حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد توبه به خدا 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

(

اخلاق اسلامی

نویسندگان : رویا خان محمّدی ، نرگس کریم زاده و چنور کیانی

استاد راهنما : خانم کاکا خان پور

دبیرستان : الزهرا (!)

مقدمه

این پروژه با عنوان اخلاق اسلامی که به نقد و بررسی اخلاق اسلامی و رابطه آن با یاد خدا ، خودخواهی ، خودشناسی و ... می باشد به این نکته تأکید می کند که لازمه ی داشتن اخلاق اسلامی که مورد پسند همگان است ، داشتن اعتقاد و ایمان به خدا و انجام دستورات او می باشد .

توبه به خدا

نگاهی به تعالیم قرآن و آموزش های رسیده از پیشوایان عظیم الشأن آسمانی این نکته را به وضوح به ثبوت می رساند که از نظر اسلام نه تنها هیچ چیز به اندازه یاد خدا از ارزش و اهمیت برخوردار نیست . بر تمام امور دیگر برای تسهیل توجه انسان به خداست و توجه به خدا ، روح همه عبادات و ارزش های اخلاقی را تشکیل می دهد از نظر اسلام سرچشمه قدرت روحی و معنوی برای انسان و یگانه عامل سعادت و کمال او در توجه به خداست و اشتغال به یاد اوست همچنانکه همه ی گرفتاری های انسان و حتی همه ی رذایل اخلاقی و معایب روحی و نفسانی ناشی از غفلت از یاد خداست توجه انسان به خدا در واقع اتصال قلبی انسان به درگاه الهی است و پر واضح است که در این ارتباط و اتصال باطنی فیوضات معنوی فراوانی نصیب انسان می گردد زمانیکه توجه خود را یکسره معطوف به درگاه الهی می کند و روی دل خود را بسوی ساحت قدس خدواند می دارد همچون آئینه ای که در برابر تابش آفتاب قرار گیرد انوار فیوضات الهی را به تناسب استعداد و آمادگی خود دریافت کرده و آثار آن را منعکس می گرداند هر اندازه دل از تیرگی ها و آلودگی ها منزه تر و به صفا و پاکی نزدیکتر به همان اندازه قدرت دریافت آن



خرید و دانلود تحقیق در مورد توبه به خدا  19 ص


تحقیق در مورد توبه به خدا 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

(

اخلاق اسلامی

نویسندگان : رویا خان محمّدی ، نرگس کریم زاده و چنور کیانی

استاد راهنما : خانم کاکا خان پور

دبیرستان : الزهرا (!)

مقدمه

این پروژه با عنوان اخلاق اسلامی که به نقد و بررسی اخلاق اسلامی و رابطه آن با یاد خدا ، خودخواهی ، خودشناسی و ... می باشد به این نکته تأکید می کند که لازمه ی داشتن اخلاق اسلامی که مورد پسند همگان است ، داشتن اعتقاد و ایمان به خدا و انجام دستورات او می باشد .

توبه به خدا

نگاهی به تعالیم قرآن و آموزش های رسیده از پیشوایان عظیم الشأن آسمانی این نکته را به وضوح به ثبوت می رساند که از نظر اسلام نه تنها هیچ چیز به اندازه یاد خدا از ارزش و اهمیت برخوردار نیست . بر تمام امور دیگر برای تسهیل توجه انسان به خداست و توجه به خدا ، روح همه عبادات و ارزش های اخلاقی را تشکیل می دهد از نظر اسلام سرچشمه قدرت روحی و معنوی برای انسان و یگانه عامل سعادت و کمال او در توجه به خداست و اشتغال به یاد اوست همچنانکه همه ی گرفتاری های انسان و حتی همه ی رذایل اخلاقی و معایب روحی و نفسانی ناشی از غفلت از یاد خداست توجه انسان به خدا در واقع اتصال قلبی انسان به درگاه الهی است و پر واضح است که در این ارتباط و اتصال باطنی فیوضات معنوی فراوانی نصیب انسان می گردد زمانیکه توجه خود را یکسره معطوف به درگاه الهی می کند و روی دل خود را بسوی ساحت قدس خدواند می دارد همچون آئینه ای که در برابر تابش آفتاب قرار گیرد انوار فیوضات الهی را به تناسب استعداد و آمادگی خود دریافت کرده و آثار آن را منعکس می گرداند هر اندازه دل از تیرگی ها و آلودگی ها منزه تر و به صفا و پاکی نزدیکتر به همان اندازه قدرت دریافت آن



خرید و دانلود تحقیق در مورد توبه به خدا  19 ص


تحقیق در مورد توصیف خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

- عَلِیّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْعَبّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ حَمّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرّحِیمِ بْنِ عَتِیکٍ الْقَصِیرِ قَالَ کَتَبْتُ عَلَى یَدَیْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع أَنّ قَوْماً بِالْعِرَاقِ یَصِفُونَ اللّهَ بِالصّورَةِ وَ بِالتّخْطِیطِ فَإِنْ رَأَیْتَ جَعَلَنِیَ اللّهُ فِدَاکَ أَنْ تَکْتُبَ إِلَیّ بِالْمَذْهَبِ الصّحِیحِ مِنَ التّوْحِیدِ فَکَتَبَ إِلَیّ سَأَلْتَ رَحِمَکَ اللّهُ عَنِ التّوْحِیدِ وَ مَا ذَهَبَ إِلَیْهِ مَنْ قِبَلَکَ فَتَعَالَى اللّهُ الّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السّمِیعُ الْبَصِیرُ تَعَالَى عَمّا یَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ الْمُشَبّهُونَ اللّهَ بِخَلْقِهِ الْمُفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ فَاعْلَمْ رَحِمَکَ اللّهُ أَنّ الْمَذْهَبَ الصّحِیحَ فِی التّوْحِیدِ مَا نَزَلَ بِهِ الْقُرْآنُ مِنْ صِفَاتِ اللّهِ جَلّ وَ عَزّ فَانْفِ عَنِ اللّهِ تَعَالَى الْبُطْلَانَ وَ التّشْبِیهَ فَلَا نَفْیَ وَ لَا تَشْبِیهَ هُوَ اللّهُ الثّابِتُ الْمَوْجُودُ تَعَالَى اللّهُ عَمّا یَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ وَ لَا تَعْدُوا الْقُرْآنَ فَتَضِلّوا بَعْدَ الْبَیَانِ‏**اصول کافى جلد 1 صفحه: 135 روایة: 1***

ترجمه :ابن عتیک گوید: بامام صادق علیه‏السلام نامه نوشتم و توسط عبدالملک بن اعین فرستادم که: مردمى در عراق خدا را بشکل و ترسیم وصف میکنند، اگر صلاح دانید خدا مرا قربانت کند روش درست خداشناسى را برایم مرقوم دارید. حضرت بمن چنین نوشت: خدایت رحمت کناد از خداشناسى و عقیده مردم معاصرت سئوال کردى، برتر است آنخدائیکه چیزى مانند او نیست و او شنوا و بیناست، برتر است از آنچه توصیف کنند: توصیف کنندگانیکه او را بمخلوقش تشبیه کنند و بر او تهمت زنند، بدان که خدایت رحمت کنادروش درست خدا بر کنار ساز، نه سلب درست است و نه تشبیه (یعنى نه نفى و انکار خدا و نه تشبیه او بمخلوق) اوست خداى ثابت موجود، برتر است خدا از آنچه واصفان گویند، از قرآن تجاوز نکنید که پس از توضیح حق گمراه شوید.

2- مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ لِی عَلِیّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنّ اللّهَ لَا یُوصَفُ بِمَحْدُودِیّةٍ عَظُمَ رَبّنَا عَنِ الصّفَةِ فَکَیْفَ یُوصَفُ بِمَحْدُودِیّةٍ مَنْ لَا یُحَدّ وَ لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللّطِیفُ الْخَبِیرُ**اصول کافى جلد 1 صفحه: 135 روایة: 2 ***

ترجمه :2- ابو حمزة گوید: امام چهارم علیه‏السلام بمن فرمود: اى ابا حمزة: همانا خدا بهیچ محدودیتى توصیف نشود، پروردگار ما بزرگتر از وصف است، چگونه بمحدودیت وصف شود آنکه حدى ندارد بینائیها او را درک نکنند و او بینائیها را درک کند و او لطیف و آگاهست.

3- مُحَمّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللّهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمّدٍ الْخَزّازِ وَ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَا دَخَلْنَا عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرّضَا ع فَحَکَیْنَا لَهُ أَنّ مُحَمّداً ص رَأَى رَبّهُ فِی صُورَةِ الشّابّ الْمُوَفّقِ فِی سِنّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ قُلْنَا إِنّ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ وَ صَاحِبَ الطّاقِ وَ الْمِیثَمِیّ یَقُولُونَ إِنّهُ أَجْوَفُ إِلَى السّرّةِ وَ الْبَقِیّةُ صَمَدٌ فَخَرّ سَاجِداً لِلّهِ ثُمّ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا عَرَفُوکَ وَ لَا وَحّدُوکَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ وَصَفُوکَ سُبْحَانَکَ لَوْ عَرَفُوکَ لَوَصَفُوکَ بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ سُبْحَانَکَ کَیْفَ طَاوَعَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ یُشَبّهُوکَ بِغَیْرِکَ اللّهُمّ لَا أَصِفُکَ إِلّا بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ لَا أُشَبّهُکَ بِخَلْقِکَ أَنْتَ أَهْلٌ لِکُلّ خَیْرٍ فَلَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ ثُمّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ مَا تَوَهّمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَتَوَهّمُوا اللّهَ غَیْرَهُ ثُمّ قَالَ نَحْنُ آلُ مُحَمّدٍ النّمَطُ الْأَوْسَطُ الّذِی لَا یُدْرِکُنَا الْغَالِی وَ لَا یَسْبِقُنَا التّالِی یَا مُحَمّدُ إِنّ رَسُولَ اللّهِ ص حِینَ نَظَرَ إِلَى عَظَمَةِ رَبّهِ کَانَ فِی هَیْئَةِ الشّابّ الْمُوَفّقِ وَ سِنّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِینَ سَنَةً یَا مُحَمّدُ عَظُمَ رَبّی عَزّ وَ جَلّ أَنْ یَکُونَ فِی صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ کَانَتْ رِجْلَاهُ فِی خُضْرَةٍ قَالَ ذَاکَ مُحَمّدٌ کَانَ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَبّهِ بِقَلْبِهِ جَعَلَهُ فِی نُورٍ مِثْلِ نُورِ الْحُجُبِ حَتّى یَسْتَبِینَ لَهُ مَا فِی الْحُجُبِ إِنّ نُورَ اللّهِ مِنْهُ أَخْضَرُ وَ مِنْهُ أَحْمَرُ وَ مِنْهُ أَبْیَضُ وَ مِنْهُ غَیْرُ ذَلِکَ یَا مُحَمّدُ مَا شَهِدَ لَهُ الْکِتَابُ وَ السّنّةُ فَنَحْنُ الْقَائِلُونَ بِهِ‏**اصول کافى جلد 1 ص : 136 روایة: 3 ***

ترجمه :خزرازو محمد بن حسین گویند: خدمت حضرت رضا شرفیاب شدیم و براى آنحضرت نقل کردیم، روایتیکه: محمد(ص) پروردگارش را بصورت جوان آراسته سى ساله دیده و گفتم: هشم و بن سالم و صاحب طلاق و میثمى میگویند: خدا تا ناف میان خالى بود و باقى تنش توپر، حضرت براى خدا بسجده افتاد و فرمود: منزهى تو، ترا نشناختند و یگانه‏ات ندانستند، از این رو برایت صفت ترا شیدند، منزهى تو، اگر ترا میشناختند به آنچه خود را توصیف کرده‏ئى توصیف میکردند، منزهى تو، چگونه بخود اجازه دادند که ترا بدیگرى تشبیه کنند بار خدایا، من ترا جز به آنچه خود ستوده‏ئى نستانم و بمخلوقت مانند نسازم، تو هر خیرى را سزاوارى، مرا از مردم ستمگر قرار مده سپس بما توجه نمود و فرمود: هر چه بخاطرتان گذشت خدا را غیر آن دانید، بعد فرمود: ما آل محمد طریق معتدلى (صراط مستقیمى) باشیم که غلو کننده بما نرسد و عقب افتاده از ما نگذرد (مثل آنکه ما امیرالمؤمنین علیه‏السلام را خلیفه بلافصل دانیم ولى یکدسته غلو کرده او را خدا دانند و یکدسته عقب افتاده در رتبه چهارمش دانند، ایندو دسته باید در عقیده خود را بما که در حد وسطیم رسانند تا نجات یابند) اى محمد هنگامیکه رسول خدا(ص) بعظمت پروردگارش نظر افکند جوان آراسته و در سن سى سالگى بود اى محمد! پروردگار عزوجل من بزرگتر از اینست که بصفت آفریدگان باشد. عرضکردم: قربانت گردم، کى بود که دو پایش در سبزه بود؟ فرمود: محمد (صلى‏الله علیه و اله وسلم) بود که چون با دل متوجه پرودگارش شد، خدا او را در نورى مانند نور حجت (معارف و عقول) قرار داد تا آنجا که آنچه در حجت بود برایش هویدا گشت، همانا نور خدا سبز و سرخ و سفید و رنگهاى دیگر است، اى محمد! عقیده ما همان است که قرآن و حدیث به آن گواهى دهد.

4- عَلِیّ بْنُ مُحَمّدٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ



خرید و دانلود تحقیق در مورد توصیف خدا


تحقیق در مورد توصیف خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

- عَلِیّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْعَبّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ حَمّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرّحِیمِ بْنِ عَتِیکٍ الْقَصِیرِ قَالَ کَتَبْتُ عَلَى یَدَیْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع أَنّ قَوْماً بِالْعِرَاقِ یَصِفُونَ اللّهَ بِالصّورَةِ وَ بِالتّخْطِیطِ فَإِنْ رَأَیْتَ جَعَلَنِیَ اللّهُ فِدَاکَ أَنْ تَکْتُبَ إِلَیّ بِالْمَذْهَبِ الصّحِیحِ مِنَ التّوْحِیدِ فَکَتَبَ إِلَیّ سَأَلْتَ رَحِمَکَ اللّهُ عَنِ التّوْحِیدِ وَ مَا ذَهَبَ إِلَیْهِ مَنْ قِبَلَکَ فَتَعَالَى اللّهُ الّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السّمِیعُ الْبَصِیرُ تَعَالَى عَمّا یَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ الْمُشَبّهُونَ اللّهَ بِخَلْقِهِ الْمُفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ فَاعْلَمْ رَحِمَکَ اللّهُ أَنّ الْمَذْهَبَ الصّحِیحَ فِی التّوْحِیدِ مَا نَزَلَ بِهِ الْقُرْآنُ مِنْ صِفَاتِ اللّهِ جَلّ وَ عَزّ فَانْفِ عَنِ اللّهِ تَعَالَى الْبُطْلَانَ وَ التّشْبِیهَ فَلَا نَفْیَ وَ لَا تَشْبِیهَ هُوَ اللّهُ الثّابِتُ الْمَوْجُودُ تَعَالَى اللّهُ عَمّا یَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ وَ لَا تَعْدُوا الْقُرْآنَ فَتَضِلّوا بَعْدَ الْبَیَانِ‏**اصول کافى جلد 1 صفحه: 135 روایة: 1***

ترجمه :ابن عتیک گوید: بامام صادق علیه‏السلام نامه نوشتم و توسط عبدالملک بن اعین فرستادم که: مردمى در عراق خدا را بشکل و ترسیم وصف میکنند، اگر صلاح دانید خدا مرا قربانت کند روش درست خداشناسى را برایم مرقوم دارید. حضرت بمن چنین نوشت: خدایت رحمت کناد از خداشناسى و عقیده مردم معاصرت سئوال کردى، برتر است آنخدائیکه چیزى مانند او نیست و او شنوا و بیناست، برتر است از آنچه توصیف کنند: توصیف کنندگانیکه او را بمخلوقش تشبیه کنند و بر او تهمت زنند، بدان که خدایت رحمت کنادروش درست خدا بر کنار ساز، نه سلب درست است و نه تشبیه (یعنى نه نفى و انکار خدا و نه تشبیه او بمخلوق) اوست خداى ثابت موجود، برتر است خدا از آنچه واصفان گویند، از قرآن تجاوز نکنید که پس از توضیح حق گمراه شوید.

2- مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ لِی عَلِیّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنّ اللّهَ لَا یُوصَفُ بِمَحْدُودِیّةٍ عَظُمَ رَبّنَا عَنِ الصّفَةِ فَکَیْفَ یُوصَفُ بِمَحْدُودِیّةٍ مَنْ لَا یُحَدّ وَ لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللّطِیفُ الْخَبِیرُ**اصول کافى جلد 1 صفحه: 135 روایة: 2 ***

ترجمه :2- ابو حمزة گوید: امام چهارم علیه‏السلام بمن فرمود: اى ابا حمزة: همانا خدا بهیچ محدودیتى توصیف نشود، پروردگار ما بزرگتر از وصف است، چگونه بمحدودیت وصف شود آنکه حدى ندارد بینائیها او را درک نکنند و او بینائیها را درک کند و او لطیف و آگاهست.

3- مُحَمّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللّهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمّدٍ الْخَزّازِ وَ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَا دَخَلْنَا عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرّضَا ع فَحَکَیْنَا لَهُ أَنّ مُحَمّداً ص رَأَى رَبّهُ فِی صُورَةِ الشّابّ الْمُوَفّقِ فِی سِنّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ قُلْنَا إِنّ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ وَ صَاحِبَ الطّاقِ وَ الْمِیثَمِیّ یَقُولُونَ إِنّهُ أَجْوَفُ إِلَى السّرّةِ وَ الْبَقِیّةُ صَمَدٌ فَخَرّ سَاجِداً لِلّهِ ثُمّ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا عَرَفُوکَ وَ لَا وَحّدُوکَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ وَصَفُوکَ سُبْحَانَکَ لَوْ عَرَفُوکَ لَوَصَفُوکَ بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ سُبْحَانَکَ کَیْفَ طَاوَعَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ یُشَبّهُوکَ بِغَیْرِکَ اللّهُمّ لَا أَصِفُکَ إِلّا بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ لَا أُشَبّهُکَ بِخَلْقِکَ أَنْتَ أَهْلٌ لِکُلّ خَیْرٍ فَلَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ ثُمّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ مَا تَوَهّمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَتَوَهّمُوا اللّهَ غَیْرَهُ ثُمّ قَالَ نَحْنُ آلُ مُحَمّدٍ النّمَطُ الْأَوْسَطُ الّذِی لَا یُدْرِکُنَا الْغَالِی وَ لَا یَسْبِقُنَا التّالِی یَا مُحَمّدُ إِنّ رَسُولَ اللّهِ ص حِینَ نَظَرَ إِلَى عَظَمَةِ رَبّهِ کَانَ فِی هَیْئَةِ الشّابّ الْمُوَفّقِ وَ سِنّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِینَ سَنَةً یَا مُحَمّدُ عَظُمَ رَبّی عَزّ وَ جَلّ أَنْ یَکُونَ فِی صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ کَانَتْ رِجْلَاهُ فِی خُضْرَةٍ قَالَ ذَاکَ مُحَمّدٌ کَانَ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَبّهِ بِقَلْبِهِ جَعَلَهُ فِی نُورٍ مِثْلِ نُورِ الْحُجُبِ حَتّى یَسْتَبِینَ لَهُ مَا فِی الْحُجُبِ إِنّ نُورَ اللّهِ مِنْهُ أَخْضَرُ وَ مِنْهُ أَحْمَرُ وَ مِنْهُ أَبْیَضُ وَ مِنْهُ غَیْرُ ذَلِکَ یَا مُحَمّدُ مَا شَهِدَ لَهُ الْکِتَابُ وَ السّنّةُ فَنَحْنُ الْقَائِلُونَ بِهِ‏**اصول کافى جلد 1 ص : 136 روایة: 3 ***

ترجمه :خزرازو محمد بن حسین گویند: خدمت حضرت رضا شرفیاب شدیم و براى آنحضرت نقل کردیم، روایتیکه: محمد(ص) پروردگارش را بصورت جوان آراسته سى ساله دیده و گفتم: هشم و بن سالم و صاحب طلاق و میثمى میگویند: خدا تا ناف میان خالى بود و باقى تنش توپر، حضرت براى خدا بسجده افتاد و فرمود: منزهى تو، ترا نشناختند و یگانه‏ات ندانستند، از این رو برایت صفت ترا شیدند، منزهى تو، اگر ترا میشناختند به آنچه خود را توصیف کرده‏ئى توصیف میکردند، منزهى تو، چگونه بخود اجازه دادند که ترا بدیگرى تشبیه کنند بار خدایا، من ترا جز به آنچه خود ستوده‏ئى نستانم و بمخلوقت مانند نسازم، تو هر خیرى را سزاوارى، مرا از مردم ستمگر قرار مده سپس بما توجه نمود و فرمود: هر چه بخاطرتان گذشت خدا را غیر آن دانید، بعد فرمود: ما آل محمد طریق معتدلى (صراط مستقیمى) باشیم که غلو کننده بما نرسد و عقب افتاده از ما نگذرد (مثل آنکه ما امیرالمؤمنین علیه‏السلام را خلیفه بلافصل دانیم ولى یکدسته غلو کرده او را خدا دانند و یکدسته عقب افتاده در رتبه چهارمش دانند، ایندو دسته باید در عقیده خود را بما که در حد وسطیم رسانند تا نجات یابند) اى محمد هنگامیکه رسول خدا(ص) بعظمت پروردگارش نظر افکند جوان آراسته و در سن سى سالگى بود اى محمد! پروردگار عزوجل من بزرگتر از اینست که بصفت آفریدگان باشد. عرضکردم: قربانت گردم، کى بود که دو پایش در سبزه بود؟ فرمود: محمد (صلى‏الله علیه و اله وسلم) بود که چون با دل متوجه پرودگارش شد، خدا او را در نورى مانند نور حجت (معارف و عقول) قرار داد تا آنجا که آنچه در حجت بود برایش هویدا گشت، همانا نور خدا سبز و سرخ و سفید و رنگهاى دیگر است، اى محمد! عقیده ما همان است که قرآن و حدیث به آن گواهى دهد.

4- عَلِیّ بْنُ مُحَمّدٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ



خرید و دانلود تحقیق در مورد توصیف خدا


تحقیق در مورد توصیف خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

- عَلِیّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْعَبّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ حَمّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرّحِیمِ بْنِ عَتِیکٍ الْقَصِیرِ قَالَ کَتَبْتُ عَلَى یَدَیْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع أَنّ قَوْماً بِالْعِرَاقِ یَصِفُونَ اللّهَ بِالصّورَةِ وَ بِالتّخْطِیطِ فَإِنْ رَأَیْتَ جَعَلَنِیَ اللّهُ فِدَاکَ أَنْ تَکْتُبَ إِلَیّ بِالْمَذْهَبِ الصّحِیحِ مِنَ التّوْحِیدِ فَکَتَبَ إِلَیّ سَأَلْتَ رَحِمَکَ اللّهُ عَنِ التّوْحِیدِ وَ مَا ذَهَبَ إِلَیْهِ مَنْ قِبَلَکَ فَتَعَالَى اللّهُ الّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السّمِیعُ الْبَصِیرُ تَعَالَى عَمّا یَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ الْمُشَبّهُونَ اللّهَ بِخَلْقِهِ الْمُفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ فَاعْلَمْ رَحِمَکَ اللّهُ أَنّ الْمَذْهَبَ الصّحِیحَ فِی التّوْحِیدِ مَا نَزَلَ بِهِ الْقُرْآنُ مِنْ صِفَاتِ اللّهِ جَلّ وَ عَزّ فَانْفِ عَنِ اللّهِ تَعَالَى الْبُطْلَانَ وَ التّشْبِیهَ فَلَا نَفْیَ وَ لَا تَشْبِیهَ هُوَ اللّهُ الثّابِتُ الْمَوْجُودُ تَعَالَى اللّهُ عَمّا یَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ وَ لَا تَعْدُوا الْقُرْآنَ فَتَضِلّوا بَعْدَ الْبَیَانِ‏**اصول کافى جلد 1 صفحه: 135 روایة: 1***

ترجمه :ابن عتیک گوید: بامام صادق علیه‏السلام نامه نوشتم و توسط عبدالملک بن اعین فرستادم که: مردمى در عراق خدا را بشکل و ترسیم وصف میکنند، اگر صلاح دانید خدا مرا قربانت کند روش درست خداشناسى را برایم مرقوم دارید. حضرت بمن چنین نوشت: خدایت رحمت کناد از خداشناسى و عقیده مردم معاصرت سئوال کردى، برتر است آنخدائیکه چیزى مانند او نیست و او شنوا و بیناست، برتر است از آنچه توصیف کنند: توصیف کنندگانیکه او را بمخلوقش تشبیه کنند و بر او تهمت زنند، بدان که خدایت رحمت کنادروش درست خدا بر کنار ساز، نه سلب درست است و نه تشبیه (یعنى نه نفى و انکار خدا و نه تشبیه او بمخلوق) اوست خداى ثابت موجود، برتر است خدا از آنچه واصفان گویند، از قرآن تجاوز نکنید که پس از توضیح حق گمراه شوید.

2- مُحَمّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ لِی عَلِیّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنّ اللّهَ لَا یُوصَفُ بِمَحْدُودِیّةٍ عَظُمَ رَبّنَا عَنِ الصّفَةِ فَکَیْفَ یُوصَفُ بِمَحْدُودِیّةٍ مَنْ لَا یُحَدّ وَ لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللّطِیفُ الْخَبِیرُ**اصول کافى جلد 1 صفحه: 135 روایة: 2 ***

ترجمه :2- ابو حمزة گوید: امام چهارم علیه‏السلام بمن فرمود: اى ابا حمزة: همانا خدا بهیچ محدودیتى توصیف نشود، پروردگار ما بزرگتر از وصف است، چگونه بمحدودیت وصف شود آنکه حدى ندارد بینائیها او را درک نکنند و او بینائیها را درک کند و او لطیف و آگاهست.

3- مُحَمّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللّهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمّدٍ الْخَزّازِ وَ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَا دَخَلْنَا عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرّضَا ع فَحَکَیْنَا لَهُ أَنّ مُحَمّداً ص رَأَى رَبّهُ فِی صُورَةِ الشّابّ الْمُوَفّقِ فِی سِنّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ قُلْنَا إِنّ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ وَ صَاحِبَ الطّاقِ وَ الْمِیثَمِیّ یَقُولُونَ إِنّهُ أَجْوَفُ إِلَى السّرّةِ وَ الْبَقِیّةُ صَمَدٌ فَخَرّ سَاجِداً لِلّهِ ثُمّ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا عَرَفُوکَ وَ لَا وَحّدُوکَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ وَصَفُوکَ سُبْحَانَکَ لَوْ عَرَفُوکَ لَوَصَفُوکَ بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ سُبْحَانَکَ کَیْفَ طَاوَعَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ یُشَبّهُوکَ بِغَیْرِکَ اللّهُمّ لَا أَصِفُکَ إِلّا بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ لَا أُشَبّهُکَ بِخَلْقِکَ أَنْتَ أَهْلٌ لِکُلّ خَیْرٍ فَلَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ ثُمّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ مَا تَوَهّمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَتَوَهّمُوا اللّهَ غَیْرَهُ ثُمّ قَالَ نَحْنُ آلُ مُحَمّدٍ النّمَطُ الْأَوْسَطُ الّذِی لَا یُدْرِکُنَا الْغَالِی وَ لَا یَسْبِقُنَا التّالِی یَا مُحَمّدُ إِنّ رَسُولَ اللّهِ ص حِینَ نَظَرَ إِلَى عَظَمَةِ رَبّهِ کَانَ فِی هَیْئَةِ الشّابّ الْمُوَفّقِ وَ سِنّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِینَ سَنَةً یَا مُحَمّدُ عَظُمَ رَبّی عَزّ وَ جَلّ أَنْ یَکُونَ فِی صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ کَانَتْ رِجْلَاهُ فِی خُضْرَةٍ قَالَ ذَاکَ مُحَمّدٌ کَانَ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَبّهِ بِقَلْبِهِ جَعَلَهُ فِی نُورٍ مِثْلِ نُورِ الْحُجُبِ حَتّى یَسْتَبِینَ لَهُ مَا فِی الْحُجُبِ إِنّ نُورَ اللّهِ مِنْهُ أَخْضَرُ وَ مِنْهُ أَحْمَرُ وَ مِنْهُ أَبْیَضُ وَ مِنْهُ غَیْرُ ذَلِکَ یَا مُحَمّدُ مَا شَهِدَ لَهُ الْکِتَابُ وَ السّنّةُ فَنَحْنُ الْقَائِلُونَ بِهِ‏**اصول کافى جلد 1 ص : 136 روایة: 3 ***

ترجمه :خزرازو محمد بن حسین گویند: خدمت حضرت رضا شرفیاب شدیم و براى آنحضرت نقل کردیم، روایتیکه: محمد(ص) پروردگارش را بصورت جوان آراسته سى ساله دیده و گفتم: هشم و بن سالم و صاحب طلاق و میثمى میگویند: خدا تا ناف میان خالى بود و باقى تنش توپر، حضرت براى خدا بسجده افتاد و فرمود: منزهى تو، ترا نشناختند و یگانه‏ات ندانستند، از این رو برایت صفت ترا شیدند، منزهى تو، اگر ترا میشناختند به آنچه خود را توصیف کرده‏ئى توصیف میکردند، منزهى تو، چگونه بخود اجازه دادند که ترا بدیگرى تشبیه کنند بار خدایا، من ترا جز به آنچه خود ستوده‏ئى نستانم و بمخلوقت مانند نسازم، تو هر خیرى را سزاوارى، مرا از مردم ستمگر قرار مده سپس بما توجه نمود و فرمود: هر چه بخاطرتان گذشت خدا را غیر آن دانید، بعد فرمود: ما آل محمد طریق معتدلى (صراط مستقیمى) باشیم که غلو کننده بما نرسد و عقب افتاده از ما نگذرد (مثل آنکه ما امیرالمؤمنین علیه‏السلام را خلیفه بلافصل دانیم ولى یکدسته غلو کرده او را خدا دانند و یکدسته عقب افتاده در رتبه چهارمش دانند، ایندو دسته باید در عقیده خود را بما که در حد وسطیم رسانند تا نجات یابند) اى محمد هنگامیکه رسول خدا(ص) بعظمت پروردگارش نظر افکند جوان آراسته و در سن سى سالگى بود اى محمد! پروردگار عزوجل من بزرگتر از اینست که بصفت آفریدگان باشد. عرضکردم: قربانت گردم، کى بود که دو پایش در سبزه بود؟ فرمود: محمد (صلى‏الله علیه و اله وسلم) بود که چون با دل متوجه پرودگارش شد، خدا او را در نورى مانند نور حجت (معارف و عقول) قرار داد تا آنجا که آنچه در حجت بود برایش هویدا گشت، همانا نور خدا سبز و سرخ و سفید و رنگهاى دیگر است، اى محمد! عقیده ما همان است که قرآن و حدیث به آن گواهى دهد.

4- عَلِیّ بْنُ مُحَمّدٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ



خرید و دانلود تحقیق در مورد توصیف خدا