لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تفکر سیستمی :
چنانچه مفاهیم و نظریه ها را از جهات وزن و اثر در یک ساختار سلسله مراتبی قرار دهیم، شاید بتوان ادعا کرد که نظریة سیستم ها و همچنین نظریة تکنولوژی در بالاترین طبقات این سلسله مراتب قرار گیرند. علت این است که نظریة سیستم ها با شکستن جمود فکری و تقویت اندیشه پردازی جهان بینی انسان را گسترش می دهد و به واقعیت ها نزدیک تر می کند. از طرف دیگر نظریة تکنولوژی امکانات بسیار وسیع در توانمند شدن انسان معرفی می کند.
این جمود فکری بود که برای هزار سال در دوران قرون وسطی جوامع اروپایی را در حالت رکود مطلق قرار داد. این تکنولوژی بود که یک جامعة کوچک جزیره نشینی به نام بریتانیای کبیر را عرضه کرد و بر جهان مسلط ساخت.
انواع الگوهای فکری :
1 . منطق ارسطویی
2 . منطق تجربی
3 . منطق سیستمی
منطق ارسطویی :
منطق ارسطویی یا طرز فکر ارسطویی خود در واقع سنتز یا ترکیب کاملی از منطق سقراط و افلاطون است. اساس کار سقراط ( اوایل قرن پنجم قبل از میلاد ) مبتنی بر استقرا بود، یعنی در هرباب با بررسی موارد مختلف و جزئی تدریجا به کلیات می رسید و پس از استقرا به شیوة قیاس می رفت که برعکس استقرا بررسی قضایا از کل به جزء است. اعتقاد براین است که روش استقرا مبتنی بر تصورات کلی را سقراط به افلاطون و ارسطو آموخت و به همین علت است که او را مؤسس فلسفة مبتنی برکلیات عقلی می دانند.
منطق تجربی :
منطق ارسطویی به خاطر علل و اسبابی که در زیر به آنها اشاره می شود به تدریج از رونق افتاد.
1 . جنگ های صلیبی که در حدود 150 سال ( 1095- 1250 میلادی) طول کشید، بیشترین تحرک فکری را در اروپا ایجاد کرد. از آنجا که کسب اطلاعات از دشمن یکی از حرکت های اولیه در هرجنگی می باشد، در این دوره کشورهای اروپایی اطلاعات بسیاری از دانش و فنون کشورهای دیگر به خصوص کشورهای اسلامی کسب کردند.
2 . براثر تسلط مسلمانان بر یونان بسیاری از دانشمندان یونانی به همراه کتاب های قدیمی به ایتالیا و دیگر نقاط اروپا مهاجرت کردند و اروپائیان مستقیما به منابع دانش دست یافتند.
3 . اختراع دستگاه چاپ انتقال و گسترش دانش را آسان نمود.
4 . کشف آمریکا و راه دریایی به آسیا که میدان وسیعی برای رابطه اروپاییان با سرزمین های دیگر فراهم کرد، با امکان مهاجرت زمینة آزاد اندیشی را در جوامع اروپایی به وجود آورد.
در اوایل قرن شانزدهم زمینه ای برای مخالفت با منطق ارسطویی آماده شد و« فرانسیس بیکن» انگلیسی ( 1560- 1625 ) روش علمی خود را برمشاهده، تجربه و استقراء بنا نهاد.
از اوایل قرن بیستم پیشرفت علم حتی شتاب بیشتری به خود گرفت و رشته های جدیدی از علوم ظاهر شدند. به منظور ایجاد ارتباط بین رشته های مختلف علمی دانشمندان کوشیدندکه مجموعة علوم فیزیکی و انسانی را در قالب یک چارچوب قرار دهند و از این جهت منطق جدیدی حاکم بر جوامع علمی گردید و اندیشه پردازی توان بیشتری گرفت. این چارچوب فکری را نظریة سیستم ها می نامند. استفاده از این نظریه در برخورد و بررسی با کلیة مسایل و پدیده های عینی و ذهنی اساس تفکر سیستمی می باشد.
تفکر سیستمی :
از آنجا که هدف از این نوشته چارچوب فکری جهت سیستم نگری است، موضوع بحث با تفصیل بیشتری به ترتیب زیر ارائه خواهد شد :
1 . مقدمات تفکر سیستمی
2 . نظریة عمومی سیستم ها
3 . اهمیت و هدف از نظریه سیستم ها
4 . نظریة سیستم ها
مقدمات تفکر سیستمی :
الف. آگاهی از عقاید شخصی ب. آگاهی از محدودیت فکری و تصوری
1 . آگاهی از عقاید شخصی:
به طورکلی هر فرد در اجتماع دارای عقاید و ارزش هایی است که این عقاید و ارزش ها به عنوان مجرایی بین تصورات شخص وی و عالم خارج به شمار می رود.
اصولا رفتار هر فرد براساس مفروضات او که عقاید و باورها و تصوراتش می باشد، متکی است. تغییر مفروضات باعث تغییر رفتار می شود.
2 . آگاهی از محدودیت فکری و تصوری:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تفکر سیستمی :
چنانچه مفاهیم و نظریه ها را از جهات وزن و اثر در یک ساختار سلسله مراتبی قرار دهیم، شاید بتوان ادعا کرد که نظریة سیستم ها و همچنین نظریة تکنولوژی در بالاترین طبقات این سلسله مراتب قرار گیرند. علت این است که نظریة سیستم ها با شکستن جمود فکری و تقویت اندیشه پردازی جهان بینی انسان را گسترش می دهد و به واقعیت ها نزدیک تر می کند. از طرف دیگر نظریة تکنولوژی امکانات بسیار وسیع در توانمند شدن انسان معرفی می کند.
این جمود فکری بود که برای هزار سال در دوران قرون وسطی جوامع اروپایی را در حالت رکود مطلق قرار داد. این تکنولوژی بود که یک جامعة کوچک جزیره نشینی به نام بریتانیای کبیر را عرضه کرد و بر جهان مسلط ساخت.
انواع الگوهای فکری :
1 . منطق ارسطویی
2 . منطق تجربی
3 . منطق سیستمی
منطق ارسطویی :
منطق ارسطویی یا طرز فکر ارسطویی خود در واقع سنتز یا ترکیب کاملی از منطق سقراط و افلاطون است. اساس کار سقراط ( اوایل قرن پنجم قبل از میلاد ) مبتنی بر استقرا بود، یعنی در هرباب با بررسی موارد مختلف و جزئی تدریجا به کلیات می رسید و پس از استقرا به شیوة قیاس می رفت که برعکس استقرا بررسی قضایا از کل به جزء است. اعتقاد براین است که روش استقرا مبتنی بر تصورات کلی را سقراط به افلاطون و ارسطو آموخت و به همین علت است که او را مؤسس فلسفة مبتنی برکلیات عقلی می دانند.
منطق تجربی :
منطق ارسطویی به خاطر علل و اسبابی که در زیر به آنها اشاره می شود به تدریج از رونق افتاد.
1 . جنگ های صلیبی که در حدود 150 سال ( 1095- 1250 میلادی) طول کشید، بیشترین تحرک فکری را در اروپا ایجاد کرد. از آنجا که کسب اطلاعات از دشمن یکی از حرکت های اولیه در هرجنگی می باشد، در این دوره کشورهای اروپایی اطلاعات بسیاری از دانش و فنون کشورهای دیگر به خصوص کشورهای اسلامی کسب کردند.
2 . براثر تسلط مسلمانان بر یونان بسیاری از دانشمندان یونانی به همراه کتاب های قدیمی به ایتالیا و دیگر نقاط اروپا مهاجرت کردند و اروپائیان مستقیما به منابع دانش دست یافتند.
3 . اختراع دستگاه چاپ انتقال و گسترش دانش را آسان نمود.
4 . کشف آمریکا و راه دریایی به آسیا که میدان وسیعی برای رابطه اروپاییان با سرزمین های دیگر فراهم کرد، با امکان مهاجرت زمینة آزاد اندیشی را در جوامع اروپایی به وجود آورد.
در اوایل قرن شانزدهم زمینه ای برای مخالفت با منطق ارسطویی آماده شد و« فرانسیس بیکن» انگلیسی ( 1560- 1625 ) روش علمی خود را برمشاهده، تجربه و استقراء بنا نهاد.
از اوایل قرن بیستم پیشرفت علم حتی شتاب بیشتری به خود گرفت و رشته های جدیدی از علوم ظاهر شدند. به منظور ایجاد ارتباط بین رشته های مختلف علمی دانشمندان کوشیدندکه مجموعة علوم فیزیکی و انسانی را در قالب یک چارچوب قرار دهند و از این جهت منطق جدیدی حاکم بر جوامع علمی گردید و اندیشه پردازی توان بیشتری گرفت. این چارچوب فکری را نظریة سیستم ها می نامند. استفاده از این نظریه در برخورد و بررسی با کلیة مسایل و پدیده های عینی و ذهنی اساس تفکر سیستمی می باشد.
تفکر سیستمی :
از آنجا که هدف از این نوشته چارچوب فکری جهت سیستم نگری است، موضوع بحث با تفصیل بیشتری به ترتیب زیر ارائه خواهد شد :
1 . مقدمات تفکر سیستمی
2 . نظریة عمومی سیستم ها
3 . اهمیت و هدف از نظریه سیستم ها
4 . نظریة سیستم ها
مقدمات تفکر سیستمی :
الف. آگاهی از عقاید شخصی ب. آگاهی از محدودیت فکری و تصوری
1 . آگاهی از عقاید شخصی:
به طورکلی هر فرد در اجتماع دارای عقاید و ارزش هایی است که این عقاید و ارزش ها به عنوان مجرایی بین تصورات شخص وی و عالم خارج به شمار می رود.
اصولا رفتار هر فرد براساس مفروضات او که عقاید و باورها و تصوراتش می باشد، متکی است. تغییر مفروضات باعث تغییر رفتار می شود.
2 . آگاهی از محدودیت فکری و تصوری:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
رفتار سازمانی
مقدمه
تاکنون با مفاهیمی نظیر سازمان و فرهنگ سازمانی آشنا شدهایم اکنون میخواهیم ببا مبحث جدیدی بنام جو سا زمانی اشنا شویم . زمانی که صحبت از جو می شود تصوری از جو کرده زمین که ما را همچون هاله ای در بر گرفته به اذهان متبادر می گردد.
در گفتگو های روزانه بین همکاران واژه هایی نظیر جو متشنج فلان اجتماع یا جو مسموم فلان گروه و یا جو بد حاکم در فلان اداره یا کلانتری کرارا بکار برده می شود.
از نظر لغوی کلمه جو عبارت است از اطراف و یا انچه که بر چیز دیگری احاطه دارد(فضا ما بین زمین وهوا اسمان)
گرچه مفهوم جو سازمان به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است اما توافق کلی برای مفهوم و سازه ان وجود ندارد در هر صورت معنای جو سازمان هر انچه که باشد می توان به ان چیزی اشاره نمود که اطراف سازمان را در بر گرفته است بطور مشروح راجع به ان بحث خواهیم نمود.
تعریف:
بطور کلی مفهوم جو سازمان به عنوان یک استعاره مجازی که معرف یک یا چند ویژگی متمایز سازمانی است بکار برده می شود.
نوانکر: جورا به عنوان احساس مشترک حوزه فرهنگ خرده فرهنگهای گروهی
یا زندگی تعاملی سازمان تلقی مینماید.
کمپل: جو سازمانی را شیوه برخورد سازمان با اعضا و در نتیجه جو را شخصیت سازمان فرض کرده است.
ریچارد واشنایدر: معتقد هستند که جو سازمانی به دیدگاههای سازمانی و اقدامات و روشهای رسمی و غیر رسمی اطلاق می گردد.
هالپین و کرافت: در تعریف جو سازمانی میگویند ویژگی درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد ان تاثیر می گذارد.
موران ولکوین:جو سازمانی را ویژگی نسبتا با دوامی از سازمان میدانند که موجب تمایزان سازمان از سایر سازمانها میشود
اینک طبق شرحی که رفت طی یک بررسی نقادین پیرامون تعاریف مطرح شده ملاحظه میگردد.
که افراد مختلف از دیدگاههای مختلف جو سازمانی را تعریف کرده اند اما نکته ای که در اثر این تعاریف تقریبا مشترک است ان است که: جو سازمانی بر اساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی بازتابهای ادراک یک شخص از سازمان است که به ان تعلق دارد.
جو مجموعهای از ویژگیها و عو املی استکه بوسیله کارکنان در باره سازمانشان ادراک می شود که عامی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتار افراد ان سازمان تلقی می گردد.
در واقع جو سازمانی حاصل فرا گرد تاثیر متقابل جنبه های فردی و سازمانی یک سیستم اجتماعی است که همان محصول کار گروهه و خرده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
رفتار سازمانی
مقدمه
تاکنون با مفاهیمی نظیر سازمان و فرهنگ سازمانی آشنا شدهایم اکنون میخواهیم ببا مبحث جدیدی بنام جو سا زمانی اشنا شویم . زمانی که صحبت از جو می شود تصوری از جو کرده زمین که ما را همچون هاله ای در بر گرفته به اذهان متبادر می گردد.
در گفتگو های روزانه بین همکاران واژه هایی نظیر جو متشنج فلان اجتماع یا جو مسموم فلان گروه و یا جو بد حاکم در فلان اداره یا کلانتری کرارا بکار برده می شود.
از نظر لغوی کلمه جو عبارت است از اطراف و یا انچه که بر چیز دیگری احاطه دارد(فضا ما بین زمین وهوا اسمان)
گرچه مفهوم جو سازمان به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است اما توافق کلی برای مفهوم و سازه ان وجود ندارد در هر صورت معنای جو سازمان هر انچه که باشد می توان به ان چیزی اشاره نمود که اطراف سازمان را در بر گرفته است بطور مشروح راجع به ان بحث خواهیم نمود.
تعریف:
بطور کلی مفهوم جو سازمان به عنوان یک استعاره مجازی که معرف یک یا چند ویژگی متمایز سازمانی است بکار برده می شود.
نوانکر: جورا به عنوان احساس مشترک حوزه فرهنگ خرده فرهنگهای گروهی
یا زندگی تعاملی سازمان تلقی مینماید.
کمپل: جو سازمانی را شیوه برخورد سازمان با اعضا و در نتیجه جو را شخصیت سازمان فرض کرده است.
ریچارد واشنایدر: معتقد هستند که جو سازمانی به دیدگاههای سازمانی و اقدامات و روشهای رسمی و غیر رسمی اطلاق می گردد.
هالپین و کرافت: در تعریف جو سازمانی میگویند ویژگی درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد ان تاثیر می گذارد.
موران ولکوین:جو سازمانی را ویژگی نسبتا با دوامی از سازمان میدانند که موجب تمایزان سازمان از سایر سازمانها میشود
اینک طبق شرحی که رفت طی یک بررسی نقادین پیرامون تعاریف مطرح شده ملاحظه میگردد.
که افراد مختلف از دیدگاههای مختلف جو سازمانی را تعریف کرده اند اما نکته ای که در اثر این تعاریف تقریبا مشترک است ان است که: جو سازمانی بر اساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی بازتابهای ادراک یک شخص از سازمان است که به ان تعلق دارد.
جو مجموعهای از ویژگیها و عو املی استکه بوسیله کارکنان در باره سازمانشان ادراک می شود که عامی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتار افراد ان سازمان تلقی می گردد.
در واقع جو سازمانی حاصل فرا گرد تاثیر متقابل جنبه های فردی و سازمانی یک سیستم اجتماعی است که همان محصول کار گروهه و خرده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
رفتار سازمانی
رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد مردم، افراد و گروهها در سازمانها میباشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام میشود.
رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد مردم، افراد و گروهها در سازمانها میباشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام میشود. یعنی روابط بین مردم و سازمانها را در ارتباط با کل افراد، گروهها، سازمانها و سیستمهای اجتماعی تشریح مینماید و هدف آن دستیابی به اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر میباشد.
● عناصر رفتار سازمانی
اساس یک سازمان برپایه فلسفه مدیریت، ارزشها، بینش و اهداف میباشد و این عناصر خود از فرهنگ سازمانی که ترکیبی از سازمان رسمی و غیررسمی و محیط اجتماعی است نشات میگیرند،
▪ فرهنگ:
نوع رهبری، ارتباط و پویایی گروهها را تعیین میکند. کارکنان فرهنگ را به مثابه کیفیت عمر کاری که به میزان انگیزه آنها جهت میدهد، نگاه میکنند. پیامد نهایی این کار، عملکرد، رضایت فردی، رشد شخصی و بهبود میباشد. همه این عناصر برای ایجاد مدل یا چارچوبی که سازمان بر مبنای آن عمل میکند با هم ترکیب میشوند.
● مدلهای رفتار سازمانی
چهار مدل یا چارچوب اصلی وجود دارد که سازمانها بر مبنای آنها عمل میکنند که عبارتند از:
۱) مدل استبدادی
مبنای این مدل، قدرت با گرایش مدیریتی اقتدار است. کارکنان به سوی فرمانبرداری گرایش داشته و به روسای خود وابستهاند. کارکنان نیاز دارند که وضعیت معیشت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت حداقل است.
۲) مدل مراقبتی
مبنای این مدل منابع اقتصادی با گرایش مدیریتی پول است. کارکنان تمایل به امنیت و سود داشته و به سازمان وابستهاند. کارکنان نیاز دارند که امنیت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت مشارکت انفعالی است.
۳) مدل حمایتی
مبنای این مدل رهبری با گرایش مدیریتی حمایت است. کارکنان تمایل به عملکرد شغلی و مشارکت داشته و نیاز دارند که شان و منزلت آنها در نظر گرفته شود.
۴) مدل مشارکتی
مبنای این مدل مشارکت با گرایش مدیریتی کار گروهی است. کارکنان تمایل به انجام رفتار مسئولانه و خودنظمی دارند. کارکنان نیاز دارند که حس خودواقعبینی آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت، شور و ذوق تعدیل یافته میباشد.
اگرچه چهار مدل جداگانه وجود دارد ولی هیچ سازمانی فقط از یک مدل استفاده نمیکند. مدل اول استبدادی، ریشههایی در انقلاب صنعتی دارد و مدیران در این حالت خارج از تئوری X آقای مک گریگور عمل میکنند. سه مدل بعدی با ساختن تئوری Y آقای مک گریگور آغاز شده است. از آنجائی که هر یک از این مدلها در دورههای زمانی مختلف شکل گرفتهاند، لذا بهترین مدل وجود ندارد. مدل مشارکتی نباید به عنوان آخرین و بهترین مدل انگاشته شود، اما میتواند به عنوان شروع یک مدل جدید یا پارادایم تلقی شود.
● سیستمهای اجتماعی فرهنگ و فردگرایی
در یک سیستم اجتماعی، مجموعه پیچیدهای از روابط متعامل به شیوههای مختلف میباشد. در یک سازمان، سیستم اجتماعی همه افرادی را که در آن هستند و روابط آنها با همدیگر و دنیای بیرون را شامل میشود. رفتار یک عضو میتواند اثر مستقیم یا غیرمستقیم بر روی رفتار دیگران داشته باشد. نکته دیگر اینکه سیستمهای اجتماعی مرز ندارند. آنها کالاها، عقاید، فرهنگ و... را با محیط اطراف مبادله میکنند.
▪ فرهنگ:
رفتار پذیرفته شده جامعه است که دربرگیرنده باورها، عادات، دانش و عمل میباشد.فرهنگ اگرچه بهندرت وارد بخش خودآگاه انسان میشود ولی بر رفتار انسان اثر میگذارد. مردم به فرهنگ به عنوان چیزی که به آنها ثبات، امنیت، درک و توانایی پاسخ به موقعیتهای جدید را میدهد، متکی هستند.
به همین دلیل است که مردم از تغییر میترسند. آنها از سیستمی که پویاست، واهمه دارند زیرا امنیت آنها را از بین برده و نمیتوانند فرایندهای جدید را درک کرده و اینکه چگونه به موقعیتهای جدید پاسخ دهند.
▪ فردگرایی:
زمانی است که کارکنان به طور موفقیتآمیزی نفوذ خود را بر روی یک سیستم اجتماعی با به چالش کشیدن فرهنگ اعمال میکنند.
نمودار نشان میدهد که چگونه فردگرایی اثرات متفاوتی بر سازمانها دارد:
۱) جامعهگرایی و فردگرایی خیلی کم باعث انزوا میشود.
۲) جامعهگرایی زیاد و فردگرایی کم باعث تایید میشود.
۳) جامعهگرایی کم و فردگرایی زیاد باعث سرکشی و تمرد میشود.
۴) فردگرایی خلاق: