حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

پاورپوینت در مورد به نام خدا

پاورپوینت در مورد به نام خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .PPT ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 47 اسلاید

 قسمتی از متن .PPT : 

 

به نام خدا

شیشه

شیشه

شیشه بر خلاف جامدات دیگر فاقد ساختار درونی منظم و یکنواخت است . تفاوت اصلی بین حالت جامد و مایع در هر ماده مشخصی، مثلاً یخ و آب و یا آهن مذاب و آهن جامد، وجود ساختار متقارن و منظم در حالت جامد آن است که اصطلاحاً بلور یا کریستال نامیده می شود. با بالا رفتن درجه حرارت تا حد دمای ذوب، نظم درونی ماده به هم ریخته و جسم از نظر ساختار درونی بی شکل و نامنظم می شود. به علت فقدان نظم تکرار شونده در ساختمان درونی شیشه، نور را از خود عبور می دهد و شفاف به نظرمی رسد. شیشه در عین حال نور را منکسر نیز می کند. از همین خاصیت شیشه است که در ساختن عدسی های مختلف استفاده می شود.

معمولاً از شیشه به عنوان ماده ای شکننده یاد می شود، اما قدرت آن دربعضی موارد فوق العاده و باورنکردنی است . یک رشته شیشه تازه شکل گرفته می تواند وزنی بالاتر از ٧٠٠٠٠ کیلوگرم در سانتیمتر مکعب را را تحمل کند . این وزن دو برابر وزنی است که فولاد حتی در تئوری می تواند متحمل شود . با این همه ، وزنی که شیشه معمولی تحمل می کند و مورد قبول است ، یک صدم وزنی است که در تئوری برای آن قائل شده اند و این به دلیل نقایص موجود در شیشه معمولی، مانند حباب های هوا و ناخالصی های دیگر است که باعث می شود شیشه تحت فشار زیاد ترک بردارد.

شیشه، ماده ای است غیرآلی که از سرد کردن مذاب بدست می آید به شرطی که در طول سرد کردن، عمل انجماد یا کریستالیزاسیون صورت نگیرد.

منحنی تغییرات حجم شیشه نسبت به دما در شکل (1) نشان داده شده است



خرید و دانلود پاورپوینت در مورد به نام خدا


تحقیق احداث کارخانه ریخته گری 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

به نام خدا

عنوان طرح :

طرح توجیهی احداث کارخانه ریخته گری در سرایان

مهران خانی

ریخته‌گری

ریخته‌گری عبارت از شکل دادن فلزات و آلیاژها از طریق ذوب، ریختن مذاب در محفظه‌ای بنام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب می‌باشد . این روش قدیمی‌ترین فرآیند شناخته شده برای بدست آوردن شکل مطلوب فلزات است. اولین کوره‌های ریخته‌گری از خاک رس ساخته شده که لایه‌هایی از مس و چوب به تناوب در آن چیده شده است و برای هوا دادن از فوتک بزرگی استفاده می‌کردند.

ریخته‌گری هم علم است و هم فن و هم هنر است و هم صنعت. به هر میزان که ریخته‌گری از حیث علمی ‌پیشرفت می‌کند، ولی در عمل هنوز تجربه، سلیقه و هنر قالب ساز و ریخته‌گر است که تضمین کننده تهیه قطعه‌ای سالم و بدون عیب است. این فن از اساسی‌ترین روشهای تولید می‌باشد. به دلیل اینکه بیشتر از ۵۰ درصد از قطعات انواع ماشین آلات به این طریق تهیه می‌شوند. فلزاتی که خاصیت پلاستیکی کمی ‌دارند با قطعاتی که دارای اشکال پیچیده هستند، به روش ریخته‌گری شکل داده می‌شوند.

از زمانی که انسان فلز را شناخت، متالورژی را به عنوان یک هنر فرا گرفت. صنعت متالورژی از دیر باز در جهان به عنوان یک صنعت مادر شناخته شده و با پیشرفتهای روز افزون تکنولوژی نقش آن اشکار می‌گردد. تحقیقات باستان‌شناسی نشان می‌دهند که اولین اقوامی ‌که موفق به کشف و استفاده از آن شدند، ساکنان فلات ایران بودند.

ریخته‌گری جزء یکی از روشهای تولید می‌باشد. اصولاً تکنولوژی تولید ریخته‌گری به دو قسمت تقسیم می‌شود:

1- استفاده از قالبهای موقت: دراین روش قطعات تولید شده از ریختن مذاب قالب(که براساس کوبیدن مواد نسوز در اطراف مدل معین به وجود آمده است) به دست می‌آید. قالبهای موقت خود به سه دسته ماسه‌ای ـ پوسته‌ای و سرامیکی تقسیم می‌شود. در روش ماسه‌ای مدل که ممکن است از جنس چوب و یا فلز باشد در محفظه قالب قرار می‌گیرد. درون قالب را از ماسه پر می‌کنند و سپس می‌کوبند که این ممکن است به صورت دستی و یا توسط ماشین انجام شود. در جریان قالبگیری دستی اصولاً کوبیدن ماسه و خارج کردن مدل، ایجاد سیستم با مهارت کارگر انجام می‌گیرد و معمولاً سرعت اصلی و اولیه کار بدین صورت است که تولید قالبهایی با دیواره‌های تقریباً نازک صورت می‌گیرد به طوری که قسمتهای خارجی قالب تحت‌تأثیر شکل داخلی و محفظه قالب قرار می‌گیرند. این قالبها نسبتاً سبک وزن بوده و به راحتی قابل حمل و نقل می‌باشد. مواد قالب عبارتند از ماسه‌های ریز و خشک، ذرات سیلس یا زیر کشت که معمولاً حاوی %7 -2 چسب و زرین است که در حرارت سخت می‌شود.روش کار بدین صورت است که این ماسه‌ها را روی مدل می‌ریزند و سپس با شعله،‌ این ماسه‌ها و قالب را حرارت می‌دهند، استحکام سریع و کامل قالب را می‌توان با افزایش درجه حرارت تأمین نمود و در چنین مواردی درجه حرارت 300-450˚C است. قالبهای سرامیکی به نوعی از قالب اطلاق می‌گردد که از مواد نسوز مایع حاصل گردیده باشد و بالطبع از مواد بسیار نرم که سطوح یکنواخت و صاف ایجاد می‌کنند تشکیل گردیده‌اند. دقت زیاد ابعاد، سطوح صاف قطعه ریختگی و قابلیت استفاده در مورد تمام آلیاژها از مزایایی است که به گسترش و استفاده از قالبهای سرامیکی کمک می‌نماید. برای تهیه مدل در مرحله اول به جای ساختن مدل بایستی قالب فلزی ساخته شود و از روی چنین قالبی مدل را از مواد اولیه قابل گداز (موم) تولید می‌نمایند. جنس مدل معمولاً از موم می‌باشد. در تهیه قالب، معمولاً مدل را در یک محلول، که حاوی ذرات نسوز ریز است، فرو برده و چنین محلولی دیواره‌های اولیه محفظه قالب را ایجاد می‌نماید و سپس این پوشش در جریان هوا خشک می‌شود.

2- استفاده از قالبهای دائمی: اصول کلی چنین روشی بر استفاده از قالبهای دائمی فلزی قرار دارد که فلز مذاب به طرق مختلف و یا مستقیماً و یا با اعمال فشار و نیروی خارجی به محفظه تزریق می‌گردد. قابهای دامنی نیز خود به دسته‌های مختلف تقسیم می‌شوند که چند مورد آن توضیح داده می‌شود. در روشی قالبهای دامنی ساده (تحت سنگینی مذاب) عمل مذاب رسانی مشابه



خرید و دانلود تحقیق احداث کارخانه ریخته گری 12 ص


تحقیق احداث کارخانه ریخته گری 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

به نام خدا

عنوان طرح :

طرح توجیهی احداث کارخانه ریخته گری در سرایان

مهران خانی

ریخته‌گری

ریخته‌گری عبارت از شکل دادن فلزات و آلیاژها از طریق ذوب، ریختن مذاب در محفظه‌ای بنام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب می‌باشد . این روش قدیمی‌ترین فرآیند شناخته شده برای بدست آوردن شکل مطلوب فلزات است. اولین کوره‌های ریخته‌گری از خاک رس ساخته شده که لایه‌هایی از مس و چوب به تناوب در آن چیده شده است و برای هوا دادن از فوتک بزرگی استفاده می‌کردند.

ریخته‌گری هم علم است و هم فن و هم هنر است و هم صنعت. به هر میزان که ریخته‌گری از حیث علمی ‌پیشرفت می‌کند، ولی در عمل هنوز تجربه، سلیقه و هنر قالب ساز و ریخته‌گر است که تضمین کننده تهیه قطعه‌ای سالم و بدون عیب است. این فن از اساسی‌ترین روشهای تولید می‌باشد. به دلیل اینکه بیشتر از ۵۰ درصد از قطعات انواع ماشین آلات به این طریق تهیه می‌شوند. فلزاتی که خاصیت پلاستیکی کمی ‌دارند با قطعاتی که دارای اشکال پیچیده هستند، به روش ریخته‌گری شکل داده می‌شوند.

از زمانی که انسان فلز را شناخت، متالورژی را به عنوان یک هنر فرا گرفت. صنعت متالورژی از دیر باز در جهان به عنوان یک صنعت مادر شناخته شده و با پیشرفتهای روز افزون تکنولوژی نقش آن اشکار می‌گردد. تحقیقات باستان‌شناسی نشان می‌دهند که اولین اقوامی ‌که موفق به کشف و استفاده از آن شدند، ساکنان فلات ایران بودند.

ریخته‌گری جزء یکی از روشهای تولید می‌باشد. اصولاً تکنولوژی تولید ریخته‌گری به دو قسمت تقسیم می‌شود:

1- استفاده از قالبهای موقت: دراین روش قطعات تولید شده از ریختن مذاب قالب(که براساس کوبیدن مواد نسوز در اطراف مدل معین به وجود آمده است) به دست می‌آید. قالبهای موقت خود به سه دسته ماسه‌ای ـ پوسته‌ای و سرامیکی تقسیم می‌شود. در روش ماسه‌ای مدل که ممکن است از جنس چوب و یا فلز باشد در محفظه قالب قرار می‌گیرد. درون قالب را از ماسه پر می‌کنند و سپس می‌کوبند که این ممکن است به صورت دستی و یا توسط ماشین انجام شود. در جریان قالبگیری دستی اصولاً کوبیدن ماسه و خارج کردن مدل، ایجاد سیستم با مهارت کارگر انجام می‌گیرد و معمولاً سرعت اصلی و اولیه کار بدین صورت است که تولید قالبهایی با دیواره‌های تقریباً نازک صورت می‌گیرد به طوری که قسمتهای خارجی قالب تحت‌تأثیر شکل داخلی و محفظه قالب قرار می‌گیرند. این قالبها نسبتاً سبک وزن بوده و به راحتی قابل حمل و نقل می‌باشد. مواد قالب عبارتند از ماسه‌های ریز و خشک، ذرات سیلس یا زیر کشت که معمولاً حاوی %7 -2 چسب و زرین است که در حرارت سخت می‌شود.روش کار بدین صورت است که این ماسه‌ها را روی مدل می‌ریزند و سپس با شعله،‌ این ماسه‌ها و قالب را حرارت می‌دهند، استحکام سریع و کامل قالب را می‌توان با افزایش درجه حرارت تأمین نمود و در چنین مواردی درجه حرارت 300-450˚C است. قالبهای سرامیکی به نوعی از قالب اطلاق می‌گردد که از مواد نسوز مایع حاصل گردیده باشد و بالطبع از مواد بسیار نرم که سطوح یکنواخت و صاف ایجاد می‌کنند تشکیل گردیده‌اند. دقت زیاد ابعاد، سطوح صاف قطعه ریختگی و قابلیت استفاده در مورد تمام آلیاژها از مزایایی است که به گسترش و استفاده از قالبهای سرامیکی کمک می‌نماید. برای تهیه مدل در مرحله اول به جای ساختن مدل بایستی قالب فلزی ساخته شود و از روی چنین قالبی مدل را از مواد اولیه قابل گداز (موم) تولید می‌نمایند. جنس مدل معمولاً از موم می‌باشد. در تهیه قالب، معمولاً مدل را در یک محلول، که حاوی ذرات نسوز ریز است، فرو برده و چنین محلولی دیواره‌های اولیه محفظه قالب را ایجاد می‌نماید و سپس این پوشش در جریان هوا خشک می‌شود.

2- استفاده از قالبهای دائمی: اصول کلی چنین روشی بر استفاده از قالبهای دائمی فلزی قرار دارد که فلز مذاب به طرق مختلف و یا مستقیماً و یا با اعمال فشار و نیروی خارجی به محفظه تزریق می‌گردد. قابهای دامنی نیز خود به دسته‌های مختلف تقسیم می‌شوند که چند مورد آن توضیح داده می‌شود. در روشی قالبهای دامنی ساده (تحت سنگینی مذاب) عمل مذاب رسانی مشابه



خرید و دانلود تحقیق احداث کارخانه ریخته گری 12 ص


تحقیق در مورد خدا در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خدا در قرآن‏

براساس بیان و هدایت قرآن، خدا نه وجود است نه موجود، بلکه‏حقّ "قیوم" است.وجود اگر چه نامى مقدّس از نامهاى نیک خداوند است و اگرچه‏نورى است که حقایق هستى را آشکار مى‏سازد و اگرچه -چنانچه‏گفتیم- با موجودات تفاوت دارد ولى به رغم همه این امور نمى‏توان‏آن را خدا دانست و نمى‏توان خدا را وجود دانست -پاک و مبراست‏پروردگار از این که چنین باشد- بلکه "وجود"، مخلوقى از"مخلوقات" خداست و هرگونه که بخواهد در آن تصرّف مى‏کند و آن‏را به پدیده‏اى مى‏بخشد و در نتیجه آن پدیده آشکار شده و آفرینش‏مى‏یابد.

نزدیکترین وسیله براى شناخت آن که وجود، مخلوق است‏تصرّف در آن مى‏باشد و این که یک بار به چیزى داده مى‏شود و سپس‏از آن ستانده مى‏شود، پس "وجود" هم "حقیقتى" است که مالک آن‏یعنى خداوند قادر آن را تدبیر مى‏کند.موجودات نیز خدا نیستند، بلکه ستاره و درخت در برابر خداسجده مى‏کنند و خورشید و ماه به تدبیر خدا جریان دارند و زمین‏تسلیم امر اوست، ساده‏ترین دلیل آن نشانه‏هاى آشکار ضعف‏پدیده‏هاست که هرگز نمى‏توانند خداوند قادر باشند -پاک و منزّه‏است خدا از این که چنین باشد-.

این اصل فلسفى که وجود را به ممکن و واجب تقسیم مى‏کندووجود ممکن را "مخلوق" و وجود واجب را "خالق" مى‏پندارد درقرآن اصلاً مردود است، زیرا خدا نه وجود است و نه مخلوق به‏وجود. بلکه وجود، نورى است در اختیار خدا و بخشیده شده به‏مخلوقات، پس چگونه ممکن است خداوند و آفریده‏ها در یک‏اساس مشترک باشند و آن را وجود بنامیم و حال آن که سه اساس‏وجود دارد: خدا، وجود و آفریده‏ها.این "اصل صوفیانه" که خدا را "ذات موجودات" مى‏پندارد و نیزاین "اصل مادى" که پدیده‏ها را "ذاتاً مسلّط" برخود مى‏داندوبنابراین همین پدیده‏ها، خود خدایند و بس، همگى اصولى‏مردودند. زیرا خداوند والاتر، بالاتر و بزرگتر از مخلوقات‏وآفریده‏هاى خود است، نه او مخلوقات و نه مخلوقات، او هست‏ومیان او و مخلوقاتش تباین است و اشتراکى نیست، مگر در الفاظى‏که در حدود امکانات آفریده‏ها وضع شده است. میان خدا ومخلوقات تباین مطلق است پس هر آنچه در مخلوقات جایز باشددرباره خداوند محال است و بر عکس.

با وجود چنین تباینى روشن مى‏شود که نمى‏توان خدا را تعریف‏کرد و صفاتش را مکشوف ساخت، زیرا ما در فضاى مخلوقات‏زندگى مى‏کنیم و با صفتى آشنایى نداریم، مگر به قدرى که در یکى ازمخلوقات وجود داشته باشد مثلاً صفت قدرت را در انسان، درموج، در طوفان، در برق و اتم مى‏شناسیم و اگرچه صحیح است که‏در تمامى اینها صفت قدرت وجود دارد. لکن بر حسب شناخت ماتماماً در مخلوقات موجودند و بنا به طبیعت تباین میان خالق‏ومخلوق نمى‏توانیم آنها را با خدا قیاس کنیم و به همین ترتیب است‏صفت علم و حکومت و... ولى با این وجود مى‏توانیم از طریق‏شناخت صفات مخلوقات نظیر علم و قدرت و حکومت به وجودهمین صفات در آفریدگار به نحو بالاتر و والاتر پى ببریم، آفریدگارى‏که این صفات را در مخلوقات به امانت گذاشته است، ما گاه این اموروالاتر و بزرگتر از صفات مخلوقات را قدرت نامحدود و علم کامل‏وحکومت جاودانه مى‏خوانیم، ولى مفهوم این نامگذارى ایجادپیوند میان قدرت مخلوق و قدرت خالق نیست تا به گونه‏اى واحد درآیند چنانچه ایجاد پیوند میان علم مخلوق و علم خالق و خواست‏مخلوق و خواست خالق ونظایر آن نیست، زیرا هیچ رابطه‏اى میان‏خالق و مخلوق نیست جز رابطه تقابل واکنش شدید که از انعکاسى‏شدید حاصل مى‏شود، بلکه مى‏خواهیم با این نامگذارى پیوند میان‏لفظ را بر قرار سازیم تا مفهوم آن امر والاتر را که براى خالق ثابت است‏اشاره گونه دریابیم.

از همین رو اثبات هر صفتى براى خدا تنها اشاره‏اى است -درمحدوده فهمى که از آن برخورداریم- به صفات و اسماء خداوندبدون آن که تعریفى باشد براى خدا یا بدون آن که او را در محدوده‏مخلوقات قرار دهیم و صفات مخلوقاتش را بر مقام کبریائیش سرایت‏دهیم -پاک و منزّه است خدا از این که چنین باشد-.اگرچه لفظ میان خدا و مخلوقات مشترک است و در هر دو مورد"قدرت" و "علم" و حکومت نامیده مى‏شود، لکن به میزان اختلاف‏و تباین میان خدا و مخلوقات مفاهیم این الفاظ نیز با یکدیگر تفاوت‏دارند.

قدرت مطلق و ابدى خدا کجا و قدرت محدود و عرضى و ضعیف‏مخلوقات کجا. شناخت ما نسبت به اشیاء کجا و علم خداوند که‏محیط بر همه پدیده هاست کجا یا مالکیت ما نسبت به کالا کجاومالکیّت خدا بر آسمانها و زمینها کجا؟

ما مى‏دانیم که وجود خداوند ثابت است امّا هرگز ثبوت اوتشابهى با وجود ما ندارد؟ زیرا خداوند ثابت است و بر پایه ذات‏خویش استوار است.

و حال آن که ما موجوداتى هستیم که متّکى به وجود خدا و آیااتّکاء به ذات اتّکاء به وجود غیر یکسان است؟! اصولاً مى‏توان گفت‏میان خالق و مخلوق تفاوت بسیار است، زیرا میان آن دو کمترین‏تشابهى وجود ندارد، بلکه آنچه هست تباین است.از همین رو بالاترین صفتى که به خدا اطلاق مى‏کنیم صفت"محور" بودن اوست که میان نفى و اثبات در گردش است، "نفى"یعنى "قطع" هرگونه پیوند "تشابه" میان او و مخلوقاتش و اثبات‏یعنى "ایمان" به این "حقیقت" که او والاتر و بزرگتر از مخلوقات‏خویش است.

او توانا است که هیچ کس بر او توانایى ندارد. و مالکى است که دراختیار هیچ کس نمى‏باشد و عالم نامعلومى است.

براى تمرکز این دو حقیقت یعنى "حقیقت ثبوت" خدا از یک سوصفات والا و از سوى دیگر نفى صفات مخلوقات از او در نفوس‏آدمیانى که به شناخت مخلوقات خو گرفته‏اند ناگزیر باید با کلمه"سبحان اللَّه" به تقدیس و تسبیح و تنزیه مقام کبریائیش پرداخت،کلمه‏اى که استعمال بسیار در قرآن دارد و محور اذکار نماز است.تسبیح ما را ناگهان در برابر خدا قرار مى‏دهد، زیرا مخلوقات را ازذهن ما دور و خالق را آشکار مى‏سازد به علاوه آن که تسبیح، گره کورنفس بشرى یعنى عادت به محدود کردن پدیده‏ها را مى‏گشاید به‏خاطر این که پدیده‏ها مخلوق اند و محدودیّت جزء طبیعت آنهاست‏و هنگامى که آدمى در برابر خدا مى‏ایستد و از محدود کردن او عاجزاست به شبهاتى بى‏ثمر گرفتار مى‏آید: چگونه، کجا، چه و حتّى‏چرا؟ او مى‏خواهد خدا را تابع ملاکهاى مخلوقات گرداند، لذا به‏گمراهى سختى دچار مى‏شود. در این جاست که کلمه "سبحان اللَّه"به کار مى‏آید تا به یکباره "بشر" را از ورطه‏اى بزرگ رهایى بخشدوانسان را چنین مورد خطاب قرار مى‏دهد که تو در برابر خالق‏مخلوقات



خرید و دانلود تحقیق در مورد خدا در قرآن


تحقیق در مورد خدا در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خدا در قرآن‏

براساس بیان و هدایت قرآن، خدا نه وجود است نه موجود، بلکه‏حقّ "قیوم" است.وجود اگر چه نامى مقدّس از نامهاى نیک خداوند است و اگرچه‏نورى است که حقایق هستى را آشکار مى‏سازد و اگرچه -چنانچه‏گفتیم- با موجودات تفاوت دارد ولى به رغم همه این امور نمى‏توان‏آن را خدا دانست و نمى‏توان خدا را وجود دانست -پاک و مبراست‏پروردگار از این که چنین باشد- بلکه "وجود"، مخلوقى از"مخلوقات" خداست و هرگونه که بخواهد در آن تصرّف مى‏کند و آن‏را به پدیده‏اى مى‏بخشد و در نتیجه آن پدیده آشکار شده و آفرینش‏مى‏یابد.

نزدیکترین وسیله براى شناخت آن که وجود، مخلوق است‏تصرّف در آن مى‏باشد و این که یک بار به چیزى داده مى‏شود و سپس‏از آن ستانده مى‏شود، پس "وجود" هم "حقیقتى" است که مالک آن‏یعنى خداوند قادر آن را تدبیر مى‏کند.موجودات نیز خدا نیستند، بلکه ستاره و درخت در برابر خداسجده مى‏کنند و خورشید و ماه به تدبیر خدا جریان دارند و زمین‏تسلیم امر اوست، ساده‏ترین دلیل آن نشانه‏هاى آشکار ضعف‏پدیده‏هاست که هرگز نمى‏توانند خداوند قادر باشند -پاک و منزّه‏است خدا از این که چنین باشد-.

این اصل فلسفى که وجود را به ممکن و واجب تقسیم مى‏کندووجود ممکن را "مخلوق" و وجود واجب را "خالق" مى‏پندارد درقرآن اصلاً مردود است، زیرا خدا نه وجود است و نه مخلوق به‏وجود. بلکه وجود، نورى است در اختیار خدا و بخشیده شده به‏مخلوقات، پس چگونه ممکن است خداوند و آفریده‏ها در یک‏اساس مشترک باشند و آن را وجود بنامیم و حال آن که سه اساس‏وجود دارد: خدا، وجود و آفریده‏ها.این "اصل صوفیانه" که خدا را "ذات موجودات" مى‏پندارد و نیزاین "اصل مادى" که پدیده‏ها را "ذاتاً مسلّط" برخود مى‏داندوبنابراین همین پدیده‏ها، خود خدایند و بس، همگى اصولى‏مردودند. زیرا خداوند والاتر، بالاتر و بزرگتر از مخلوقات‏وآفریده‏هاى خود است، نه او مخلوقات و نه مخلوقات، او هست‏ومیان او و مخلوقاتش تباین است و اشتراکى نیست، مگر در الفاظى‏که در حدود امکانات آفریده‏ها وضع شده است. میان خدا ومخلوقات تباین مطلق است پس هر آنچه در مخلوقات جایز باشددرباره خداوند محال است و بر عکس.

با وجود چنین تباینى روشن مى‏شود که نمى‏توان خدا را تعریف‏کرد و صفاتش را مکشوف ساخت، زیرا ما در فضاى مخلوقات‏زندگى مى‏کنیم و با صفتى آشنایى نداریم، مگر به قدرى که در یکى ازمخلوقات وجود داشته باشد مثلاً صفت قدرت را در انسان، درموج، در طوفان، در برق و اتم مى‏شناسیم و اگرچه صحیح است که‏در تمامى اینها صفت قدرت وجود دارد. لکن بر حسب شناخت ماتماماً در مخلوقات موجودند و بنا به طبیعت تباین میان خالق‏ومخلوق نمى‏توانیم آنها را با خدا قیاس کنیم و به همین ترتیب است‏صفت علم و حکومت و... ولى با این وجود مى‏توانیم از طریق‏شناخت صفات مخلوقات نظیر علم و قدرت و حکومت به وجودهمین صفات در آفریدگار به نحو بالاتر و والاتر پى ببریم، آفریدگارى‏که این صفات را در مخلوقات به امانت گذاشته است، ما گاه این اموروالاتر و بزرگتر از صفات مخلوقات را قدرت نامحدود و علم کامل‏وحکومت جاودانه مى‏خوانیم، ولى مفهوم این نامگذارى ایجادپیوند میان قدرت مخلوق و قدرت خالق نیست تا به گونه‏اى واحد درآیند چنانچه ایجاد پیوند میان علم مخلوق و علم خالق و خواست‏مخلوق و خواست خالق ونظایر آن نیست، زیرا هیچ رابطه‏اى میان‏خالق و مخلوق نیست جز رابطه تقابل واکنش شدید که از انعکاسى‏شدید حاصل مى‏شود، بلکه مى‏خواهیم با این نامگذارى پیوند میان‏لفظ را بر قرار سازیم تا مفهوم آن امر والاتر را که براى خالق ثابت است‏اشاره گونه دریابیم.

از همین رو اثبات هر صفتى براى خدا تنها اشاره‏اى است -درمحدوده فهمى که از آن برخورداریم- به صفات و اسماء خداوندبدون آن که تعریفى باشد براى خدا یا بدون آن که او را در محدوده‏مخلوقات قرار دهیم و صفات مخلوقاتش را بر مقام کبریائیش سرایت‏دهیم -پاک و منزّه است خدا از این که چنین باشد-.اگرچه لفظ میان خدا و مخلوقات مشترک است و در هر دو مورد"قدرت" و "علم" و حکومت نامیده مى‏شود، لکن به میزان اختلاف‏و تباین میان خدا و مخلوقات مفاهیم این الفاظ نیز با یکدیگر تفاوت‏دارند.

قدرت مطلق و ابدى خدا کجا و قدرت محدود و عرضى و ضعیف‏مخلوقات کجا. شناخت ما نسبت به اشیاء کجا و علم خداوند که‏محیط بر همه پدیده هاست کجا یا مالکیت ما نسبت به کالا کجاومالکیّت خدا بر آسمانها و زمینها کجا؟

ما مى‏دانیم که وجود خداوند ثابت است امّا هرگز ثبوت اوتشابهى با وجود ما ندارد؟ زیرا خداوند ثابت است و بر پایه ذات‏خویش استوار است.

و حال آن که ما موجوداتى هستیم که متّکى به وجود خدا و آیااتّکاء به ذات اتّکاء به وجود غیر یکسان است؟! اصولاً مى‏توان گفت‏میان خالق و مخلوق تفاوت بسیار است، زیرا میان آن دو کمترین‏تشابهى وجود ندارد، بلکه آنچه هست تباین است.از همین رو بالاترین صفتى که به خدا اطلاق مى‏کنیم صفت"محور" بودن اوست که میان نفى و اثبات در گردش است، "نفى"یعنى "قطع" هرگونه پیوند "تشابه" میان او و مخلوقاتش و اثبات‏یعنى "ایمان" به این "حقیقت" که او والاتر و بزرگتر از مخلوقات‏خویش است.

او توانا است که هیچ کس بر او توانایى ندارد. و مالکى است که دراختیار هیچ کس نمى‏باشد و عالم نامعلومى است.

براى تمرکز این دو حقیقت یعنى "حقیقت ثبوت" خدا از یک سوصفات والا و از سوى دیگر نفى صفات مخلوقات از او در نفوس‏آدمیانى که به شناخت مخلوقات خو گرفته‏اند ناگزیر باید با کلمه"سبحان اللَّه" به تقدیس و تسبیح و تنزیه مقام کبریائیش پرداخت،کلمه‏اى که استعمال بسیار در قرآن دارد و محور اذکار نماز است.تسبیح ما را ناگهان در برابر خدا قرار مى‏دهد، زیرا مخلوقات را ازذهن ما دور و خالق را آشکار مى‏سازد به علاوه آن که تسبیح، گره کورنفس بشرى یعنى عادت به محدود کردن پدیده‏ها را مى‏گشاید به‏خاطر این که پدیده‏ها مخلوق اند و محدودیّت جزء طبیعت آنهاست‏و هنگامى که آدمى در برابر خدا مى‏ایستد و از محدود کردن او عاجزاست به شبهاتى بى‏ثمر گرفتار مى‏آید: چگونه، کجا، چه و حتّى‏چرا؟ او مى‏خواهد خدا را تابع ملاکهاى مخلوقات گرداند، لذا به‏گمراهى سختى دچار مى‏شود. در این جاست که کلمه "سبحان اللَّه"به کار مى‏آید تا به یکباره "بشر" را از ورطه‏اى بزرگ رهایى بخشدوانسان را چنین مورد خطاب قرار مى‏دهد که تو در برابر خالق‏مخلوقات



خرید و دانلود تحقیق در مورد خدا در قرآن