لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن
مقدمه
بحث از واقعة شگفت انگیز و محیرالعقول معراج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار میاید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمی خود، در این زمینه مطالبی را به رشتة تحریر درآورده و دیدگاههای خود را مطرح ساختهاند. نگارنده در این مجال در پی ارائه تحلیلی کوتاه، رسا و نسبتاً جامع از دو بُعد عقل و وحی، و گذری بر آثار تربیتی پدیدة معراج است که برای عموم مخاطبین در سطوح مختلف نیز قابل استفاده و درک باشد تا در سالی که به نام پربرکت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله مزین گردیده است، خدمتی ناچیز به روح ملکوتی و بلند آن مقام عظما و عبد حقیقی باری تعالی، قلمداد گردد.
علت اعجاب برانگیز بودن پدیدة معراج، جسمانیت عروج پیامبر صلی الله علیه و آله به عوالم دیگر است. شکی نیست که اگر این واقعة تاریخی و سیر آسمانی، مربوط به روح پیامبر یا صرفاً مربوط به عالم رؤیا باشد، برای هیچ شخصی تعجب برانگیز نیست و هیچ کسی در مقام انکار آن بر نخواهد خاست و در حقیقت نقطة افتخارآمیزی برای مقام شامخ پیامبر خاتم قلمداد نخواهد شد. از این رو، تمام اهتمام ما در این نوشتار کوتاه، بر اثبات معراج آسمانی آن حضرت با هردو بعد جسم خاکی و روح ملکوتی اوست که در دیدگاه دانشمندان اسلامی، حقیقتی قابل قبول و اثبات برای دیگران است، و در طول تاریخ اسلام نیز پیوسته مورد تحلیل برخی از اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است.
توجیهات عقلانی معراج
در آغاز سخن، شایسته است به بررسی جایگاه عقلی این حادثة عظیم تاریخی- قبل از استناد به قرآن و احادیث- و تحلیل عقلانیت بپردازیم. در نگاه نخست، عقل آدمی غیر قابل باور میداند که روح انسان با بدن خاکی او در همة شرایط همگام باشد و او را در همه جا همراهی نماید. آنچه مسلّم و قابل درک است، همان مقدار از همراهی عادی است که در عموم انسانها قابل اتفاق میباشد؛ همانند همراهی روح و بدن و پیمودن مراتب مختلف هستی در عالم رؤیا یا همراهی این دو در مسائل روزمرّة زندگی و کارهای عادی که به وسیله جسم انسان و با نظارت و تدبیر روح[1] انجام میپذیرد. اما تبعیت جسم خاکی از روح در غیر از محدودة دنیا، امری نامعهود و نامأنوس است و نمیتوان با قواعد ظاهری و فهم عمومی بشر به سادگی به ادراک آن دست یازید. با این همه، از آنجا که ما این مطلب را امری مسلّم و قابل تحقّق میدانیم، جا دارد چند توجیه عقلانی را برای آن بیان نماییم.
توجیه نخست
برخی از فلاسفة بزرگ اسلامی بر این باورند که جسمانیت معراج باشکوه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بدینسان قابل توجیه میباشد که تبعیت بدن از احکام روح در همة انسانها، برابر نیست؛ در برخی از افراد عادی، روح متوجه به امری است که ایجاد آن را مطالبه مینماید، اما بدن آنها به نافرمانی از روح میپردازد و به احکام آن تمکین نمینمابد. این قانون در خصوص بدن مبارک پیامبراعظم صلی الله علیه و آله صادق نیست و دربارة ایشان، موضوع کاملاً برعکس است. دلیل آنان بر این مدعا، این است که جسم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت لطافت است و همانند آن را در اجسام دیگر نمیتوان یافت و بنا بر قاعدة «اشتراک معنوی وجود» که از قواعد مهم عقلی به شمار میاید، افق هر بدنی از حیث مرتبة وجود، مرتبط و متصل به افق وجودی روح است و تناسب مستقیمی میان جسم و روح یک انسان حکمفرماست. این قاعده در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین و کاملترین حد قابل تطبیق است؛ زیرا روح بلند ایشان به سبب بالا بودن و تسلّط کاملش بر بدن خود، باعث عروج جسم به ملکوت و آسمانها شد.[2]
استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در جای دیگر میگوید: چون رسول اعظم صلی الله علیه و آله به مقام محبوبیت کامل و مرتبة «قرب الفرایض» در درگاه خداوند دست یازیده است و در حقیقت از مرتبة محبّ بودن به محبوبیت رسیده است، بسیار به جا بود که از یک سو خداوند متعال، محبوب خود را به منزلگاه خود، یعنی به عوالم هستی که ملک واقعی اوست، دعوت کند و از سوی دیگر چنین دعوتی نیز اقتضا دارد که مدعوّ این میهمانی باشکوه، قادر و محیط بر پیمودن تمام آن عوالم باشد.[3]
توجیه دوم
با توجه به آنکه قریب به اتّفاق مکاتب و مذاهب مختلف دنیا، اصل وجود شیطان در عالم هستی و القائات و وسوسههای او را در دلهای آدمیان به خوبی قبول دارند، عقل حکم میکند که اگر سرعت ما فوق تصور شیطان، به عنوان موجودی مطرود از درگاه قرب الهی، برای بشر امری پذیرفته شده است، پس در معراج بزرگترین پیامبر الهی و محبوب ترین انسان های عالم نمیتوان تردید روا داشت.[4]
توجیه سوم
هنگامی که از دیدگاه قرآن، حرکت حضرت سلیمان7 به وسیلة باد، به مکانهای دور دست در فاصلههای زمانی کوتاه، امری مسلّم انگاشته شده است، عقل ما میتواند به خوبی این مطلب را درک کند که حرکت سریع و نامرئی، همانند حرکت باد، امری ممکن میباشد.[5] از همین رو، سیر معراجی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز میتواند امری معقول و قابل ادراک به شمار بیاید.
توجیه چهارم
عقل انسان در پدیدهای نظیر معراج، به تنهایی میتواند به این نتیجه دست یابد که چنین پدیدة خارق العادهای نمیتواند عادی و طبیعی باشد و مسلّماً باید نیرویی مافوق نیروی تمام بشر، پشت این پدیده دست داشته باشد و آن نیرو، جز نیروی خدایی و ماورای طبیعت نیست که رسول اعظم خود را بدان مقام بلند دست یافته است.
توجیه پنجم
از دید اندیشمندان عصر تکنولوژی، این فرضیه علمی پذیرفته شده است که امواج جاذبة زمین در لحظهای کوتاه میتواند از یک سوی جهان به سوی دیگر آن انتقال یابد و تأثیرات خود را بر جای گذارد. وقتی احتمال اینکه در حرکات رو به تکامل هستی، منظومههایی وجود دارند که با سرعتی چشمگیرتر از سرعت نور، از مرکز و قطب عالم دور میشوند[6] و هنگامی که چنین پدیدههای مافوق تصوّر عقل در جهان قابل تحقّق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن
مقدمه
بحث از واقعة شگفت انگیز و محیرالعقول معراج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار میاید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمی خود، در این زمینه مطالبی را به رشتة تحریر درآورده و دیدگاههای خود را مطرح ساختهاند. نگارنده در این مجال در پی ارائه تحلیلی کوتاه، رسا و نسبتاً جامع از دو بُعد عقل و وحی، و گذری بر آثار تربیتی پدیدة معراج است که برای عموم مخاطبین در سطوح مختلف نیز قابل استفاده و درک باشد تا در سالی که به نام پربرکت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله مزین گردیده است، خدمتی ناچیز به روح ملکوتی و بلند آن مقام عظما و عبد حقیقی باری تعالی، قلمداد گردد.
علت اعجاب برانگیز بودن پدیدة معراج، جسمانیت عروج پیامبر صلی الله علیه و آله به عوالم دیگر است. شکی نیست که اگر این واقعة تاریخی و سیر آسمانی، مربوط به روح پیامبر یا صرفاً مربوط به عالم رؤیا باشد، برای هیچ شخصی تعجب برانگیز نیست و هیچ کسی در مقام انکار آن بر نخواهد خاست و در حقیقت نقطة افتخارآمیزی برای مقام شامخ پیامبر خاتم قلمداد نخواهد شد. از این رو، تمام اهتمام ما در این نوشتار کوتاه، بر اثبات معراج آسمانی آن حضرت با هردو بعد جسم خاکی و روح ملکوتی اوست که در دیدگاه دانشمندان اسلامی، حقیقتی قابل قبول و اثبات برای دیگران است، و در طول تاریخ اسلام نیز پیوسته مورد تحلیل برخی از اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است.
توجیهات عقلانی معراج
در آغاز سخن، شایسته است به بررسی جایگاه عقلی این حادثة عظیم تاریخی- قبل از استناد به قرآن و احادیث- و تحلیل عقلانیت بپردازیم. در نگاه نخست، عقل آدمی غیر قابل باور میداند که روح انسان با بدن خاکی او در همة شرایط همگام باشد و او را در همه جا همراهی نماید. آنچه مسلّم و قابل درک است، همان مقدار از همراهی عادی است که در عموم انسانها قابل اتفاق میباشد؛ همانند همراهی روح و بدن و پیمودن مراتب مختلف هستی در عالم رؤیا یا همراهی این دو در مسائل روزمرّة زندگی و کارهای عادی که به وسیله جسم انسان و با نظارت و تدبیر روح[1] انجام میپذیرد. اما تبعیت جسم خاکی از روح در غیر از محدودة دنیا، امری نامعهود و نامأنوس است و نمیتوان با قواعد ظاهری و فهم عمومی بشر به سادگی به ادراک آن دست یازید. با این همه، از آنجا که ما این مطلب را امری مسلّم و قابل تحقّق میدانیم، جا دارد چند توجیه عقلانی را برای آن بیان نماییم.
توجیه نخست
برخی از فلاسفة بزرگ اسلامی بر این باورند که جسمانیت معراج باشکوه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بدینسان قابل توجیه میباشد که تبعیت بدن از احکام روح در همة انسانها، برابر نیست؛ در برخی از افراد عادی، روح متوجه به امری است که ایجاد آن را مطالبه مینماید، اما بدن آنها به نافرمانی از روح میپردازد و به احکام آن تمکین نمینمابد. این قانون در خصوص بدن مبارک پیامبراعظم صلی الله علیه و آله صادق نیست و دربارة ایشان، موضوع کاملاً برعکس است. دلیل آنان بر این مدعا، این است که جسم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت لطافت است و همانند آن را در اجسام دیگر نمیتوان یافت و بنا بر قاعدة «اشتراک معنوی وجود» که از قواعد مهم عقلی به شمار میاید، افق هر بدنی از حیث مرتبة وجود، مرتبط و متصل به افق وجودی روح است و تناسب مستقیمی میان جسم و روح یک انسان حکمفرماست. این قاعده در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین و کاملترین حد قابل تطبیق است؛ زیرا روح بلند ایشان به سبب بالا بودن و تسلّط کاملش بر بدن خود، باعث عروج جسم به ملکوت و آسمانها شد.[2]
استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در جای دیگر میگوید: چون رسول اعظم صلی الله علیه و آله به مقام محبوبیت کامل و مرتبة «قرب الفرایض» در درگاه خداوند دست یازیده است و در حقیقت از مرتبة محبّ بودن به محبوبیت رسیده است، بسیار به جا بود که از یک سو خداوند متعال، محبوب خود را به منزلگاه خود، یعنی به عوالم هستی که ملک واقعی اوست، دعوت کند و از سوی دیگر چنین دعوتی نیز اقتضا دارد که مدعوّ این میهمانی باشکوه، قادر و محیط بر پیمودن تمام آن عوالم باشد.[3]
توجیه دوم
با توجه به آنکه قریب به اتّفاق مکاتب و مذاهب مختلف دنیا، اصل وجود شیطان در عالم هستی و القائات و وسوسههای او را در دلهای آدمیان به خوبی قبول دارند، عقل حکم میکند که اگر سرعت ما فوق تصور شیطان، به عنوان موجودی مطرود از درگاه قرب الهی، برای بشر امری پذیرفته شده است، پس در معراج بزرگترین پیامبر الهی و محبوب ترین انسان های عالم نمیتوان تردید روا داشت.[4]
توجیه سوم
هنگامی که از دیدگاه قرآن، حرکت حضرت سلیمان7 به وسیلة باد، به مکانهای دور دست در فاصلههای زمانی کوتاه، امری مسلّم انگاشته شده است، عقل ما میتواند به خوبی این مطلب را درک کند که حرکت سریع و نامرئی، همانند حرکت باد، امری ممکن میباشد.[5] از همین رو، سیر معراجی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز میتواند امری معقول و قابل ادراک به شمار بیاید.
توجیه چهارم
عقل انسان در پدیدهای نظیر معراج، به تنهایی میتواند به این نتیجه دست یابد که چنین پدیدة خارق العادهای نمیتواند عادی و طبیعی باشد و مسلّماً باید نیرویی مافوق نیروی تمام بشر، پشت این پدیده دست داشته باشد و آن نیرو، جز نیروی خدایی و ماورای طبیعت نیست که رسول اعظم خود را بدان مقام بلند دست یافته است.
توجیه پنجم
از دید اندیشمندان عصر تکنولوژی، این فرضیه علمی پذیرفته شده است که امواج جاذبة زمین در لحظهای کوتاه میتواند از یک سوی جهان به سوی دیگر آن انتقال یابد و تأثیرات خود را بر جای گذارد. وقتی احتمال اینکه در حرکات رو به تکامل هستی، منظومههایی وجود دارند که با سرعتی چشمگیرتر از سرعت نور، از مرکز و قطب عالم دور میشوند[6] و هنگامی که چنین پدیدههای مافوق تصوّر عقل در جهان قابل تحقّق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
نفت از دیدگاه زمین شناسی:
نفت گرانبهاترین ماده ای است که پایه های اقتصاد و صنعت جهان بر آن استوار است، نفت مخلوطی از هیدروکربنهای مختلف است و ترکیب شیمیائی ثابت و معینی ندارد، بر خلاف زغال سنگ که مطالعات مختلف منشأ گیاهی آنرا تائید می کند در مورد نفت وضع اینطور نیست و طرز تشکیل آنرا نمی توان با روشهای مستقیم دریافت زیرا نفت ماده ای سیال است که می تواند از محل تشکیل از راه خلل و فرج، درزها و شکافهای سنگهای پوسته به نقطه دیگر رخنه نماید و منابع زیرزمینی را بوجود آورد، ولی با در نظر گرفتن اینکه اکثر منابع نفت در سنگهای رسوبی و خصوصاً در ماسه سنگها، سنگهای آهکی و سنگهای آهکی رسی هستند که دردریاها همراه با آب نمک تشکیل گردیده اند میتوان با قاطعیت گفت که نفتها منشاء الی دارندو از بقایای موجودات بسیار کوچک دریایی بنام پلانکتون در میان لایه های رسوبی دریائی بوجود آمده اند.
بدین ترتیب که بقایای این جانداران ابتدا مانند باران به کف دریاها ریخته شده و در لا به لا و زیر رسوبات دانه ریزی مانند شیل و مارن مدفون شده اند، این سنگها نیز در لایه های رسوبات دیگربتدریج به اعماق پوسته برده شده و مواد آلی موجود در آنها تشکیل میگردد و اصطلاحاً به آن " سنگ مادر " می گویند.
نفت پس از تشکیل در اثر فشار از سنگهای دانه ریز مادر به سنگهای (متخلخلی) مانند ماسه سنگ و سنگ آهک که به آنها سنگ مخزن می گویند روان میشود، نفوذ نفت به سنگ مخزن را اصطلاحاً "مهاجرت" مینامند. هنگام مهاجرت چنانچه مانعی در سر راه نباشد نفت بتدریج به سطح زمین رسیده و بصورت چشمه های نفتی در میاید، تعداد زیادی از اینگونه چشمه ها در نقاط مختلف ایران وجود دارد، موانعی که نفت را هنگام مهاجرت از حرکت باز میدارند و باعث انباشته شدن آنها میگردند، نفتگیر یا تله نفت نام دارند.
بیشتر منابع بزرگ نفت و گاز ایران در کوهپایه های زاگرس و فلات قاره خلیج فارس در تله های تاقدیسی و در مخازن سنگ آهک هستند که پوششی از ایندریت و گچ دارند، در دیگر نقاط ایران نیز منابع گاز وجود دارد.
شل نفتی:
به نوعی از سنگهای رسوبی دانه ریز که در ظاهر دارای نفت نبوده ولی در اثر دما و تقطیر قابلیت نفت دهی دارند شل نفتی گویند. این سنگها حاوی ماده آلی به نام کروژن هستند که در دمای 370 تا 480 درجه سانتیگراد مولکول آن شکسته میشود و قسمتی از آن به ماده ای شبیه نفت خام تبدیل میگردد.
شلهای نفتی دارای منشاء دریائی، دریاچه ها و یا مردابی هستند، این سنگها اکثراً به صورت لایه در میان سنگهای رسوبی یافت میشوند و پس از استخراج در کوره های مخصوص تقطیر، حرارت داده شده و بدینگونه نفت آنرا بدست می آورند. در ایران نهشته های شل نفتی در ارتفاعات زاگرس از اطراف کوهرنگ تا الیگودرز در سنگهای آهکی به صورت لایه های متعدد وجود دارد.
قیر طبیعتی:
میدانیم که نفت ماده ای است سیال که میتواند از محیط تشکیل و از طریق درزها و شکافهای موجود در سنگها به اطراف و خصوصاً به بالا روان شود و چنانچه مانعی در راه نباشد به سطح زمین تراوش نماید. تقطیر طبیعی (خشک شدن) و اکسیداسیون نفت در روی زمین باعث به وجود آمدن نهشته های قیر یا آسفالت طبیعی میشود این ذخایر به اشکال مختلف از قبیل عدسی، لایه ورگه میان دیگر سنگهای پوسته دیده شده است.
در ایران نهشته های قیر در نزدیکی استهبان، بوشهر، بهبهان، قصر شیرین و خرم آباد وجود دارد از آنها بهره برداری میگردد.
جستجو برای کشف نفت:
یک زمین شناس با استفاده از چکش مخصوص از یک رگه سنگ نمونه برداری میکند. پس از مشاهده چشم انداز منطقه و آزمایش سنگهای سطح زمین، زمین شناسان میتوانند نقشه های کامل و مفصلی از منطقه که ساختار لایه های سنگی زیرین را نشان میدهد تهیه کند. آنها با استفاده از مهارت فنی و تجربه گذشته خود، گاهی اوقات قادرند نقطه ای را نشان دهند و بگویند که در اینجا ممکن است نفت وجود داشته باشد.
با این حال هیچگاه نمیتوان بطور قطعی در منطقه ای خاص وجود نفت در زیر زمین را تأیید کرد. زمین شناسان میتوانند بگویند که شکل و وضع قرارگرفتن در منطقه مورد نظر به گونه ای است که میتوان حاوی نفت باشد، در نهایت تنها راه رسیدن به منابع نفت، حفاری در نقطه مورد نظر است.
اما پیش از حفاری، اقدامات دیگری هم برای اطمینان از درستی یافته های زمین شناسی باید انجام شود زمین شناسان و زلزله شناسان با استفاده از بعضی ابزار و وسایل علمی، اطلاعاتی در مورد طبیعت و موقعیت سنگهای سطوح زیرین زمین بدست می آورند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
نفت از دیدگاه زمین شناسی:
نفت گرانبهاترین ماده ای است که پایه های اقتصاد و صنعت جهان بر آن استوار است، نفت مخلوطی از هیدروکربنهای مختلف است و ترکیب شیمیائی ثابت و معینی ندارد، بر خلاف زغال سنگ که مطالعات مختلف منشأ گیاهی آنرا تائید می کند در مورد نفت وضع اینطور نیست و طرز تشکیل آنرا نمی توان با روشهای مستقیم دریافت زیرا نفت ماده ای سیال است که می تواند از محل تشکیل از راه خلل و فرج، درزها و شکافهای سنگهای پوسته به نقطه دیگر رخنه نماید و منابع زیرزمینی را بوجود آورد، ولی با در نظر گرفتن اینکه اکثر منابع نفت در سنگهای رسوبی و خصوصاً در ماسه سنگها، سنگهای آهکی و سنگهای آهکی رسی هستند که دردریاها همراه با آب نمک تشکیل گردیده اند میتوان با قاطعیت گفت که نفتها منشاء الی دارندو از بقایای موجودات بسیار کوچک دریایی بنام پلانکتون در میان لایه های رسوبی دریائی بوجود آمده اند.
بدین ترتیب که بقایای این جانداران ابتدا مانند باران به کف دریاها ریخته شده و در لا به لا و زیر رسوبات دانه ریزی مانند شیل و مارن مدفون شده اند، این سنگها نیز در لایه های رسوبات دیگربتدریج به اعماق پوسته برده شده و مواد آلی موجود در آنها تشکیل میگردد و اصطلاحاً به آن " سنگ مادر " می گویند.
نفت پس از تشکیل در اثر فشار از سنگهای دانه ریز مادر به سنگهای (متخلخلی) مانند ماسه سنگ و سنگ آهک که به آنها سنگ مخزن می گویند روان میشود، نفوذ نفت به سنگ مخزن را اصطلاحاً "مهاجرت" مینامند. هنگام مهاجرت چنانچه مانعی در سر راه نباشد نفت بتدریج به سطح زمین رسیده و بصورت چشمه های نفتی در میاید، تعداد زیادی از اینگونه چشمه ها در نقاط مختلف ایران وجود دارد، موانعی که نفت را هنگام مهاجرت از حرکت باز میدارند و باعث انباشته شدن آنها میگردند، نفتگیر یا تله نفت نام دارند.
بیشتر منابع بزرگ نفت و گاز ایران در کوهپایه های زاگرس و فلات قاره خلیج فارس در تله های تاقدیسی و در مخازن سنگ آهک هستند که پوششی از ایندریت و گچ دارند، در دیگر نقاط ایران نیز منابع گاز وجود دارد.
شل نفتی:
به نوعی از سنگهای رسوبی دانه ریز که در ظاهر دارای نفت نبوده ولی در اثر دما و تقطیر قابلیت نفت دهی دارند شل نفتی گویند. این سنگها حاوی ماده آلی به نام کروژن هستند که در دمای 370 تا 480 درجه سانتیگراد مولکول آن شکسته میشود و قسمتی از آن به ماده ای شبیه نفت خام تبدیل میگردد.
شلهای نفتی دارای منشاء دریائی، دریاچه ها و یا مردابی هستند، این سنگها اکثراً به صورت لایه در میان سنگهای رسوبی یافت میشوند و پس از استخراج در کوره های مخصوص تقطیر، حرارت داده شده و بدینگونه نفت آنرا بدست می آورند. در ایران نهشته های شل نفتی در ارتفاعات زاگرس از اطراف کوهرنگ تا الیگودرز در سنگهای آهکی به صورت لایه های متعدد وجود دارد.
قیر طبیعتی:
میدانیم که نفت ماده ای است سیال که میتواند از محیط تشکیل و از طریق درزها و شکافهای موجود در سنگها به اطراف و خصوصاً به بالا روان شود و چنانچه مانعی در راه نباشد به سطح زمین تراوش نماید. تقطیر طبیعی (خشک شدن) و اکسیداسیون نفت در روی زمین باعث به وجود آمدن نهشته های قیر یا آسفالت طبیعی میشود این ذخایر به اشکال مختلف از قبیل عدسی، لایه ورگه میان دیگر سنگهای پوسته دیده شده است.
در ایران نهشته های قیر در نزدیکی استهبان، بوشهر، بهبهان، قصر شیرین و خرم آباد وجود دارد از آنها بهره برداری میگردد.
جستجو برای کشف نفت:
یک زمین شناس با استفاده از چکش مخصوص از یک رگه سنگ نمونه برداری میکند. پس از مشاهده چشم انداز منطقه و آزمایش سنگهای سطح زمین، زمین شناسان میتوانند نقشه های کامل و مفصلی از منطقه که ساختار لایه های سنگی زیرین را نشان میدهد تهیه کند. آنها با استفاده از مهارت فنی و تجربه گذشته خود، گاهی اوقات قادرند نقطه ای را نشان دهند و بگویند که در اینجا ممکن است نفت وجود داشته باشد.
با این حال هیچگاه نمیتوان بطور قطعی در منطقه ای خاص وجود نفت در زیر زمین را تأیید کرد. زمین شناسان میتوانند بگویند که شکل و وضع قرارگرفتن در منطقه مورد نظر به گونه ای است که میتوان حاوی نفت باشد، در نهایت تنها راه رسیدن به منابع نفت، حفاری در نقطه مورد نظر است.
اما پیش از حفاری، اقدامات دیگری هم برای اطمینان از درستی یافته های زمین شناسی باید انجام شود زمین شناسان و زلزله شناسان با استفاده از بعضی ابزار و وسایل علمی، اطلاعاتی در مورد طبیعت و موقعیت سنگهای سطوح زیرین زمین بدست می آورند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مقدمه
کشور ما تقریبا بیش از نیم قرن است که با آمریکا بیش از هر کشور دیگری رابطه گسترده دارد . در این مدت، تحولات و سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده تاثیر به سزایی در تحولات کشور ما داشته است و دارد . البته چگونگی این رابطه بسیار متفاوت و همواره با نوسانات زیادی همراه بوده و روند مستمر و یک نواختی را طی نکرده است . به عبارت دیگر، قبل از انقلاب اسلامی، با توجه به امتیازاتی که امریکاییها به دست آورده بودند، حق هرگونه مداخله در امور ایران را داشتند و نوعی رابطه دست نشاندگی و سروری میان دو کشور به وجود آمده بود; ارتباطی که برای مردم، روشنفکران و روحانیون تحمل ناپذیر بود . برعکس، بعد از انقلاب اسلامی، رابطه ما با امریکا، بسیار خصمانه شد تا آنجا که به قطع روابط سیاسی بین دو کشور منجر گردید .
منظور از رابطه وجود هرگونه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم بین دو کشور است که شامل روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین دو دولت (ارتباطات بینالمللی) و همچنین بین دو ملت (ارتباط بینالمللی) و براساس احترام متقابل به حق حاکمیت دو کشور میباشد .
طرح این بحث از دو جهت اهمیت دارد: اولا: ایالات متحده امریکا یکی از کشورهای قدرتمند و مطرح جهانی است و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که رقیب دیرینه امریکا بعد از جنگ جهانی دوم بود، قدرت این کشور رو به فزونی نهاد، تا آنجا که ابرقدرت بلامنازع جهان شد . بررسی چگونگی رابطه ایران و امریکا بعد از فروپاشی نظام دو قطبی جهان، در بحثهای یاستخارجی اهمیتخاصی دارد; زیرا میتواند به نوعی تحولات کشور تجدید نظر طلب (ایران) را، آن هم در شرایط جدید قدرت امریکا، مورد مطالعه قرار دهد . ثانیا: از زمان تیره شدن روابط میان ایران و امریکا بحثی بسیار جنجالی در سطوح مختلف جامعه مطرح شد مبنی بر اینکه نحوه روابط این دو دولت در آینده باید چگونه باشد . موضوع مورد بحث تا حدود زیادی به این پرسش پاسخ میدهد .
در این مقاله چگونگی این رابطه را از منظر امام خمینی (س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی و اصلیترین فرد مخالف حضور امریکا در ایران و منطقه و کسی که دست امریکا را از ایران قطع کرد، بررسی میکنیم; زیرا بدون تردید، نگرش و طرز تفکر رهبر موفق انقلاب نسبتبه مسائل سیاسی جامعه، کمک زیادی به فهم پدیدههای سیاسی و اجتماعی خواهد کرد .
بدین ترتیب، محتوای اصلی این مقاله، برسی فرایند رابطه ایران و امریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق موضعگیری و نحوه نگرش حضرت امام (س) میباشد . در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا امکان رابطه میان ایران و امریکا وجود دارد یا خیر، اگر وجود ندارد، چرا؟ و اگر وجود دارد تحت چه شرایطی ممکن استبرقرار شود، این بحثحکایت از سلب و ایجاب رابطه بین دو کشور دارد:
فرضیه اساسی این است که امکان ایجاد رابطه در نظریات حضرت امام (س)، تحتشرایطی خاص وجود دارد، اما فرضیه رقیب بیانگر آن است که امکان ایجاد چنین رابطهای در نظریات ایشان وجود ندارد .
حضرت امام (س) از 15 خرداد 1342 تا 14 خرداد 1368، اظهارنظرهایی درباره امریکا و نقش و جایگاه آن در ایران داشتهاند که میتوان آنها را به سه بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول، از شروع زعامتحضرت امام (س) تا سرنگونی شاه; بخش دوم، از اواخر سلطنتشاه و بحبوحه انقلاب اسلامی یعنی از واژگونی رژیم شاهنشاهی تا استقرار نظام جمهوری اسلامی; و بخش سوم، از استقرار نظام جدید تا زمان رحلت ایشان .
قبل از شروع بحث ذکر نکاتی ضروری به نظر میرسد: اول اینکه، رابطه ایران و امریکا به صورت یک جانبه یعنی فقط از دیدگاه امام نسبتبه امریکا مطرح میشود و دیگر اینکه سعی شده است، از سخنرانیها و نوشتجات حضرت امام (س) که در مجموعه صحیفه نور جمع آوری شده استبه گونهای توصیفی و تحلیلی استناج شود تا شرح و تفاسیرهای مختلف از آن .
مروری بر تاریخچه روابط ایران و امریکا
به طور کلی، روابط ایران و امریکا را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: دوره اول، اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم را در برمیگیرد که با توجه به استراتژی انزواطلبی امریکا، نفوذ این کشور در ایران چندان محسوس نبود و صرفا به اعطای برخی خدمات آموزشی و بهداشتی و اعزام تعدادی از مستشاران امریکایی به قصد انجام اصلاحات به خصوص اصلاح امور مالی در ایران ختم میشد .
دوره دوم، از زمان اشغال ایران از سوی متفقین، در جریان جنگ جهانی دوم آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید . در این دوره، به تدریج، نفوذ امریکا در ایران رو به افزایش گذارد و تعدادی از نیروهای نظامی امریکا نیز در ایران مستقر شدند . تحولات این دوره به دو بخش تقسیم میشود: بخش نخست از اشغال ایران توسط متفقین تا کودتای 1332 را شامل میشود، که امریکا به تحکیم مواضع خود در ایران پرداخت و با توجه به نقشی که ایران در مقابله با کمونیسم داشت، سعی کرد ایران را به اردوگاه سرمایهداری ملحق کند . مصداق این ادعا، تلاش کشور مزبور برای خروج نیروهای شوروی از ایران در زمان پایان جنگ جهانی دوم و جلوگیری از تجزیه ایران بود . بخش دوم با کودتای 1332 آغاز میشود که طی آن موقعیت امریکا درایران تثبیتشد و با نقشی که در حوادث نفت و بازگرداندن شاه به ایران انجام داد به صورت قدرتی بلامعارض در ایران درآمد . در این دوران بود که امریکا با حمایت همه جانبه از رژیم شاه، ایران را به صورت ژاندارم منطقه درآورد و با توجه به کاهش نفوذ انگلیس در منطقه خلیج فارس، امنیت منطقه را به دست ایران سپرد، و به این منظور سیل جنگ افزارهای امریکایی را به ایران روانه کرد و ایران نیز با سرکوبی برخی جنبشهای مترقی منطقه، همچون ظفار، به ایفای نقش ژاندارمی در منطقه پرداخت .