان چونی و چندی رهاست،همه یپدیده‏های هستی جز خدا،در این دریا به‏ ناچار شناورند،پس جهان آفرینش جهانی است یکسره داد آیین اما زمانی که‏ این جهان بیرونی،درونی می‏شود به انسان می‏رسد. (کزازی ، 1384ص61)

شاهنامه،کتابی است که درباره ی فرهنگ،شیوه ی حکومتداری و تاریخ ایران باستان به‌ نگارش درآمده است و دغدغه اصلی آن حکومت عادلانه می‌باشد.به نظر می‌رسد رگه- های این نظریه در شاهنامه یافت می‌شود و در صددیم تا تصویری از نظریه چرخه عدال و داد را در این اثر مهم،جست‌وجو کنیم.

در شاهنامه،هرکس نمی‌تواند صاحب قدرت شود،بلکه باید ویژگی‌های خاصی داشته‌ باشد.فردوسی،چهار خصیصه را برمی‌شمرد:برخورداری از نژاد شاهان،هنر،گوهر و خرد. فردی که دارای نژاد شاهان و گوهرشاهی باشد.باید صفات نیک را دریافت و از صفات‌ رذیله دوری نماید.صفات نیک باید در وجودش نهادینه و ملکه گردد.تمرین و ممارست‌ در این راه،ذیل عنوان هنر شهریار بررسی می‌گردد.شهریار باید هم به لحاظ جسمانی‌ دارای قدرت و توان زیادی باشد،شمشیرزنی،تیراندازی و هنرهای رزمی را خوب بداند و هم به فضایل اخلاقی و روان شهریار چون از بدی پالوده گشت و این صفات را در خویش‌ پرورش داد،آن‌گاه روان وی روشن می‌گردد.شادی و خرسندی به سراغش می‌آید و فروغ ایزدی که همان فرّه ایزدی است،بر آن می‌تابد.جامعه‌ای که حاکمش این‌گونه‌ است،آباد،امن زیبا خواهد بود.اگر شهریار،یکی از صفات را از دست دهد،صلاحیتش‌ زیر سؤال می‌رود و خود به خود عزل خواهد شد.(عزیزی ، 1388ص141)

عدل و داد در نگاه فردوسی:

در نزد فردوسی نخستین و لازم‌ترین صفت برای پادشاه،دادگری می‌باشد.صفاتی که برای شهریار بر می‌شمرند،همه لازم و ملزوم یکدیگرند.برای اینکه باید تمامی صفات نیک در پادشاه‌دادگر،نهادینه شده و وی را همراهی کنند،صفاتی مانند شرم،قدردانی،بردباری، خردمندی وقتی در کسی جمع شد،وی دادگر می‌گردد.شهریار از همان کودکی،آموزش‌ می‌بیند تا تهذیب نفس یابد.حال به مفهوم و رابطه آن با جامعه انسانی می‌پردازیم.

درشاهنامه،بنیاد شاهی برداد،استوار است:

جهاندار شاهی زداد آفرید دگر از هنر و زنژاد آفرید

بدان کس دهد کو سزاوارتر خرد دارتر هم بی‌آزارتر

در اندیشه ی ایران باستان،مفهوم داد به مفهوم اشا یا راستی،بسیار نزدیک است.داد، قانونی است که باید مورد شناسایی قرار گیرد و اجرا گردد.به کسی این قاعده را اجرا می‌کند،دادگر می‌گویند و کسی می‌تواند داد را شناخته و عملی نماید که دادگر باشد و داد در تمام وجود،زندگی شخصی و سیاسی اجتماعی وی نفوذ کرده و ملکه ذهن و رفتار وی‌ گردد و این،همان مرحله ی آغازین دادگری است.در شاهنامه،بیان می‌شود که انسان باید ابتدا در وجود و تن خویش،داد را برقرار سازد.همان‌طور که می‌دانیم در وجود انسان نیز جنگ و کشمکش سختی بین نیروهای خیر و شر،برقرار است.«داد تن دادن»تلاش‌ برای پیروزی در این کشمکش و آراسته شدن به صفات نیک انسانی است.

چو داد تن خویشتن داد مرد چنان دان که پیروز شد در نبرد

پرهیز و اجتناب از آلودگی و گناه،صفحه روان را روشن می‌گرداند.

دگر دادن دادن تن خویش را نگه داشتن دامن خویش را

این امر برای پادشاه،ضروری است؛زیرا برای برقراری داد،ابتدا باید از خویش شروع‌ کند.البته اگر در این مرحله،پیروز و در حکومتداری خویش و برقراری عدل و داد بین‌ مردمان نیز موفق گردد،در این صورت وی انسان کاملی است.

چنین داد پاسخ که داد و خرد تن پادشا را همی پرورد اگر دادگر چند بی‌کس بود و را پاسبان راستی بس بود

عدل و داد از واژگان پیچیده‌ای است که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب‌ کرده است.انسان،همیشه در برابر مفاهیم مشوّش بوده و هست.چگونه می‌توان داد را در زندگی سیاسی-اجتماعی پیاده نمود؟جوامع در این جست‌وجو،موفقیت چندانی کسب‌ نکرده‌اند.با مطالعه اشعار فردوسی،متوجه می‌شویم که نگاه خاصی به عدل و داد،وجوددارد و نمونه‌های عملی،آن را به روشنی نشان داده است. (حسنی ، 1368ص43)

الف) عدل و داد،قرار گرفتن هرکس و هر چیز در جای خودش است.

قانون راستی،در شاهنامه به گونه‌ای طرح شده که مفهوم«قرار داشتن هر چیزی در جای خود»از آن استنباط می‌گردد.

جهت پردازش قاعده‌ای در این خصوص،بهتر است به مهتر مهتران بپردازیم.

شهریار،اولین مرحله ی اجرای داد؛کسی که در رأس امور قرار می‌گیرد،ویژگی‌هایی‌ دارد.در شاهنامه،هرکسی نمی‌تواند شهریار گردد.اگر خصیصه‌های موردنظر در کسی‌ جمع گردد،شاهد شهریاری دادگر هستیم والاّ اساس جامعه بر بیداد و ظلم،استوار است. «از کوزه همان تراود که در اوست».در شاهنامه،بارها می‌بینیم که



خرید و دانلود تحقیق درباره. بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی


مقاله درباره: بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

چکیده:

شاهنامه،کتابی است که درباره ی فرهنگ،شیوه ی حکومتداری و تاریخ ایران باستان به‌ نگارش درآمده است. مفهوم عدل و داد در شاهنامه دارای جایگاه ویژه ای است.در شاهنامه،یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی،خصلت و اخلاق‌ خود را ایجاد می‌کند. عدل و داد در شاهنامه به گونه‌ای طرح شده که مفهوم"قرار داشتن هر چیزی در جای خود" از آن استنباط می‌گردد. این پژوهش از نوع تحقیقات نوصیفی – تحلیلی به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی مفهوم عدل و داد در شاهنامه فردوسی می باشد. به منظور جمع اوری اطلاعات از ابزار فیش برداری استفاده شده است. در این مقاله مشخص گردید که عدل و داد نزد شاهنامه متناسب با زمانهای مختلف ، با معانی مختلفی به کار گرفته شده است.

کلیدواژه ها: شاهنامه ، عدل ، داد ، عدالت ، فردوسی

مقدمه:

یکی از بنیادی‏ترین واژه‏هایی که فردوسی در شاهنامه به کار برده است از دید آماری،واژه ی داد است.داد یکی از پایه‏های جهان‏بینی و سامانه ی اندیشه‏ای‏ فردوسی را می‏سازد.ارج و ارزش داد در شاهنامه تا بدان پایه است که می‏توان‏ آن را نامه ی داد نامید.

از جمله مواریث فرهنگی به یادگار ماند از پیشینیان،شاهنامه سخنور توس است.شاهنامه‏ در میان آثار کلاسیک زبان و ادب فارسی از اهمّیّت بسزایی برخوردار است.به واقع شاهنامه را باید سنگ بنای ادب فارسی دانست و فردوسی را اوّل مرد فرهنگ ایران.از جمله ویژگیهای‏ شاهنامه جدای از درونمایه حماسی آن،پرداختن به مسائل فرهنگی،اجتماعی و اخلاقی است‏ که این ویژگی شاهنامه را در میان دیگر آثار حماسی ارج و منزلتی خاص بخشیده است.از جمله درونمایه‏های اخلاقی که در شاهنامه بسیار به آن اشاره شده داد و دهش است.از رهگذر بررسی جلوه‏های دادخواهی فردوسی در شاهنامه درمی‏یابیم که دادخواهی در باور فردوسی از دو جنبه اندیشه‏ای و دینی او سرچشمه می‏گیرد و مهمترین جلوه‏های انسانیت اوست.(قربانپور ،1383ص73)

اگر بخواهیم به دریافت و دیدگاه ایرانی از داد راه ببریم و آن را بشناسیم‏ می‏باید به شاهنامه بنگریم،فردوسی بر آن سر است که هستی،زمانی به آیین‏ است که چهار بنیاد در آن یافتنی باشد و به دست بیاید،یکی از آن چهار،داد است.

داد یکی از چهار شالوده‏ای است که هستی بر آن بنیاد گرفته است.داد قلمرویی دارد به پهنای جهان هستی.در این معنی داد است که همه ی پدیده‏های‏ گیتی سامان‏مند و دارای مرز و کرانه‏ای هستند که نمی‏توانند از آن فراتر بروند.

اگر ما می‏توانیم جهان را بشناسیم و در شناخت جهان دانش خود را به کار بگیریم،همه در گرو داد است وآنچه در زبان نوین‏"هاویه‏"خوانده شده یا یونانیان کهن آن را"کائوس‏"نامیدند-به معنای آشفتگی،زمانی سامان گرفت‏ و به سخنی دیگر جهان پدید آمد که داد به کار گرفته شد،داد چیرگی یافت‏ و فرمان راند.اگر آشفتگی هست از این دید در جهان بیرون،در آفرینش،در هستی نیست.چون این جهان،جهانی که به گفته آمد،جهانی است به داد و سامانمند.آشفتگی و نابسامانی یا بیداد در درون و نهاد آدمی است.تنها آفریدای که می‏تواند بر داد بشورد و از مرز خویش در بگذرد آدمی است.ما زمانی به بیداد می‏رسیم که به انسان رسیده باشیم،آنهم از اینجاست که‏ انسان خدایی‏ست خرد و چون خدایی‏ست خرد،آن زمان که به خردی خویش‏ بازمی‏گردد می‏تواند به بیداد بگراید.چون هوشمند است؛چون می‏تواند اندیشید. بیرون از انسان هرچه هست،نیک است؛چرا؟چون آفریده ی خداوند است. آفریدگار سرآمد است در نیکی زیبایی،در همه ی ویژگیها و شایستگیها.از سویی‏ دیگر این شایستگی‏ها،این والایی‏ها از آنجاست که او بی‏چون است از دریای‏ لغزان چونی و چندی رهاست،همه یپدیده‏های هستی جز خدا،در این دریا به‏ ناچار شناورند،پس جهان آفرینش جهانی است یکسره داد آیین اما زمانی که‏ این جهان بیرونی،درونی می‏شود به انسان می‏رسد. (کزازی ، 1384ص61)

شاهنامه،کتابی است که درباره ی فرهنگ،شیوه ی حکومتداری و تاریخ ایران باستان به‌ نگارش درآمده است و دغدغه اصلی آن حکومت عادلانه می‌باشد.به نظر می‌رسد رگه- های این نظریه در شاهنامه یافت می‌شود و در صددیم تا تصویری از نظریه چرخه عدال و داد را در این اثر مهم،جست‌وجو کنیم.

در شاهنامه،هرکس نمی‌تواند صاحب قدرت شود،بلکه باید ویژگی‌های خاصی داشته‌ باشد.فردوسی،چهار خصیصه را برمی‌شمرد:برخورداری از نژاد شاهان،هنر،گوهر و خرد. فردی که دارای نژاد شاهان و گوهرشاهی باشد.باید صفات نیک را دریافت و از صفات‌ رذیله دوری نماید.صفات نیک باید در وجودش نهادینه و ملکه گردد.تمرین و ممارست‌ در این راه،ذیل عنوان هنر شهریار بررسی می‌گردد.شهریار باید هم به لحاظ جسمانی‌ دارای قدرت و توان زیادی باشد،شمشیرزنی،تیراندازی و هنرهای رزمی را خوب بداند و هم به فضایل اخلاقی و روان شهریار چون از بدی پالوده گشت و این صفات را در خویش‌ پرورش داد،آن‌گاه روان وی روشن می‌گردد.شادی و خرسندی به سراغش می‌آید و فروغ ایزدی که همان فرّه ایزدی است،بر آن می‌تابد.جامعه‌ای که حاکمش این‌گونه‌ است،آباد،امن زیبا خواهد بود.اگر شهریار،یکی از صفات را از دست دهد،صلاحیتش‌ زیر سؤال می‌رود و خود به خود عزل خواهد شد.(عزیزی ، 1388ص141)

عدل و داد در نگاه فردوسی:

در نزد فردوسی نخستین و لازم‌ترین صفت برای پادشاه،دادگری می‌باشد.صفاتی که برای شهریار بر می‌شمرند،همه لازم و ملزوم یکدیگرند.برای اینکه باید تمامی صفات نیک در پادشاه‌دادگر،نهادینه شده و وی را همراهی کنند،صفاتی مانند شرم،قدردانی،بردباری، خردمندی وقتی در کسی جمع شد،وی دادگر می‌گردد.شهریار از همان کودکی،آموزش‌ می‌بیند تا تهذیب نفس یابد.حال به مفهوم و رابطه آن با جامعه انسانی می‌پردازیم.

درشاهنامه،بنیاد شاهی برداد،استوار است:

جهاندار شاهی زداد آفرید دگر از هنر و زنژاد آفرید

بدان کس دهد کو سزاوارتر خرد دارتر هم بی‌آزارتر

در اندیشه ی ایران باستان،مفهوم داد به مفهوم اشا یا راستی،بسیار نزدیک است.داد، قانونی است که باید مورد شناسایی قرار گیرد و اجرا گردد.به کسی این قاعده را اجرا می‌کند،دادگر می‌گویند و کسی می‌تواند داد را شناخته و عملی نماید که دادگر باشد و داد در تمام وجود،زندگی شخصی و سیاسی اجتماعی وی نفوذ کرده و ملکه ذهن و رفتار وی‌ گردد و این،همان مرحله ی آغازین دادگری است.در شاهنامه،بیان می‌شود که انسان باید ابتدا در وجود و تن خویش،داد را برقرار سازد.همان‌طور که می‌دانیم در وجود انسان نیز جنگ و کشمکش سختی بین نیروهای خیر و شر،برقرار است.«داد تن دادن»تلاش‌ برای پیروزی در این کشمکش و آراسته شدن به صفات نیک انسانی است.

چو داد تن خویشتن داد مرد چنان دان که پیروز شد در نبرد

پرهیز و اجتناب از آلودگی و گناه،صفحه روان را روشن می‌گرداند.

دگر دادن دادن تن خویش را نگه داشتن دامن خویش را

این امر برای پادشاه،ضروری است؛زیرا برای برقراری داد،ابتدا باید از خویش شروع‌ کند.البته اگر در این مرحله،پیروز و در حکومتداری خویش و برقراری عدل و داد بین‌ مردمان نیز موفق گردد،در این صورت وی انسان کاملی است.

چنین داد پاسخ که داد و خرد تن پادشا را همی پرورد اگر دادگر چند بی‌کس بود و را پاسبان راستی بس بود

عدل و داد از واژگان پیچیده‌ای است که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب‌ کرده است.انسان،همیشه در برابر مفاهیم مشوّش بوده و هست.چگونه می‌توان داد را در زندگی سیاسی-اجتماعی پیاده نمود؟جوامع در این جست‌وجو،موفقیت چندانی کسب‌ نکرده‌اند.با مطالعه اشعار فردوسی،متوجه می‌شویم که نگاه خاصی به عدل و داد،وجوددارد و نمونه‌های عملی،آن را به روشنی نشان داده است. (حسنی ، 1368ص43)

الف) عدل و داد،قرار گرفتن هرکس و هر چیز در جای خودش است.

قانون راستی،در شاهنامه به گونه‌ای طرح شده که مفهوم«قرار داشتن هر چیزی در جای خود»از آن استنباط می‌گردد.

جهت پردازش قاعده‌ای در این خصوص،بهتر است به مهتر مهتران بپردازیم.

شهریار،اولین مرحله ی اجرای داد؛کسی که در رأس امور قرار می‌گیرد،ویژگی‌هایی‌ دارد.در شاهنامه،هرکسی نمی‌تواند شهریار گردد.اگر خصیصه‌های موردنظر در کسی‌ جمع گردد،شاهد شهریاری دادگر هستیم والاّ اساس جامعه بر بیداد و ظلم،استوار است. «از کوزه همان تراود که در اوست».در شاهنامه،بارها می‌بینیم که



خرید و دانلود مقاله درباره: بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی