لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ریشه هاى درونى تهمت
ریشه هاى درونى تهمت
ریشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسیارى از رفتارهاى زشت دیگر، باید در رذایل اخلاقى که از عدم اعتدال قواى درونى انسان پدید مى آیند، جست.
«حسد» «ترس از مجازات» «طمع» رذایلى هستند که موجب ارتکاب این رفتار زشت از آدمى مى شوند. گاه انسان زا روى حسادت به کمالى که در دیگرى وجود دارد به متهم ساختن وى اقدام مى کند تا به این وسیله کمال او نادیده گرفته شود.
کس نخواند نامه من کس نگوید نام من جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شغب
چون کنند از نام من پرهیز این ها چون خداى در مبارک ذکر خود گفته است نام بو لهب!؟
من برون آیم به برهان ها ز مذهب هاى بد پاک تر زان کز دم آتش برون آید ذهب
عامه بر من تهمت دینى ز فضل من برند بر سرم فضل من آورد این همه شور و جلب [1]
شخص گاه به سبب واهمه اى که از مجازات در برابر کرده زشت خویش دارد، به دیگرى اتهام مى زند و گاه حرص و طمع براى رسیدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به این نکته ضرورت دارد که توهم و بدگمانى پدید آمده از نیروى درونى «واهمه» در تمام این موارد نقش مهمى را ایفا مى کند.
پیامدهاى زشت تهمت
تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد که مى توان آنها را در دو عنوان ذیل جاى داد:
1. پیامد تهمت بر بعد معنوى انسان
در روایتى از امام جعفر صادق (ع) در این باره آمده است:
اذا اتهم المومن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء. [2]
آن گاه که مومن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه که نمک در آب ذوب مى شود.
همان طور که از این روایت برمى آید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان مومن مى شود.
در توضیح این مطلب باید گفت که بسیارى از اعمال انسان بر ایمان او تاثیر مى گذارد. همچنین درباره این اعمال، دو حالت «انجام» و «ترک» وجود دارد که هر دو حالت، در بعد ایمانى او موثر است. ترک واجبات از سویى و انجام گناهان از سوى دیگر، ایمان انسان را ضعیف مى کند. «ترک واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از کفر عملى به شمار آورد که «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ایمان را در پى دارد.
2. پیامد تهمت بر روابط انسانى
تهمت مایه نابودى حریم برادرى و روابط انسانى میان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم مى سازد.
امام جعفر صادق (ع) فرمود:
من اتهم اخاه فى دینه فلا حرمه بینهما. [3]
کسى که برادر دینى اش را متهم کند به او تهمت بزند، بینشان حرمتى وجود ندارد.
منظور از کلمه «فى دینه» در جمله «من اتهم اخاه فى دینه» چه تهمت زدن به «برادر ایمانى » باشد، به این صورت که کلمه «فى دینه» را صفتى براى کلمه «اخاه» بدانیم و چه متهم کردن او در امور دینى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پدید نمى آید؛ چرا که دین الاهى مانند ریسمانى است که همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ایمانى برقرار مى کنند که این یوند از پیوند نسبى و سببى بسیار محکم تر است. با تهمت زدن به برادر یا خواهر دینى ، این رابطه محکم قطع مى شود.
انسان عاقل و متدینى که به مبدا و معاد اعتقاد دارد، هیچ گاه به دیگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دین نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه این کار را نمى دهد، مگر آن که از فطرت پاک انسانى به خوى حیوانى گرویده باشد.
با بررسى این مساله در جامعه، مشاهده مى شود که افرادى براى رسیدن به اهدافى شیطانى مى کوشند دیگران را مورد «تهمت» و «بهتان» قرار دهند؛ ولى در نهایت امر، به ذلت و بیچارگى کشیده خواهند شد.
موضع ابلیس در برابر تهمت و بهتان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
ریشه هاى درونى تهمت
ریشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسیارى از رفتارهاى زشت دیگر، باید در رذایل اخلاقى که از عدم اعتدال قواى درونى انسان پدید مى آیند، جست.
«حسد» «ترس از مجازات» «طمع» رذایلى هستند که موجب ارتکاب این رفتار زشت از آدمى مى شوند. گاه انسان زا روى حسادت به کمالى که در دیگرى وجود دارد به متهم ساختن وى اقدام مى کند تا به این وسیله کمال او نادیده گرفته شود.
کس نخواند نامه من کس نگوید نام من جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شغب
چون کنند از نام من پرهیز این ها چون خداى در مبارک ذکر خود گفته است نام بو لهب!؟
من برون آیم به برهان ها ز مذهب هاى بد پاک تر زان کز دم آتش برون آید ذهب
عامه بر من تهمت دینى ز فضل من برند بر سرم فضل من آورد این همه شور و جلب [1]
شخص گاه به سبب واهمه اى که از مجازات در برابر کرده زشت خویش دارد، به دیگرى اتهام مى زند و گاه حرص و طمع براى رسیدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به این نکته ضرورت دارد که توهم و بدگمانى پدید آمده از نیروى درونى «واهمه» در تمام این موارد نقش مهمى را ایفا مى کند.
پیامدهاى زشت تهمت
تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد که مى توان آنها را در دو عنوان ذیل جاى داد:
1. پیامد تهمت بر بعد معنوى انسان
در روایتى از امام جعفر صادق (ع) در این باره آمده است:
اذا اتهم المومن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء. [2]
آن گاه که مومن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه که نمک در آب ذوب مى شود.
همان طور که از این روایت برمى آید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان مومن مى شود.
در توضیح این مطلب باید گفت که بسیارى از اعمال انسان بر ایمان او تاثیر مى گذارد. همچنین درباره این اعمال، دو حالت «انجام» و «ترک» وجود دارد که هر دو حالت، در بعد ایمانى او موثر است. ترک واجبات از سویى و انجام گناهان از سوى دیگر، ایمان انسان را ضعیف مى کند. «ترک واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از کفر عملى به شمار آورد که «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ایمان را در پى دارد.
2. پیامد تهمت بر روابط انسانى
تهمت مایه نابودى حریم برادرى و روابط انسانى میان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم مى سازد.
امام جعفر صادق (ع) فرمود:
من اتهم اخاه فى دینه فلا حرمه بینهما. [3]
کسى که برادر دینى اش را متهم کند به او تهمت بزند، بینشان حرمتى وجود ندارد.
منظور از کلمه «فى دینه» در جمله «من اتهم اخاه فى دینه» چه تهمت زدن به «برادر ایمانى » باشد، به این صورت که کلمه «فى دینه» را صفتى براى کلمه «اخاه» بدانیم و چه متهم کردن او در امور دینى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پدید نمى آید؛ چرا که دین الاهى مانند ریسمانى است که همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ایمانى برقرار مى کنند که این یوند از پیوند نسبى و سببى بسیار محکم تر است. با تهمت زدن به برادر یا خواهر دینى ، این رابطه محکم قطع مى شود.
انسان عاقل و متدینى که به مبدا و معاد اعتقاد دارد، هیچ گاه به دیگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دین نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه این کار را نمى دهد، مگر آن که از فطرت پاک انسانى به خوى حیوانى گرویده باشد.
با بررسى این مساله در جامعه، مشاهده مى شود که افرادى براى رسیدن به اهدافى شیطانى مى کوشند دیگران را مورد «تهمت» و «بهتان» قرار دهند؛ ولى در نهایت امر، به ذلت و بیچارگى کشیده خواهند شد.
موضع ابلیس در برابر تهمت و بهتان
تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است که حتى شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزارى مى جوید. شیطان از رفتارهاى زشت و اعمال خلاف استقبال مى کند؛ ولى برخى از رفتارهاى ناروا آنقدر زشت و پلیدند که شیطان هم آنها را تایید نمى کند. یکى از این اعمال، نابود کردن وجهه افراد در جامعه، و ریختن آبروى آنها به وسیله بهتان یا تهمت است.
امام جعفر صادق (ع) در این زمینه مى فرماید:
من روى على مومن روایه یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الى ولایه الشیطان، فلا یقبله الشیطان. [4]
اگر کسى سخنى را بر ضد مومنى نقل کند و قصدش از آن، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمىپذیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 148
بخش اول
1-1 برنامه ریزی خطی
1-1-1مقدمه
هر مسئله برنامه ریزی خطی یک برنامة ریاضی است که در آن تابع هدف ،تابعی خطی برحسب متغیرهای مجهول است و قیود آن مرکب از معادلات و نامعادلات خطی است . صورت دقیق قیود ممکن است از مسئله ای به مسئله دیگر تفاوت کند ،ولی همانطور که در زیر نشان داده می شود هر مسئله برنامه ریزی خطی را می توان به صورت استاندارد درآورد:
مینیمم سازی
با قیود
(1-1-1)
و
که در آن ها و ها ،اعداد حقیقی ثابتی هستند و هامتغیرهایی حقیقی اند که باید تعیین شوند. در صورت لزوم ،هر معادله را در 1- ضرب کرده, تا برای هر i شود .
صورت استاندارد فوق را می توان به شکل فشردة برداری زیر نوشت:
مینیمم سازی
(2-1-1) با قیود
در اینجا x برداری ستونی و n بعدی،برداری سطری و n بعدی و A ماتریسیوb برداری m بعدی و ستونی است . نامعادلة برداری به مفهوم آن است که تمامی مؤلفه های x نا منفی است .
مثال(1-1-1 )(متغیرهای کمبود). مسئله زیر را ملاحظه کنید .
مینیمم سازی
با قیود
و
در این مورد کلیة قیود به صورت نامعادلات خطی است پس مسئله را می توان به صورت زیر درآورد.
مینیمم سازی
با قیود
و
و
متغیرهای جدید نامنفی که نامعادلات را به معادلات تبدیل می کنند ،موسوم به متغیرهای کمبودند. حال مسئله دارایm+n مجهول و است و به صورت استاندارد در آمده است. ماتریس ضرایب مجهولات قیود و به صورت است (یعنی می توان این ماتریس را به دو ماتریس Aو I افراز کرد که n ستون اول، ماتریس اصلی A وm ستون بعدی ،ماتریس یکه باشد).
مثال (2-1-1)(متغیرهای مازاد) . اگر جهت نامعادلات مثال 1-1-1 عوض شوند ،به طوری که یک نامعادله نوعاً به صورتباشد ،بدیهی است که این هم ارز است با
که در آن .متغیرهایی مانند که به این نحو اضافه می شوند تا نا معادله به معادله بدل گردد، موسوم به متغیرهای مازاد هستند.
اگر مجهولات محدودیت غیر منفی داشته باشند ،در این صورت روشن است که هر مجموعه از نامعادلات خطی را می توان با ضرب کردن در 1- و افزودن متغیرهای کمبود و مازاد به صورت استاندارد تبدیل کرد.
2-1-1جوابهای پایه ای (اساسی)
دستگاه معادلات زیر را در نظر می گیریم:
(3-1-1) Ax=b
که در آن x برداری n بعدی و b بردار n بعدی وA ماتریساست .فرض می کنیم از n ستونA ،m ستون انتخاب کنیم که مستقل خطی باشد(در صورتی چنین mستونی وجود دارند که مرتبه ماتریس A، m باشد). برای سادگی نماد گذاری فرض می کنیم m ستون اول Aانتخاب شده باشند. در این صورت، mستون انتخابی، یک ماتریس را تشکیل می دهد که آن را با B نشان می دهیم. ماتریس B نامنفرد است. بنابراین از دستگاه معادلات زیر می توانرا محاسبه کرد و جواب منحصر به فردی بدست آورد:
(4-1-1)
با قرار دادن (یعنی با مساوی قرار دادن m مؤلفه اول x با مؤلفه های و صفر قرار دادن بقیه مؤلفه ها)، جواب Ax=b را بدست میآوریم. این جواب ما را به تعریف زیر هدایت می کند.
تعریف(1-1-1):
دستگاهی متشکل از m معادله n مجهولی به صورت(3-1-1) مفروض است. فرض می کنیم Bزیر ماتریس و نامنفردی باشد که از ستونهایA تشکیل شده است. حال اگر همة n-m مؤلفه x که متناظر با ستونهای B نیستند برابر صفر باشند، جواب دستگاه معادلات باقی مانده، موسوم به جواب پایه ای یا اساسی دستگاه (3-1-1) نسبت به پایه B است. مؤلفه هایی از x را که متناظر با ستونهای B اند، متغیرهای پایه ای یا اساسی می نامند.
در تعریف فوق B را به عنوان پایه در نظر می گیریم زیرا Bمشتمل بر m ستون مستقل خطی است که می توان آن را پایه ای از فضای در نظر گرفت. جواب پایه ای متناظر است با عبارتی برای بردار b به صورت ترکیبی خطی از این بردارهای خطی.
در حالت کلی، البته ممکن است دستگاه (3-1-1) فاقد جوابهای پایه ای باشند. ولی برای اجتناب از حالات پیش پا افتاده و مشکلات غیر ضروری می توان مفروضاتی برای ساختار ماتریس A در نظر گرفت.
اولاً اغلب فرض می کنیم n>m یعنی تعداد متغیرهای بیشتر از تعداد قیود تساوی است.
ثانیاً اغلب فرض می کنیم سطرهای ماتریس A مستقل خطی هستند، به عبارت دیگر m معادله مربوط به قیود مستقل خطی اند. وابستگی خطی بین سطرهای ماتریس A متناظر است با یکی از این دو حالت:
ناسازگاری معادلات قیود و در نتیجه جواب نداشتن(4-1-1) یا وجود برخی معادلات اضافی در آن که باید حذف شوند. در تشریح این مبحث، فرض زیر را به طور صریح اتخاذ می کنیم مگر آنکه خلاف آن را قید کنیم.
3-1-1 فرض رتبه کامل
ماتریسA، و m
بر اساس فرض فوق دستگاه (3-1-1) همواره دارای جواب است و در حقیقت، حداقل دارای یک جواب پایه ای است.
ضرورت ندارد که متغیرهای پایه ای در یک جواب پایه ای همگی غیر صفر باشند. این مطالب با تعریف زیر تأکید می شود.
تعریف(2-1-1):
اگر یک یا چند متغیر پایه ای در یک جواب پایه ای دارای مقدار صفر باشد، در این صورت آن را جواب پایه ای تباهیده می نامند.