لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
دیابت دوران بارداری، ضریب هوشی را کاهش می دهد
آسیبهای مغزی و کاهش ضریب خوشی در سنین بالا، ناشی از عوارض دیابت در دوران بارداری است. دکتر محسن خوش نیست، فوق تخصص غدد و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیان این مطلب، اظهار کرد: مهمرتین عارضه دیابت در دوران بارداری، افزایش وزن جنین یا ماکروزومی است، که با وزن بیش از 4 هزار گرم در هنگام تولد همراه است و متعاقب آن احتمال ضربات و تروماهای زایمانی شامل در رفتگی شانه، آسیب اعصاب اندام های فوقانی و فلج شبکه های عصبی اندام فوقانی افزایش می یابد.
وی تاکید کرد:مرگ ناگهانی چنین در ماههای آخر بارداری، از دیگر عوارض قند خون کنترل نشده در دوران باردری است. میزان شیوع دیابت در دوران بارداری در جوامع مختلف تا 14 درصد گزارش شده، و به دلیل آن که با عوارض زیادی برای مادر و جنین همراه است، امروزه توصیه می شود همه زنان در دوران بارداری از نظر قند خون آزمایش شوند. عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران یادآور شد:دیابت در دوران بارداری با علایم ظاهری همراه نیست؛ بنابراین برای تشخیص این بیماری، تست قند خون در هفته های 24 تا 28 بارداری ضروری است. در این تست پس از مصرف 50 گرم گلوکز، قند خون ارزیابی می شود؛ در صورتی که قند خون بالاتر از 130 گزارش شود، تستهای تکمیلی تر همچون تست تحمل گلوکز به عمل می آید و پس از اثبات دیابت، به درمان آن مبادرت می ورزند.
دکتر خوش نیت تصریح کرد: داروی مجاز در دوران بارداری «انسولین» است و زنان باردار، مجاز به استفاده از قرصهای خوراکی نیستند.در صورتی که زنان باردار پیش از لقاح، قند خون کنترل نشده داشته باشند، احتمال بروز ناهنجاری های جنین در سیستم قلبی و عروقی، عصبی و اسکلتی وجود دارد.
به گفته وی، مادران چاق و ارادی که سابقه فامیلی دیابت در بستگان درجه اول خود دارند و نیز کسانی که سابقه جنین درشت، دوبار سقط و مرده زایی دارند، بیشتر در معرض ابتلا به دیابت دوران بارداری قرار دارند. به دلیل عوارضی مظیر چاقی، دیابت نوجوانان و عوارض مامایی در حین تولد و پس از آن ضروری است دیابت بارداری خیلی سریع تشخیص داده شود و به طور دقیق درمان گردد.
دتر خوش نیت در خاتمه خاطرنشان کرد: علت دیابت در دوران بارداری ، ناشی از یک نارسایی خفبف در لوزالمعده است. در این دوران، هورمون های زیادی ترشح می شوند که ضد انسولین هستند، در صورتی که لوزالمعده مادر نتواند به مقدار زیاد انسولین ترشح کند، قند خون افزایش می یابد.
دوشنبه 4 خرداد 1383-4ربیع الثانی 1425-شماره2388
دیابت و آلزایمر
محققان مرکز طب دانشگاه «راشل» در شیکاگو با مطالعه بیش از 800 نفر در یک دوره پنج ساله به این نتیجه رسیدند که ابتلا به دیابت خطر بروز آلزایمر را تا 65 درصد افزایش می دهد. متخصصان انگلیسی اعلام کردند که برای شناسایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
مارها را بهتر بشناسیم
Water Snake
از انواع مارهایی که در بستر رودخانه زندگی میکنند
مارها موجوداتی مرموز هستند و با وجود آنکه اغلب مردم از آنها وحشت دارند از پر طرفدارترین جاندارانی می باشند که می خواهیم راجع به آنها اطلاعات کسب کنیم.
تا کنون حدود 3000 گونه از این موجودات شناسایی شده اند که در این میان فقط حدود 400 گونه آنها سمی میباشند و از میان آنها فقط 50 گونه خطرناک بوده و میتوانند برای انسان مشکل ساز باشند. در ضمن باید بدانیم که مارهایی که سمی هم نیستند ممکن است شما را گاز بگیرند که در اینصورت جای هیچ نگرانی نیست.
برای بدست آوردن ایده از میزان خطر مارها می توان به آمار مراجعه کرد، بعنوان مثال در ایالات متحده سالانه بیش از 40 هزار مورد مرگ در اثر تصادفات رانندگی وجود دارد در حالی که بر اثر مار گزیدگی بطور متوسط فقط تعداد 15 مرگ گزارش می شود.
برای بدست آوردن ایده از میزان خطر مارها می توان به آمار مراجعه کرد، بعنوان مثال در ایالات متحده سالانه بیش از 40 هزار مورد مرگ در اثر تصادفات رانندگی وجود دارد در حالی که بر اثر مار گزیدگی بطور متوسط فقط تعداد 15 مرگ گزارش می شود.
کجا را برای زندگی انتخاب میکنند
این موجودات بجز در قطب جنوب تقریبا" در سایر قسمت های دنیا وجود دارند. اغلب مارها روی زمین یا زیر آن زندگی می کنند اما برخی از انواع آنها هم وجود دارند که درختان یا آب را محل زندگی خود انتخاب می کنند. کنار رودخانه ها باتلاقها نیز از جمله مکانهای مورد علاقه برای زندگی این خزندگان می باشد. گونه های جالبی از مارها در آسیای جنوب شرقی مشاهده شده است که توانایی پریدن نیز دارند و بسادگی از شاخه درختی به شاخه دیگر می پرند.
نحوه شکار
Phyton
بزرگترین دلیل ترس مردم از مارها عدم شناخت
دقیق می باشد. در این شکل مادر و فرزندی را
ملاحظه می کنید که یک پیتون در دست دارند
.
خطر مارها را می توان به دو دسته تقسیم کرد، اول آنهایی که با سم خود می توانند باعث مشکلاتی در سیستم عصبی یا گردش خون طعمه شوند و دسته دوم آنهایی که با قدرت ماهیچه های خود می توانند طعمه را تحت فشار قرار دهند یا خفه کنند. این نوع از مارها با آرامش خیال آنقدر منتظر می مانند تا طعمه به آنها نزدیک شود و سپس در زمان مقتضی خود را به دور آن پیچیده آنقدر فشار می دهند تا جانور - یا انسان ! - از نفس کشیدن باز ایستد. در حالی که مارهای سمی پس از تزریق یا پاشیدن سم به طعمه منتظر می مانند تا طعمه از پای در آید.
پس از ازپای در آوردن طعمه چه با سم و چه از طریق فشار دادن، از آنجایی که مارها دندان برای جویدن یا خرد کردن ندارند مجبور هستند که طعمه خود را درسته ببلعند و سپس توسط ترشحات معده آنرا هضم کنند.
غذای مورد علاقه مارها
با توجه به اندازه و ابعاد، یک مار عادی ممکن است انواع کرم، حشرات، انواع موش، انواغ تخم مرغ سایر حیوانات، قورباغه و ... را بعنوان غذا برای خود انتخاب کند.اما مارهایی که جثه بزرگتری دارند ممکن حیواناتی در ابعاد خود را نیز ببلعند بعنوان مثال یک پیتون (Python) با وزن 70 کیلوگرم بسادگی می تواند یک حیوان 70 کیلوگرمی را بلعیده و هضم کند.
تولید مثل مارها
اغلب مارها بوسیله تخمگذاری تولید مثل میکنند. تخم مارها بسیار سفت می باشد و حالت چرم مانند دارد بگونه ای که در برخی موارد نوزادان بدون کمک مادر نمی توانند از تخم بیرون بیایند. دلیل نرم بودن پوسته تخم آن است که مارهای ماده برای حفاظت از تخم ها اغلب آنها را در بدن خود تا هنگام تولد نوزادان نگاه می دارند. جالب است بدانید که اغلب بچه مارها در قسمت جلوی سر خود به هنگام بیرون آمدن از تخم دندان خاصی دارند که به Egg Tooth معروف است و توسط آن قاعدتا" باید بتوانند پوسته تخم را پاره کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
ناصر خسروقبادیانی
حیات
ابو معین ناصربن خسروقبادیانی بلخی مروزی از شاعران و نویسندگان بزرگ و سخن گستر سده پنجم هجری است . درباره او هر چند پژوهش های نسبتاً تازه هم شده ، ولی هنوز تحقیقات علامه سید حسن تقی زاده تازگی خود را از دست نداده است . کنیه او ابومعین و لقب و تخلص او ((حجت)) است . در ماه ذوالقعده 394 هجری قمری مطابق با تیرماه 382 هجری شمسی در قادیان از نواحی باخ چشم به جهان گشوده و پس از سال 460 و به روایت درست تر در سال 481 هجری قمری در یمگان از اعمال بدخشان وفات یافته است .
از آغاز زندگانی او اینقدر می دانیم که از ابتدای جوانی در تحصیل علوم و فنون و آلسنه و ادیبات رنج فراوان برده است . از آن جمله قرآن مجید را بسیار خوانده و حفظ کرده است :
خواندن قرآن و زهد و علم و عمل مونس جان اند هر چهار مرا
یا اینکه می گوید :
مقرم به مرگ و به حشر و حساب کتابت زبر زبر دارم اندر ضمیر
گذشته از این ، تقریباً در همه دانش های عقلی و نقلی متداول عصر ، و مخصوصاً در علوم یونانی همچون ریاضی – از قبیل مجلسی بطلمیوس و هندسه اقلیدس – و طب بقراط و جالینوس ، و نجوم ، و فلسفه ( حکمت فلسفی ) ، و کلام ( حکمت دینی)تبحر یافته است . از مطالعه آثارش بر می آید که از ملل و نحل و ادیان و مذاهب نیز اطلاعات نسبتاً وسیعی کسب کرده بوده است .
اشعار عربی و حتی دیوان عربی هم داشته است . اما از دیوان تازی او چیزی به دست ما نرسیده است و نیز شبه نیست که پیش از سفر مصر شعر می سروده است ، اما غالب و بلکه همه اشعار او که در دست است ظاهراً پس از این سفر انشاء شده است . خود وی در آغاز سفرنامه و هم در دیوان خود به شعر گفتن پیش از سفر اشاره می کند ، و در بازگشت از سفر و وصول به بلخ هم چند بیت گفته که در سفرنامه درج است و در دیوان او نیست .
این حکیم حقیقت جوی که ذهن وقاد و خاطر تیز او به اصول عقلی و نقلی زمان خود که اذهان متوسط را تسکین می داد قناعت نمی کرده ، به واسطه خوابی که در ماه جمادی الاخره 437 در جوزجانان دید از شراب خوردن توبه کرد ، و به قصد وصول به حقیقت به سفر قبله عازم شد ، و در این راه با بردار کوچکتر خود ابوسعید و یک غلام هندی روانه حجاز شد . این مسافرت که 7 سال طول کشیده و با بازگشت به بلخ در جمادی الاخره سال 444 هجری قمری و دیدار برادر دیگر خود خواجه ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافته ، مبدا یک دوره جدید از زندگانی اوست . در این سفر ، چهار بار حج کرده ، و شمال شرقی و غربی و جنوب غربی و مرکز ایران و بلاد ارمنستان و آسیای صغیر و حلب و طرابلس و شام و سوریه و فلسطین و جزیرالعرب ، مصر – که قریب سه سال آنجا بود ، و قیروان (درتونس) و نوبه و سودان را سیاحت کرده و پس از آنکه اغلب ایام خود را در پایتخت خلفای فاطمی یعنی مصر سپری کرده و در آنجا داخل مذهب اسماعیلیه و طریقه فاطمیان شده ، به قصد ترویج آن مذهب و نشر دعوت فاطمی در خراسان به وطن خویش بازگشته است . ناصر در این سه سال ، درجات سیر باطنیان را طی کرده و از مراتب ((مستجیب)) و ((مأذون)) و ((داعی)) بالاتر رفته به مقام ((حجتی)) رسیده ، و یکی از ((حجت)) های دوازدگانه فاطمیان در دوازده جزیر نشر دعوت شده . و از طرف امام فاطمی آن زمان یعنی ابوتمیم معد بن علی المستنصر با ا... ، تعیین شده ، و به ماموریت ، یعنی دعوت مردم به طریقه اسماعیلیان و بیعت فاطمیان در ممالک خراسان و سرپرستی شیعیان آن سامان و به قول خودش ((شبانی رمه متابعان دین حق )) به ایران بازگشت . و به این فقرات در اشعار خود اشارات بیشمار دارد ، و برخی از آنها را در همین متن مطالعه خواهید کرد .
در وقت بازگشت از مصر و حجاز به وطن خود بلخ ، پنجاه سال قمری از عمر او گذشته بود . فرار او از بلخ به هر حال پیش از سال 453 هجری قمری که تاریخ تالیف زادالمسافرین است واقع شده است ، چه در آن کتاب از بیرون رانده شدن خود از بلخ سخن می گوید . و چون هم غالب قصاید و اشعار او که در دست است ، و هم اغلب مصنفات او ، بعد از هجرت از بلخ نوشته شده ، از کار او در بلخ پس از بازگشت از سفر مصر ، اطلاعی نداریم . اما شکی نیست که در آنجا شوق و همت خود را صرف ترویج مذهب اسماعیلیان کرده است . ناصر به سبب شهرت یافتن در شاعری و حکمت و قدرت بسیاری که در فن مناظره کتبی و شفاهی داشته ، و نیز به سبب خصومت عالمان و غوغای جاهلان دشمنان زیادی پیدا کرد و خصوصاً دعوت صریح او به سمت خلیفه فاطمی – که همیشه در اشعار و آثار او خود ، او را ((میانجی)) ، ((امام)) و ((خداوند زمان)) و ((امیرالمومنین)) و خود را ((بنده)) و ((مامور)) و ((امین)) و ((مختار)) و ((سفیر)) او می خواند ، و مکرر در دیوان خود نام او را می برد – موجب تحریک غضب علمای خراسان و مخصوصاً بلخ ، و شورش عامه ، و خشم سلطان یا امیر سلجوقی ، و شاید تکفیر خلیفه بغداد شده ، و تهمت ((بد دینی)) و ((قرمطی)) و ((ملحد)) و ((رافضی)) بودن را برای او به ارمغان آورده و او مجبور به فرار گشته است ، و چندی در نهان می زیسته است و از همین جاست که در وجه دین می گوید (( حجت ها از انظار پوشیده باشند)) . وی پس از مدتی بر اثر فشار بیشتر مجبور به ترک بلخ شده ، و لهذا به مازندران پناه برده ، و شاید به مناسبت اینکه امرای گرگان و اسپهدان طبرستان شیعی مذهب بوده اند به حمایت بزرگان آن سامان روی آورده است .
معلوم نیست که ناصر چه مدتی در طبرستان بوده ، و قبل از آن و بعد از آن ، تا رسیدن به بدخشان کجاها بوده است . ولی به هر حال ، ممکن است میل به نزدیکی به خراسان او را به قصبه یا قلعه یمگان در اقصای خاک بدخشان کشیده ، و از قرار معلوم ، تا آخر عمر در این قصبه اقامت داشته و به اداره کار دعوت فاطمی در خراسان مستقر بوده است . اخراج ناصر از زادگاه خود و سخت گیری و تهدید و نفرین و طعن و هرگونه آزاری که به او وارد می آمده ، او را سخت متاثر ساخته ، و از این ستم ها و مظلومیت و بیچارگی و آوارگی و محبوسی خود در تنگنای دره یمگان اغلب می نالد ، و از جفای روزگار و بد حالی و سختی زندگانی و تنهایی و بی خانمانی خود در آن زندان و مخصوصاً از غربت شکایت دلسوز جانگذاز سر می دهد ، ولی در این حال به جبر و بی اختیاری نمی گراید و همه جا می گوید : این مصائب و سختی ها اختیاری است و در راه دین و عقیده خود آن همه را بر می تابد و اگر پای بندی به عقیده و اندیشه خود نمی داشت از تحصیل عز و جاه عاجز نبود ، و اگر اکنون نیز از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چرا خود شناسی ؟
وسعت موضوع : این مبحث به قدری گسترده است که باید به ناکامل بودن همیشگی آن اعتراف کرد. زیرا انسان همواره مسیر کمال را طی می کند و در هر برهه از زمان و از دیدگاه هر یک از افراد, می توان مورد دگری را نیز به این مجموعه اضافه کرد. دلیل اصلی قصور عقل و ذهن آدمی در این گسترش, تقابل روح و جسم است. زیرا خود شناسی نقطه ی عطف برخورد شایسته ی روح و سرشت همیشه پاک انسانی با جسم چند گانه و متغیر او می باشد. در این باب هر چه بگوییم باز به آخر خط نخواهیم رسید ؛ چنانکه ابن سینا می گوید :
دل اگر چه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت اندر دل من هزا ر خورشید بتافت وآخر به کمال ذره ای راه نیافت
ادراک حس خشنودی خداوند در دل: اگر آدمی شناخت صحیح و درستی از خود داشته باشد, تمامی مواهب الهی را در خود می بیند, لذا گزاف نمی خواهد و بدانچه خداوند تبارک و تعالی برایش گسترده شاکر است و خدا هم از چنین بنده ای خشنود است . این احساس رضایت خداوند در دل , بزرگترین نعمت و برترین وابستگی است. به تکامل رسیدن: در این مرحله, انسان با علم به حضور خداوند در امور و استغنای ذهنی که برای خویش بوجود آ ورده به تکامل می رسد که این کامل شدن چیزی جز بی نیازی نیست. زیرا اساس اول عالم در تکامل است و این خصیصه در تمام کائنات مشهود است. بوجود آمدن شخصیت ایمانی: انسان با شناخت خود به نور ایمان می رسد و این شخصیت برتر را در وجود خود حس می کند. ایمان, این ویژگی عظیم انسانی, سرمنشاء تقویت محسنات است و به عبارتی, گام اول خود شناسی می با شد.
کمتر گناه کردن: سپس در نیل به هدف شناخت, کاستن از گناهان می باشد. ما هیچ گاه نباید عملی را سبک بشماریم که این خود نوعی گناه است. باید از انس با گناه دوری کرد که مانوس شدن با گناه, کلید شقاوت انسان است. از مقایسه ی گناهان باید شدیداُ پرهیز کرد. زیرا نفس گناه حرام است و صغیره و کبیره نمی شناسد. امام رضا (ع) می فرماید:
از گناهان صغیره بپرهیزید که دریچه ی ورود به گناهان کبیره است.
روحیه ى اصلاح پذیری :یک انسان آگاه همیشه و همه جا روحیه ی اصلاح پذیری خود را حفظ می کند. چون این روحیه لازمه ی حرکت او در مسیر شناخت صحیح از خود و اطرافیان می باشد. ظرفیت پذیرش پیشنهاد و انتقاد :او همیشه از پیشنهادات و انتقادات سازنده برای کامل کردن شخصیت خود و شناخت واقعی ذات خود بهره می برد. استفاده از نظرات دیگران :مشورت همیشه توصیه بزرگان ما بوده است, همواره باید نیکی های دیگران و عیوب خود را ببینیم. اوج این مطلب در حدیثی از امام رضا (ع) می باشد :
"بهترین دوستان من, کسانی هستند که عیوب مرا به من هدیه دهند".
استفاده از تمامی امکانات و شرایط : ما هیچ گاه نباید تنها شرایط و امکانات ایده آل را براى چگونگی شناخت خود در نظر بگیریم. زیرا بروز تکامل شخصیت باید در روند طبیعی خود انجام شود و نباید محدودیتی قائل شد. احساس رضایت از خود و دیگران : انسان پس از طی مراحل شناخت خداوند و کسب ایمان, این بار در کشف خود و شناخت نفس خود, به احساس رضایت از خود می رسد. این احساس موجب گسترده شدن در سطح اطرافیان او نیز می شود. پس انسان رو به رشد از خود, خانواده, محیط واطرافیان خود راضی است. چرا؟! زیرا دلیلی برای نارضایتی نمی بیند.
ارشاد دیگران به انجام چنین کاری: هنگامی که انسان خود بدین مرحله رسید, خود را مجاب می بیند که به دیگران نیز رسیدگی کند. آنها را راهنمایی و گهی از آنان پند بگیرد. او حس < امر به معروف و نهی از منکر > که جزء پسندیده ترین اخلاقهای انسانی است را نیز در خود پرورش می دهد.
صبر و غلبه بر مشکلات : انسان در مسیر شناخت خود, طبعا به مشکلات و معضلاتی نیز بر می خورد. او با ایمان قلبی, علاج و حلال این مشکلات را در چیزی بجز صبر و شکیبایی نمی بیند. همواره به خاطر دارد که : خدا صابرین را از لطف خود دریغ نمی کند. امید در مصائب: مورد دیگری که در برخورد با نا ملایمات, لازم و حیاتی تلقی می شود, امید است. ارزش این حس به قدری است که برخی آن را مهم ترین عامل در پیروزی قلمداد می کنند. در اینجا یک حدیث و سخنی از یکی از بزرگان تاریخ می خوانیم : << امیدوارترین مردم کسی است که اگر نقصی در کارش پیش آمد, بی درنگ در جهت بر طرف کردن آن اقدام نماید >> . امام علی (ع)
امید هرگز از بین نمی رود, تنها هنگامی نابود می شود که تو از زندگی محو می شوی . روز مرگ امید, تنها همان روز مرگ تو می باشد.
الگو گرفتن از اطرافیان : یکی از کارهای والای انسانی, الگو گرفتن در جهت سازندگی خود است. بهترین نمونه ی انسانی را در الگو گرفتن, در لقمان حکیم سراغ داریم تا جایی که خداوند در قرآن, او را می ستاید- او نیکی های خوبان را انجام و بدی های بدان را از خود می زدود-
مقایسه ی خود, فقط با افراد برتر و مصلح تر : در جهت پیشرفت, بخصوص در خود شناسی, لازم است در باب مقایسه, فقط خود را با بزرگان و مهتران قیاس کنیم و هیچ گاه دچار افول و بازگشت نشویم.
حس نوع دوستی : یک انسان کامل و آگاه, این حس را نیز فراموش نمی کند و جزء یکی از رئوس شخصیتی خود قرار می دهد. در اینجا به ذکر یک جمله ی بسیار زیبا و جامع از ویلیام شکسپیر , ادیب بی همتای انگلیسی, می پردازیم : < Love all, Trust a few, Do wrong to none>.
< به همگان مهرورزی کن, ولی به عده کمی اعتماد, و به هیچ کس ضرر و زیان نرسان >.
اعتماد به نفس : یک گام موثر و یک خیز اساسی برای رسیدن به هر هدفی است. تنها با اتکا به خود می توان به خود رسید. با همین اعتماد به خود, به دامنه ی وسیعی از صفات بارز انسانی می ر سیم. فقط به شرطی که گامی به عقب بر نداریم. یک ضرب المثل پر معنای انگلیسی می گوید:
Never Say Never! هرگز نگو هرگز!
اصلاح و انقلاب در جامعه با اتکاء به شناخت نفس خود : وقتی انسان مراحل شناخت را طی کرد, هنگامی که به خوبی از خود آگاهی پیدا کرد, آن گاه می توان دست به اقدامات بزرگتر زد. می توان یک انقلاب و دگرگونی به وجود آورد. می توان یک جامعه را اصلاح کرد. ما اگر هر کدام خود را بشناسیم و خود را اصلاح کنیم, آن گاه است که جامعه به پیشرفت و ترقی می رسد, احساس افتخار ملی رشد می کند و می توان به آ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چرا خود شناسی ؟
وسعت موضوع : این مبحث به قدری گسترده است که باید به ناکامل بودن همیشگی آن اعتراف کرد. زیرا انسان همواره مسیر کمال را طی می کند و در هر برهه از زمان و از دیدگاه هر یک از افراد, می توان مورد دگری را نیز به این مجموعه اضافه کرد. دلیل اصلی قصور عقل و ذهن آدمی در این گسترش, تقابل روح و جسم است. زیرا خود شناسی نقطه ی عطف برخورد شایسته ی روح و سرشت همیشه پاک انسانی با جسم چند گانه و متغیر او می باشد. در این باب هر چه بگوییم باز به آخر خط نخواهیم رسید ؛ چنانکه ابن سینا می گوید :
دل اگر چه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت اندر دل من هزا ر خورشید بتافت وآخر به کمال ذره ای راه نیافت
ادراک حس خشنودی خداوند در دل: اگر آدمی شناخت صحیح و درستی از خود داشته باشد, تمامی مواهب الهی را در خود می بیند, لذا گزاف نمی خواهد و بدانچه خداوند تبارک و تعالی برایش گسترده شاکر است و خدا هم از چنین بنده ای خشنود است . این احساس رضایت خداوند در دل , بزرگترین نعمت و برترین وابستگی است. به تکامل رسیدن: در این مرحله, انسان با علم به حضور خداوند در امور و استغنای ذهنی که برای خویش بوجود آ ورده به تکامل می رسد که این کامل شدن چیزی جز بی نیازی نیست. زیرا اساس اول عالم در تکامل است و این خصیصه در تمام کائنات مشهود است. بوجود آمدن شخصیت ایمانی: انسان با شناخت خود به نور ایمان می رسد و این شخصیت برتر را در وجود خود حس می کند. ایمان, این ویژگی عظیم انسانی, سرمنشاء تقویت محسنات است و به عبارتی, گام اول خود شناسی می با شد.
کمتر گناه کردن: سپس در نیل به هدف شناخت, کاستن از گناهان می باشد. ما هیچ گاه نباید عملی را سبک بشماریم که این خود نوعی گناه است. باید از انس با گناه دوری کرد که مانوس شدن با گناه, کلید شقاوت انسان است. از مقایسه ی گناهان باید شدیداُ پرهیز کرد. زیرا نفس گناه حرام است و صغیره و کبیره نمی شناسد. امام رضا (ع) می فرماید:
از گناهان صغیره بپرهیزید که دریچه ی ورود به گناهان کبیره است.
روحیه ى اصلاح پذیری :یک انسان آگاه همیشه و همه جا روحیه ی اصلاح پذیری خود را حفظ می کند. چون این روحیه لازمه ی حرکت او در مسیر شناخت صحیح از خود و اطرافیان می باشد. ظرفیت پذیرش پیشنهاد و انتقاد :او همیشه از پیشنهادات و انتقادات سازنده برای کامل کردن شخصیت خود و شناخت واقعی ذات خود بهره می برد. استفاده از نظرات دیگران :مشورت همیشه توصیه بزرگان ما بوده است, همواره باید نیکی های دیگران و عیوب خود را ببینیم. اوج این مطلب در حدیثی از امام رضا (ع) می باشد :
"بهترین دوستان من, کسانی هستند که عیوب مرا به من هدیه دهند".
استفاده از تمامی امکانات و شرایط : ما هیچ گاه نباید تنها شرایط و امکانات ایده آل را براى چگونگی شناخت خود در نظر بگیریم. زیرا بروز تکامل شخصیت باید در روند طبیعی خود انجام شود و نباید محدودیتی قائل شد. احساس رضایت از خود و دیگران : انسان پس از طی مراحل شناخت خداوند و کسب ایمان, این بار در کشف خود و شناخت نفس خود, به احساس رضایت از خود می رسد. این احساس موجب گسترده شدن در سطح اطرافیان او نیز می شود. پس انسان رو به رشد از خود, خانواده, محیط واطرافیان خود راضی است. چرا؟! زیرا دلیلی برای نارضایتی نمی بیند.
ارشاد دیگران به انجام چنین کاری: هنگامی که انسان خود بدین مرحله رسید, خود را مجاب می بیند که به دیگران نیز رسیدگی کند. آنها را راهنمایی و گهی از آنان پند بگیرد. او حس < امر به معروف و نهی از منکر > که جزء پسندیده ترین اخلاقهای انسانی است را نیز در خود پرورش می دهد.
صبر و غلبه بر مشکلات : انسان در مسیر شناخت خود, طبعا به مشکلات و معضلاتی نیز بر می خورد. او با ایمان قلبی, علاج و حلال این مشکلات را در چیزی بجز صبر و شکیبایی نمی بیند. همواره به خاطر دارد که : خدا صابرین را از لطف خود دریغ نمی کند. امید در مصائب: مورد دیگری که در برخورد با نا ملایمات, لازم و حیاتی تلقی می شود, امید است. ارزش این حس به قدری است که برخی آن را مهم ترین عامل در پیروزی قلمداد می کنند. در اینجا یک حدیث و سخنی از یکی از بزرگان تاریخ می خوانیم : << امیدوارترین مردم کسی است که اگر نقصی در کارش پیش آمد, بی درنگ در جهت بر طرف کردن آن اقدام نماید >> . امام علی (ع)
امید هرگز از بین نمی رود, تنها هنگامی نابود می شود که تو از زندگی محو می شوی . روز مرگ امید, تنها همان روز مرگ تو می باشد.
الگو گرفتن از اطرافیان : یکی از کارهای والای انسانی, الگو گرفتن در جهت سازندگی خود است. بهترین نمونه ی انسانی را در الگو گرفتن, در لقمان حکیم سراغ داریم تا جایی که خداوند در قرآن, او را می ستاید- او نیکی های خوبان را انجام و بدی های بدان را از خود می زدود-
مقایسه ی خود, فقط با افراد برتر و مصلح تر : در جهت پیشرفت, بخصوص در خود شناسی, لازم است در باب مقایسه, فقط خود را با بزرگان و مهتران قیاس کنیم و هیچ گاه دچار افول و بازگشت نشویم.
حس نوع دوستی : یک انسان کامل و آگاه, این حس را نیز فراموش نمی کند و جزء یکی از رئوس شخصیتی خود قرار می دهد. در اینجا به ذکر یک جمله ی بسیار زیبا و جامع از ویلیام شکسپیر , ادیب بی همتای انگلیسی, می پردازیم : < Love all, Trust a few, Do wrong to none>.
< به همگان مهرورزی کن, ولی به عده کمی اعتماد, و به هیچ کس ضرر و زیان نرسان >.
اعتماد به نفس : یک گام موثر و یک خیز اساسی برای رسیدن به هر هدفی است. تنها با اتکا به خود می توان به خود رسید. با همین اعتماد به خود, به دامنه ی وسیعی از صفات بارز انسانی می ر سیم. فقط به شرطی که گامی به عقب بر نداریم. یک ضرب المثل پر معنای انگلیسی می گوید:
Never Say Never! هرگز نگو هرگز!
اصلاح و انقلاب در جامعه با اتکاء به شناخت نفس خود : وقتی انسان مراحل شناخت را طی کرد, هنگامی که به خوبی از خود آگاهی پیدا کرد, آن گاه می توان دست به اقدامات بزرگتر زد. می توان یک انقلاب و دگرگونی به وجود آورد. می توان یک جامعه را اصلاح کرد. ما اگر هر کدام خود را بشناسیم و خود را اصلاح کنیم, آن گاه است که جامعه به پیشرفت و ترقی می رسد, احساس افتخار ملی رشد می کند و می توان به آ