لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
کتاب «رابطه سببیّت در حقوق کیفری» نوشته دکتر محمود نجیب حسنی با همت انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی روانه بازار کتاب شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نویسنده کتاب «رابطه سببیّت در حقوق کیفری» که از استادان حقوق جنایی و رئیس اسبق دانشکده حقوق دانشگاه قاهره است، پیش از این کتابهایی همچون عنصر معنوی جرم، خاستگاه حقوق، بررسی تطبیقی قوانین کشورهای عربی با قوانین کشورهای غربی و حقوقدانان عرب را منتشر کرده بود.نویسنده کتاب، در مقدمه مباحث کلی و پیشنیاز، همچون اهمیت رکن مادی جرم، طبیعت رابطه سببیت، رابطه سببیت در فلسفه و نیز روش پژوهش این کتاب را ذکر میکند و در بخش نخست در دو فصل ارکان رابطه سببیت را بررسی می کند. اینکه تعریف فعل چیست و گونههای آن کدام است، دیدگاه غایت چیست، تعریف نتیجه جرم کدام است و خطر به چه معناست از مباحث مهم و راهگشای این بخش از کتاب است.نویسنده، در بخش دوم رابطه سببیت و مسؤولیت کیفری را مورد مداقّه قرار میدهد و در بخش سوم، دیدگاههای گوناگون درباره جدایی سبب و شرط تنها را باز میکاود. این بخش در چهار گفتار تنظیم شده است.بخش چهارم کتاب به دیدگاه برابری اسباب اختصاص دارد و بخش پنجم به دیدگاه سبب متعارف ویژه شده است.نویسنده در بخش ششم کتاب کوشیده تا رابطه مسببیت در قوانین تطبیقی را باز کاود و در هفتم این رابطه را در رویه قضایی بازشناساند که مباحث شگفتی چون نقد معیار رابطه سببیت در رویه قضایی فرانسه و نیز بررسی همین موضوع در مصر در آن جای دارد.در بخش هشتم رابطه سببیت در جرایم امتناع بررسی شده است. نویسنده کوشیده است در فصل پایانی این بخش دیدگاههای خود را در این موضوع گردآورد.
مسئولیت مدنی سردفتر اسناد رسمی (بخش چهارم)
ناصر نایبی[1]
جایگاه قاعده تسبیب در نظام مسئولیت مدنی
گفتار اول: مسئولیت مدنی سردفتر اسناد رسمی براساس قاعده تسبیب
تسبیب یکی از قواعد فقهی و حقوقی است و در موارد عدیدهای از فقه این قاعده مورد بحث و بررسی و ملاک حکم قرار گرفته است لیکن آنچه در اینجا مورد گفتگو قرار دارد معنای حقوقی و قانونی تسبیب از دیدگاه مدنی است. پیش از آغاز توضیح معنای اصطلاحی تسبیب به تعریف لغوی این اصطلاح پرداخته میشود.
1 ـ تعریف تسبیب در لغت و فقه
سبب در لغت به معنای دستاویز ـ وسیله ـ علت، طناب، طریق، دوستی و علاقه خویشاوندی آورده شده است و در فرهنگ معین آمده است که وجود سبب موجب وجود مسبب است و عدم آن کاشف از عدم مسبب است و در عرف عبارتست از هر چیزی که وسیله رسیدن به چیز دیگری باشد مانند طناب که وسیله رسیدن به چاه است. بطور کلی تعریف لغوی سبب شامل مباشر و سبب هر دو میشود. چون مباشرت و تسبیب هر دو وسیله رسیدن به نتیجه و مقصود میباشد به همین جهت نیز بعضی از اهل لغت در مورد تسبیب میگویند. سبب آن چیزی است که به وسیله آن به مقصودی رسیم مثل راهی که ما را به مکان مورد نظر میرساند و یا طنابی که برای بیرون کشیدن آب ناچاراً از آن استفاده میکنیم و در قرآن کریم نیز سبب به همین معنا آورده شده است امّا مفهوم اصطلاحی تسبیب در فقه و نزد فقها عبارتست از هر چیزی که بهواسطه علت، تلف نزد آن حاصل میشود بگونهای که اگر سبب وجود نمیداشت علت، نمیتوانست مؤثر واقع شود یا به عبارت دیگر سبب چیزی است که به واسطه علت، مقتضی تأثیر است به واقع در تعریف فقه سبب امری است که بطور غیر مستقیم و با واسطه زمینه تأثیر علت را فراهم مینماید و مستقیماً و فی نفسه موجب خسارت نیست .
تعریف فوق تا حدودی با تعریف سبب در علم اصول متفاوت است چونکه در این علم سبب چیزی است که از وجود آن وجود مسبب لازم میآید و از عدم آن نیز عدم سبب لازم میآید در حالیکه طبق معنای لغوی آن سبب چیزی است که از عدم آن عدم مسبب لازم میآید ولی از وجود آن وجود مسبب لازم نمیآید.
لازم است متذکر گردد که مبنای مسئولیت در قرآن که مهمترین منبع و مأخذ احکام در دین اسلام است تقصیر میباشد هر چند که شأن نزول آیات قرآنی ناظر به موارد خاصی بوده اما ملاک آن حکم به سایر موارد مشابه تعمیم یافته است.
2 ـ مفهوم حقوقی سبب در قانون مدنی
در قانون مدنی ایران تعریفی از سبب نشده است لیکن در ق.م.ا بی آنکه صراحتاً از سبب تعریفی بعمل آید جنایت را به مباشرت و یا تسبیب و یا به اجتماع مباشر و سبب تقسیم و سپس تسبیب را اینگونه تعریف کرده است :
تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود بطوری که اگر نبود جنایت حاصل نمیشد، مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند با توجه به تعریف یاد شده سبب امری است که جنایت یا خسارت مستند به آن بوده و از آن حاصل شده است. در این تعریف سبب شامل علت نیز میشود حال آنکه در فقه بین سبب و علت تفاوت هست بنابر این میتوان اظهار نمود که بین معنای اصطلاح فقهی سبب و اصطلاح حقوقی آن تفاوت وجود دارد .
آنچنان [2] که از قاعده تسبیب در برقراری مسئولیت مدنی استنباط میشود در هر صورتی که شخص مالی را بطور مستقیم تلف نکند ولی برای تلف کردن آن تمهید مقدمات نماید کار او را اتلاف به تسبیب مینامند و ضامن خسارتی است که از این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
آشنائی بیشتر با دکتر عبدالکریم سروش
عبدالکریم سروش بزرگ خاندان روشنفکری دینی بارها با شرکت در مجامع دانشجوئی خواستار آنها شد تا حدیث روشنفکری دینی از سکولاریسم را به دانشجویان سیاسی ابلاغ کند. کجا بودند آن روشنفکران عرفی که روشنفکران دینی را سراپا مخالف سکولاریسم میخواندند تا سخنان او را بشنوند و دیگر نخواهند به چوب سکولار نبودن او را از میدان به در کنند؟ کجا بود آن مدعی که میگفت: «اگر سخنان عبدالکریم سروش را از عناصر مخدوش شده عربی بزداییم، چیزی جز جنازه چند فقیه، مفسر و متکلم باقی نمیماند.» تا حدیث روشن و بیجانبداری یک روشنفکر دینی را از سکولاریسم بشنود.
که عبدالکریم سروش اگر توانسته است نام «روشنفکری دینی» را زنده نگه دارد نه از آنروست که روشنفکری را دینی کرده است بلکه بدان سبب است که هم روشنفکر است و هم دیندار. گاهی روشنفکری میگوید و گاهی خطابه دینی. زمانی از چگونگی بر ساختن دنیایی نو و گذار از سنت برای ایرانیان سخن میگوید و گاهی دیگر وعظ دین میکند. سخنان روشنفکر دینی ما هیچ بویی از مخالفت با سکولاریسم نداشت که اگر از گفتههای او تنها یک تحشیه و تعریض بر سکولاریسم بیرون میآمد، آن هم خطاب به دینداران بود که مبادا انگیزههای دینی و سعادت اخرویشان را در دنیای سکولار فراموش کنند که گفتیم سروش هر چه هست، دعوی دین نیز دارد. اما استاد روشنفکری دینی از هیچ نسخه و نکتهای نگفت که از فحوای آن محدودیت و معذوریتی برای روشنفکران عرفی پیدا آید. سروش اکنون از نسخه غزالی سخن نمیگوید که رو به سوی حافظ کرده است، حافظی که ناقد تصوف زمانه خود بود.
روشنفکری دینی و 4 معنای سکولاریسم
معنای اول سکولاریسم
عبدالکریم سروش سخنش را با عنوان «سکولاریسم سیاسی، سکولاریسم فلسفی» از آغاز داستان سکولاریسم شروع کرد: «چنانچه مورخان گفتهاند سکولاریسم در ابتدا معنای سادهای داشت و به مفهوم ترک زهد بود. سکولاریسم به معنای دنیاگرایی به معنای کنار نهادن زهد و شیوه زاهدانه بود و در برابر کسانی که زندگی راهبانهای را پیش گرفته بودند، راهبانی که شرط سعادت اخروی را نفی کامجوییهای دنیوی میدانستند.» نهضت اومانیسم پاسخی به این زهد راهبانه بود: «اومانیسم یا انسانگرایی بر این مبنا بنا شده بود که آدمی باید به خودش برسد. کانت گفته بود من انسانم و هیچچیز انسانی را با من بیگانه نیست. همانطور که علم یک متاع دنیوی است و باید از آن استفاده برد، لذات دنیوی نیز چنیناند. دانشمندانی مثل اراسموس که از اومانیستهای مشهور بودند یکی از ویژگیهای عمدهشان این بود که به ادبیات رومی توجه میکردند. آنها به ادبیات گذشته برمیگشتند چون ادبیات قدیم، ادبیات کامجویانهای بود. آنها میگفتند ما به این جهان آمدهایم که زندگی کنیم نه اینکه زندانی باشیم.»
سروش سکولاریسم را به این معنا در مقابل اندیشههای صوفیانهای خواند که ما در تاریخ خود داشتهایم و آنگاه برای اینکه داستان سکولاریسم غربی را برای مخاطبین شرقیاش آشناتر کند مثالی نیز از فرهنگ ایرانی زد: «حافظ در برابر غزالی مترادف با همان سکولاریسم است در برابر زهد قرون وسطایی. غزالی طرفدار زهد بود و معتقد بود که هر کامجویی در این دنیا، نتیجهای منفی در آن دنیا دارد. گویی اگر اینجا مصرف کنی آنجا کم بهرهتری و برعکس. غزالی از صوفیان تعریف میکند که برای نماز صبح جایی میایستادند که عمداً از نسیم صبحگاهی بهره نبرند. اما این طرز تفکر که تفکر صوفیانه بود و غزالی هم طرفدار آن بود، به هیچ وجه مورد توجه بزرگی چون حافظ نبود. حافظ اشارههای انتقاد آلودی به غزالی دارد. غزالی کتابی به نام کیمیای سعادت دارد و حافظ به کنایه میگوید که کیمیایی سعادت آن شیوهای نیست که غزالی در کیمیایی سعادت پی گرفته بود.
حافظ میگفت من آدم بهشتیام اما، حالی در این سفر اسیر عشق جوانان مهوشم. او بدین ترتیب اگرچه بهشتی بود اما از زندگی دنیایی تأسف نمیخورد و حق زندگی را ادا میکرد. عبدالکریم سروش بدین ترتیب تأویل کرد که غزالی را باید فردی آنتیسکولار و حافظ را هم فردی سکولار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
آشنائی بیشتر با دکتر عبدالکریم سروش
عبدالکریم سروش بزرگ خاندان روشنفکری دینی بارها با شرکت در مجامع دانشجوئی خواستار آنها شد تا حدیث روشنفکری دینی از سکولاریسم را به دانشجویان سیاسی ابلاغ کند. کجا بودند آن روشنفکران عرفی که روشنفکران دینی را سراپا مخالف سکولاریسم میخواندند تا سخنان او را بشنوند و دیگر نخواهند به چوب سکولار نبودن او را از میدان به در کنند؟ کجا بود آن مدعی که میگفت: «اگر سخنان عبدالکریم سروش را از عناصر مخدوش شده عربی بزداییم، چیزی جز جنازه چند فقیه، مفسر و متکلم باقی نمیماند.» تا حدیث روشن و بیجانبداری یک روشنفکر دینی را از سکولاریسم بشنود.
که عبدالکریم سروش اگر توانسته است نام «روشنفکری دینی» را زنده نگه دارد نه از آنروست که روشنفکری را دینی کرده است بلکه بدان سبب است که هم روشنفکر است و هم دیندار. گاهی روشنفکری میگوید و گاهی خطابه دینی. زمانی از چگونگی بر ساختن دنیایی نو و گذار از سنت برای ایرانیان سخن میگوید و گاهی دیگر وعظ دین میکند. سخنان روشنفکر دینی ما هیچ بویی از مخالفت با سکولاریسم نداشت که اگر از گفتههای او تنها یک تحشیه و تعریض بر سکولاریسم بیرون میآمد، آن هم خطاب به دینداران بود که مبادا انگیزههای دینی و سعادت اخرویشان را در دنیای سکولار فراموش کنند که گفتیم سروش هر چه هست، دعوی دین نیز دارد. اما استاد روشنفکری دینی از هیچ نسخه و نکتهای نگفت که از فحوای آن محدودیت و معذوریتی برای روشنفکران عرفی پیدا آید. سروش اکنون از نسخه غزالی سخن نمیگوید که رو به سوی حافظ کرده است، حافظی که ناقد تصوف زمانه خود بود.
روشنفکری دینی و 4 معنای سکولاریسم
معنای اول سکولاریسم
عبدالکریم سروش سخنش را با عنوان «سکولاریسم سیاسی، سکولاریسم فلسفی» از آغاز داستان سکولاریسم شروع کرد: «چنانچه مورخان گفتهاند سکولاریسم در ابتدا معنای سادهای داشت و به مفهوم ترک زهد بود. سکولاریسم به معنای دنیاگرایی به معنای کنار نهادن زهد و شیوه زاهدانه بود و در برابر کسانی که زندگی راهبانهای را پیش گرفته بودند، راهبانی که شرط سعادت اخروی را نفی کامجوییهای دنیوی میدانستند.» نهضت اومانیسم پاسخی به این زهد راهبانه بود: «اومانیسم یا انسانگرایی بر این مبنا بنا شده بود که آدمی باید به خودش برسد. کانت گفته بود من انسانم و هیچچیز انسانی را با من بیگانه نیست. همانطور که علم یک متاع دنیوی است و باید از آن استفاده برد، لذات دنیوی نیز چنیناند. دانشمندانی مثل اراسموس که از اومانیستهای مشهور بودند یکی از ویژگیهای عمدهشان این بود که به ادبیات رومی توجه میکردند. آنها به ادبیات گذشته برمیگشتند چون ادبیات قدیم، ادبیات کامجویانهای بود. آنها میگفتند ما به این جهان آمدهایم که زندگی کنیم نه اینکه زندانی باشیم.»
سروش سکولاریسم را به این معنا در مقابل اندیشههای صوفیانهای خواند که ما در تاریخ خود داشتهایم و آنگاه برای اینکه داستان سکولاریسم غربی را برای مخاطبین شرقیاش آشناتر کند مثالی نیز از فرهنگ ایرانی زد: «حافظ در برابر غزالی مترادف با همان سکولاریسم است در برابر زهد قرون وسطایی. غزالی طرفدار زهد بود و معتقد بود که هر کامجویی در این دنیا، نتیجهای منفی در آن دنیا دارد. گویی اگر اینجا مصرف کنی آنجا کم بهرهتری و برعکس. غزالی از صوفیان تعریف میکند که برای نماز صبح جایی میایستادند که عمداً از نسیم صبحگاهی بهره نبرند. اما این طرز تفکر که تفکر صوفیانه بود و غزالی هم طرفدار آن بود، به هیچ وجه مورد توجه بزرگی چون حافظ نبود. حافظ اشارههای انتقاد آلودی به غزالی دارد. غزالی کتابی به نام کیمیای سعادت دارد و حافظ به کنایه میگوید که کیمیایی سعادت آن شیوهای نیست که غزالی در کیمیایی سعادت پی گرفته بود.
حافظ میگفت من آدم بهشتیام اما، حالی در این سفر اسیر عشق جوانان مهوشم. او بدین ترتیب اگرچه بهشتی بود اما از زندگی دنیایی تأسف نمیخورد و حق زندگی را ادا میکرد. عبدالکریم سروش بدین ترتیب تأویل کرد که غزالی را باید فردی آنتیسکولار و حافظ را هم فردی سکولار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 71 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بررسی آرای ارتباطی دکتر مجید تهرانیان
حمید ضیایی پرور
به نام خداوند جان و خرد
کزین اندیشه بر نگذرد
بیوگرافی مجید تهرانیان
مجید تهرانیان در سال 1316(March 22, 1937 ) در مشهد به دنیا آمد. پس از تحصیلات دبیرستان به آمریکا رفت و به تحصیل در رشته اقتصاد سیاسی پرداخت. او مدرک دکترای خود را در این رشته از دانشگاه هاروارد گرفت و به مدت هفت سال به تدریس در دانشگاه های آمریکا پرداخت.
مجید تهرانیان در آمریکا از فعالان سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی بود و به سمت رئیس سازمان دانشجویان و دبیر کنفدراسیون انتخاب شد.
ADDRESS 11 Tivoli Court, Newport Coast, CA 92657.
Phone-Fax.: 949-715-1720; Cell phone: 808-222-2171
Email: majid@hawaii.edu; Webpage: http://www2.hawaii.edu/~majid
EDUCATION Ph.D., Harvard University, 1969, Political Economy & Government
MA, Harvard University, 1961, Middle Eastern Studies
BA, Dartmouth College, 1959, Government
PERSONAL Male; Born March 22, 1937 in Iran; US Citizen since 1987.
Married to Katharine Kia Tehranian, Former Professor, American Studies, Univ. of Hawaii
Four Children: Terrence (b. 1961), Yalda (b. 1964), John (b. 1973), and Maryam (b. 1974)
Hobbies: swimming, tennis, hiking, chess, and poetry
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 71 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بررسی آرای ارتباطی دکتر مجید تهرانیان
حمید ضیایی پرور
به نام خداوند جان و خرد
کزین اندیشه بر نگذرد
بیوگرافی مجید تهرانیان
مجید تهرانیان در سال 1316(March 22, 1937 ) در مشهد به دنیا آمد. پس از تحصیلات دبیرستان به آمریکا رفت و به تحصیل در رشته اقتصاد سیاسی پرداخت. او مدرک دکترای خود را در این رشته از دانشگاه هاروارد گرفت و به مدت هفت سال به تدریس در دانشگاه های آمریکا پرداخت.
مجید تهرانیان در آمریکا از فعالان سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی بود و به سمت رئیس سازمان دانشجویان و دبیر کنفدراسیون انتخاب شد.
ADDRESS 11 Tivoli Court, Newport Coast, CA 92657.
Phone-Fax.: 949-715-1720; Cell phone: 808-222-2171
Email: majid@hawaii.edu; Webpage: http://www2.hawaii.edu/~majid
EDUCATION Ph.D., Harvard University, 1969, Political Economy & Government
MA, Harvard University, 1961, Middle Eastern Studies
BA, Dartmouth College, 1959, Government
PERSONAL Male; Born March 22, 1937 in Iran; US Citizen since 1987.
Married to Katharine Kia Tehranian, Former Professor, American Studies, Univ. of Hawaii
Four Children: Terrence (b. 1961), Yalda (b. 1964), John (b. 1973), and Maryam (b. 1974)
Hobbies: swimming, tennis, hiking, chess, and poetry