حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نبرد حق و باطل در قرآن(3)

 

یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.بعد می فرماید: فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره . بجنگند درراه خدا مردمی که زندگی دنیا را می فروشند درعوض آخرت، و هرکسی که در راه خدا بجنگد چه کشته شود یا غالب شود خدای متعال اجر عظیم به او می دهد. بعد می فرماید:«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان چه می شود شما را؟! چرا درراه خدا و در راه آن مستضعفین از مردان و زنان، مردم بیچاره ای که مستضعف و مستذل و اسیر دست آنها هستند ]نمی جنگید؟![ بروید برای نجات آنها؛ که این آیه دلالت می کند بر اینکه شرط جهاد این نیست که خودشان مورد هجوم واقع شده باشند، اگر عده ای درجای دیگر مورد هجوم و مورد استضعاف هستند دیگران می توانند برای نجات آنها وارد بشوند. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها آنها که دست به دعا بلند کرده اند و می گویند: خدایا ما را از این شهری که مردمش ظالمند بیرون کن واجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً (26) از ناحیه خود برای ما سرپرست قرار بده و یاور قراربده.آیه محل نظرم این آیه است: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله اهل ایمان درسبیل الله می جنگند. والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت و اما کسانی که کافرند در راه طاغوت می جنگند، در راه شیطان می جنگند، در راه بت ها می جنگند، در راه انسانهایی که مثل بت هستند می جنگند. بعد می فرماید: فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً. این همه که ما مردم خودمان را از شیطان می ترسانیم یا ما را از شیطان می ترسانند که شیطان با اهل باطل است، مکر شیطان نمی دانید چقدر زیاد است! قرآن می گوید به عکس، مکر شیطان خیلی ضعیف است. بجنگید، از مکر شیطان نترسید. آیاتی ]درقرآن هست[ که مکر شیطان را - یعنی خدعه های شیطنت آمیز انسانها و یا خدعه هایی که شیاطین جن به اینها القا می کنند- به طور کلی ناچیز تلقی می کند. این آیه هم جزو همین آیات است.آیات سوره رومسوره روم، از آیه 1تا آیه .11 آیاتش را بخوانیم و ترجمه کنیم:بسم الله الرحمن الرحیم. الم. غلبت الروم. فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون. فی بضع سنین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. وعدالله لایخلف الله وعده ولکن اکثرالناس لایعلمون.اشاره به همان داستان معروف جنگ روم و ایران است که رومیها دریکی از جنگها که مقارن با دوران مکه بود شکست سختی از ایرانیها خوردند و این سبب خوشحالی مردم مکه شد. مردم مکه یعنی کفار جاهلیت خودشان را از نظر مسلک به ایرانیها نزدیکتر می دیدند تا رومیها، چون می گفتند این دین پیغمبر تیپش تیپ دین مسیح و یهود است و لهذا پیروزی ایرانیها را پیروزی خودشان می دانستند و پیروزی رومیها را پیروزی تیپ پیغمبر. اینها ایرانوفیل بودند و آنها روموفیل. خبر رسید که رومیها از ایرانیها شکست خوردند. اینها خیلی خوشحال شدند. آیه نازل شد که درکمتر از ده سال این شکست جبران خواهد شد، و امر دست خداست، کارها را جلو یا عقب ببرد، و نصرت دست خداست، خدا عزیز و رحیم است. در آخر فرمود که این وعده خداست، وعده خدا تخلف ندارد، حتماً خواهد شد، که سر این قضیه میان مسلمین و بعضی از کفار قریش گروبندی شد. یکی از مسلمانان اول گویا به سه سال گروبندی کرد، بعد که پیش پیغمبر آمد ایشان فرمود وحی به من رسیده که بضع سنین (بضع کمتر از ده سال را می گویند)، برو مدتش را تغییر بده. رفت و به او گفت تا کمتر از ده سال رومیها غلبه خواهند کرد. با همدیگر شرط بندی کردند. در وقتی که مسلمین به مدینه آمده بودند قضیه واقع شد یعنی رومیها ایرانیها را شکست دادند.غلبت الروم. فی ادنی الارض ]رومیها مغلوب شدند[ در نزدیکترین زمین یا در سرزمین پست و پایین (که الآن من درست حضور ذهن ندارم که چیست) و هم من بعد غلبهم سیغلبون. ولی بعد از این مغلوبیت عن قریب غالب خواهند شد. فی بضع سنین در اند سال (بضع معادل با کلمه «اند» در زبان فارسی است که بین 3تا10 را می گویند.) لله الامر من قبل و من بعد کار دست خداست از جلو و از بعد، همیشه کار دست خداست. و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله و آن روز برعکس امروز که کفار شادمانند مؤمنین به این نصرت الهی خوشحال خواهند شد. ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. خدا هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او غالب و مهربان است. وعد الله لا یخلف الله وعده وعده ای است که خدا داده، تخلف هم نخواهد شد، این کار قطعی است. و لکن اکثر الناس لا یعلمون. یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون. اینها یک ظاهر و نمودی از دنیا را می دانند ولی از آخرت و پنهان و حقیقت غافلند.از اینجا بیشتر موردنظر است: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون. آیا اینها با خود فکر نمی کنند که خدا این عوالم را، این سماوات و این زمین را و هرچه در بین آسمان و زمین هست بیهوده و عبث نیافریده، جهان بحق برپاست و تا مدت معینی که باید باشد هست ولی بسیاری از مردم به لقاء پروردگارشان کافرند یعنی آخرت و بازگشت به حق را ایمان ندارند در صورتی که اگر آخرت و بازگشت به حق نباشد این خلقت عبث و پوچ است.تا اینجا خلقت آسمان و زمین بود، از این به بعد وارد امری که مربوط به جامعه انسانی است می شود: او لم یسروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم نمی روند در زمین سیر کنند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از اینها و مانند اینها بودند به چه نکبت و بدبختی و به چه هلاکتی رسید یعنی اینها بر باطل هستند و باطل پایانش اینچنین است. کانوا اشد منهم قوه از اینها خیلی نیرومندتر بودند. و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها زمین را اثاره کرده اند یعنی زمین را کنده اند و آباد کرده اند بیش از آنکه اینها آباد کرده اند، یعنی آنها مردمی بودند که خیلی کارها کرده ند. و جاءتهم رسلهم بالبینات پیغمبرانشان آمدند با دلایل روشن اینها را دعوت به حق کردند ولی اینها نپذیرفتند. فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. خداوند هرگز چنین نیست که به مردمی ظلم کند، خودشان به خودشان ظلم می کنند، یعنی وقتی که به آنها عرضه می شود و نمی پذیرند چنین پایان بدی دارند.باز همان مسئله حق و باطل و پیروزی حق است.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن


تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نبرد حق و باطل در قرآن(3)

 

یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.بعد می فرماید: فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره . بجنگند درراه خدا مردمی که زندگی دنیا را می فروشند درعوض آخرت، و هرکسی که در راه خدا بجنگد چه کشته شود یا غالب شود خدای متعال اجر عظیم به او می دهد. بعد می فرماید:«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان چه می شود شما را؟! چرا درراه خدا و در راه آن مستضعفین از مردان و زنان، مردم بیچاره ای که مستضعف و مستذل و اسیر دست آنها هستند ]نمی جنگید؟![ بروید برای نجات آنها؛ که این آیه دلالت می کند بر اینکه شرط جهاد این نیست که خودشان مورد هجوم واقع شده باشند، اگر عده ای درجای دیگر مورد هجوم و مورد استضعاف هستند دیگران می توانند برای نجات آنها وارد بشوند. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها آنها که دست به دعا بلند کرده اند و می گویند: خدایا ما را از این شهری که مردمش ظالمند بیرون کن واجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً (26) از ناحیه خود برای ما سرپرست قرار بده و یاور قراربده.آیه محل نظرم این آیه است: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله اهل ایمان درسبیل الله می جنگند. والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت و اما کسانی که کافرند در راه طاغوت می جنگند، در راه شیطان می جنگند، در راه بت ها می جنگند، در راه انسانهایی که مثل بت هستند می جنگند. بعد می فرماید: فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً. این همه که ما مردم خودمان را از شیطان می ترسانیم یا ما را از شیطان می ترسانند که شیطان با اهل باطل است، مکر شیطان نمی دانید چقدر زیاد است! قرآن می گوید به عکس، مکر شیطان خیلی ضعیف است. بجنگید، از مکر شیطان نترسید. آیاتی ]درقرآن هست[ که مکر شیطان را - یعنی خدعه های شیطنت آمیز انسانها و یا خدعه هایی که شیاطین جن به اینها القا می کنند- به طور کلی ناچیز تلقی می کند. این آیه هم جزو همین آیات است.آیات سوره رومسوره روم، از آیه 1تا آیه .11 آیاتش را بخوانیم و ترجمه کنیم:بسم الله الرحمن الرحیم. الم. غلبت الروم. فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون. فی بضع سنین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. وعدالله لایخلف الله وعده ولکن اکثرالناس لایعلمون.اشاره به همان داستان معروف جنگ روم و ایران است که رومیها دریکی از جنگها که مقارن با دوران مکه بود شکست سختی از ایرانیها خوردند و این سبب خوشحالی مردم مکه شد. مردم مکه یعنی کفار جاهلیت خودشان را از نظر مسلک به ایرانیها نزدیکتر می دیدند تا رومیها، چون می گفتند این دین پیغمبر تیپش تیپ دین مسیح و یهود است و لهذا پیروزی ایرانیها را پیروزی خودشان می دانستند و پیروزی رومیها را پیروزی تیپ پیغمبر. اینها ایرانوفیل بودند و آنها روموفیل. خبر رسید که رومیها از ایرانیها شکست خوردند. اینها خیلی خوشحال شدند. آیه نازل شد که درکمتر از ده سال این شکست جبران خواهد شد، و امر دست خداست، کارها را جلو یا عقب ببرد، و نصرت دست خداست، خدا عزیز و رحیم است. در آخر فرمود که این وعده خداست، وعده خدا تخلف ندارد، حتماً خواهد شد، که سر این قضیه میان مسلمین و بعضی از کفار قریش گروبندی شد. یکی از مسلمانان اول گویا به سه سال گروبندی کرد، بعد که پیش پیغمبر آمد ایشان فرمود وحی به من رسیده که بضع سنین (بضع کمتر از ده سال را می گویند)، برو مدتش را تغییر بده. رفت و به او گفت تا کمتر از ده سال رومیها غلبه خواهند کرد. با همدیگر شرط بندی کردند. در وقتی که مسلمین به مدینه آمده بودند قضیه واقع شد یعنی رومیها ایرانیها را شکست دادند.غلبت الروم. فی ادنی الارض ]رومیها مغلوب شدند[ در نزدیکترین زمین یا در سرزمین پست و پایین (که الآن من درست حضور ذهن ندارم که چیست) و هم من بعد غلبهم سیغلبون. ولی بعد از این مغلوبیت عن قریب غالب خواهند شد. فی بضع سنین در اند سال (بضع معادل با کلمه «اند» در زبان فارسی است که بین 3تا10 را می گویند.) لله الامر من قبل و من بعد کار دست خداست از جلو و از بعد، همیشه کار دست خداست. و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله و آن روز برعکس امروز که کفار شادمانند مؤمنین به این نصرت الهی خوشحال خواهند شد. ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. خدا هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او غالب و مهربان است. وعد الله لا یخلف الله وعده وعده ای است که خدا داده، تخلف هم نخواهد شد، این کار قطعی است. و لکن اکثر الناس لا یعلمون. یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون. اینها یک ظاهر و نمودی از دنیا را می دانند ولی از آخرت و پنهان و حقیقت غافلند.از اینجا بیشتر موردنظر است: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون. آیا اینها با خود فکر نمی کنند که خدا این عوالم را، این سماوات و این زمین را و هرچه در بین آسمان و زمین هست بیهوده و عبث نیافریده، جهان بحق برپاست و تا مدت معینی که باید باشد هست ولی بسیاری از مردم به لقاء پروردگارشان کافرند یعنی آخرت و بازگشت به حق را ایمان ندارند در صورتی که اگر آخرت و بازگشت به حق نباشد این خلقت عبث و پوچ است.تا اینجا خلقت آسمان و زمین بود، از این به بعد وارد امری که مربوط به جامعه انسانی است می شود: او لم یسروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم نمی روند در زمین سیر کنند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از اینها و مانند اینها بودند به چه نکبت و بدبختی و به چه هلاکتی رسید یعنی اینها بر باطل هستند و باطل پایانش اینچنین است. کانوا اشد منهم قوه از اینها خیلی نیرومندتر بودند. و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها زمین را اثاره کرده اند یعنی زمین را کنده اند و آباد کرده اند بیش از آنکه اینها آباد کرده اند، یعنی آنها مردمی بودند که خیلی کارها کرده ند. و جاءتهم رسلهم بالبینات پیغمبرانشان آمدند با دلایل روشن اینها را دعوت به حق کردند ولی اینها نپذیرفتند. فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. خداوند هرگز چنین نیست که به مردمی ظلم کند، خودشان به خودشان ظلم می کنند، یعنی وقتی که به آنها عرضه می شود و نمی پذیرند چنین پایان بدی دارند.باز همان مسئله حق و باطل و پیروزی حق است.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبرد حق و باطل در قرآن


دانلود تحقیق حق توسعه وجهانشمولی حقوق بشر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

حق توسعه وجهانشمولی حقوق بشر

چکیده:

حقوق بشر دریک برداشت موسع ناظر به مجموعه ای از قواعد اصول، تمایلات وآرزوهای جوامع انسانی درحمایت وارتقاء حقوق اساسی انسان می باشد واز اینرو منشا اصلی حقوق بشر، حقوق فطری می باشد که با توجه به جذابیت های ذاتی نهفته دراصولی چون – برابری- عدم تبعیض ، آزادی ، حق حیات، حق بر محیط زیست – حق بر صلح پایدار، حق برداشتن محاکمات عادلانه وحق انتخاب محل سکونت واقامت.. بتدریج قواعد الزام آور وضمانت اجراهای لازم برای دفاع از حقوق بشر شکل گرفته ومجموعه ای از قطعنامه ها کنوانسیونها- بیانیه ها- اعلامیه ها، را بوجودآورده است که درکنار نهادهایی چون دادگاه حقوق بشر اروپایی، کمیسیون حقوق بشر ، دادگاههای کیفری رسیدگی بر جنایات یوگسلاوی سابق ورواند وتاسیس دادگاه کیفری بین المللی امکانات مثبتی برای حمایت از حقوق بشر بوجود آمده است . اما به رغم پیشرفت های قابل توجهی که جامعه جهانی از فردای جنگ جهانی دوم درزمینه حمایت از حقوق بشر بدست آورده است هنوز چالش بسیار جدی پیش روی جامعه جهانی درارتقاء حقوق بشر وجوددارد منشا این چالش رودررویی دو گرایش متضاد الزامات اقتصاد لیبرائی از یکطرف ومطالبات اجتماعی وعدالت خواها ن از طرف دیگر می باشد درحالی که برای بخشی از حقوق بشرکه مربوط به حقوق مدنی، سیاسی، وفرهنگی است ابزارهایی بین المللی لازم تولید شده است ولی درمورد بخش دیگر از حقوق بشر که موصوف به حقوق همبستگی است ، اقدامات حمایتی بسیار اندکی آن هم درسالهای اخیر صورت گرفته است . واین برخورد دو گانه وتبعیض آمیز به اجزای مختلف مجموعه حقوق بشر ، جهانشمولی آن را زیر سئوال می برد. از اینرو بابررسی جایگاه حق توسعه ، برخورد تبعیض آمیز دموکراسی های غربی مبتنی بر اقتصاد لیبرائی با مجموعه حقوق بشر به بحث گذاشته شده است .

واژگان کلیدی:

حقوق بشر، نسل اول، نسل دوم، نسل سوم، حقوق همبستگی حق برتوسعه ، حق برمحیط زیست، حق بر صلح ، صلح مثبت

ظهور و پیدایش نسل سوم حقوق بشر

نسل اول حقوق بشر که حقوق مدنی وسیاسی را مورد توجه قرارمی دهد، بر پایه اصل آزادی انسان وبهره مندی وی از حقوق اساسی شکل گرفته است . وسپس حقوق اجتماعی واقتصادی که شاخص های اصلی آن برابری انسان ها از بهره مندی از حقوق اقتصادی را نشان می دهند وارد ادبیات حقوق بشر شده وبه عنوان نسل دوم معرفی شده اند.(1)

روند رو به گسترش انسانی شدن حقوق بین الملل .بین المللی شدن حقوق بشر،مو جب ظهور نسل سوم حقوق بشر گردید. منشور آفریقایی حقوق بشر، نسل سوم را تحت عناوین حق (( نسبت ))به توسعه ، حق (( نسبت )) به صلح وحق (( نسبت )) به محیط زیست احصاءنمود(2)

بدیهی است که این فهرست به صورت جامع، مصادیق واشکال مختلف حقوق بشر را معرفی نمی کند بلکه نمونه هایی به دست می دهد که بیشتر جهت گیری وغایت زندگی اجتماعی انسان را به تصویر می کشد وپیش نیازهای یک زندگی مطلوب را که درآن انسان ها احساس کامیابی وخوشبختی دارند را مطرح می کند .این پیش نیازها همیشه درحال تغییر وتحول اند، چرا که انسان هم دربعد زندگی فردی وهم اجتماعی به سوی کمال می شتابد وبه طور طبیعی نیازهای هردوره از زندگی تکاملی او متناسب با الزامات ومقتضیات همان دوره می باشد از اینرو مصادیق حقوق بشر را نمی بایستی به سه نسل شناخته شده تا امروزه محدود نمود به علاوه، طبقه بندی حقوق بشر به نسل های مختلف صرفا به لحاظ توجه به سیر تاریخی توسعه وتکامل حقوق بشر صورت می گیرد وگرنه حقوق بشر به طور طبیعی میل به تقسیم ناپذیری وفراگیر شدن دارد وتجزیه وتقسیم آن با ماهیت وغایت این حقوق منافات دارد برخی از صاحب نظران براین عقیده اند که نسل جدید حقوق بشر هرچند هنوز به صورت اسناد مورد قبول تنظیم نشده وعینیت نیافته است ، ولی بالقوه خطری رابرای حقوق بشر موجود پدید می آورد . عده ای معتقدند که این نسل از حقوق بشر بسیار مبهم وگنگ وبعضا درحد شعارهایی است که می تواند مورد بهره برداری تبلیغاتی برخی از کشورها قرارگیرد . بااین وجود باید توجه داشت که رهیافت جدید درحقوق بشر، نشان از موضوعاتی دارد که درحال ظهورند وجامعه جهانی آماده است که آنها را مورد شناسایی قراردهد . ولی دربرابر این سئوال که چه موضوعاتی درحیطه نسل جدید حقوق بشر قرارمی گیرند ، نظریات متفاوتی مطرح شده است (3)

استفن مارکز، نسل جدید حقوق بشر را شامل محیط زیست، توسعه، صلح، میراث مشترک بشریت، ارتباطات وکمک های بشر دوستانه می داند.(4)

حق توسعه وسازمان ملل

توسعه همیشه یک مفهوم بحث انگیز بوده است همانند صلح ، امنیت وحقوق بشر. این مقوله درسالهای اخیر توجه زیادی را درسازمان ملل به خود جلب کرده است حق توسعه حاصل یک تحول مفهومی دردرون این سازمان است . تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر دردسامبر 1948 ومیثاق های حقوق مدنی وسیاسی وحقوق اجتماعی واقتصادی در1966 زمینه ساز تولد حق توسعه می باشد. تجربه استعمار زدایی نیز باعث تقویت زمینه شکل گیری حق توسعه شد برگزاری کنفرانس استکهلم سازمان ملل درباره محیط زیست موجب گردید که مفهوم توسعه پایدار مورد توجه قرارگرفته وبرداشت های جدیدی از رشد اقتصادی همراه با حفاظت زیست محیطی ارائه شود. هر چند که درادبیات تولید شده توسط سازمان ملل حق توسعه به منزله بخشی از حقوق بشر معرفی وحتی دارای توان بالقوه یکپارچه نمودن حقوق بشر تلقی شده است ، بااین وجود روابط بین حقوق بشر وتوسعه هرگز درتئوری وعمل سازمان ملل مشخص وروشن نبوده است. آیا فرایند ومفهوم، مجزااز هم هستند؟ آیا حقوق بشر به طور کلی یا جزئی یکی از عناصر توسعه پایداراست ؟ به طور مشخص جایگاه حقوق سیاسی و مدنی مربوط به توسعه درتئوری وعمل سازمان ملل چیست؟ به طور واضح تر جایگاه حقوق مشارکت درفعالیت های مربوط به توسعه سازمان ملل چیست؟ آیا سازمان ملل توسعه دموکراتیک را حمایت وتصدیق می کند؟

سازمان ملل درچهل سال اول تاسیس خود نسبت به حق توسعه توجه جدی نشان نمی داد. مفهوم حق توسعه برای اولین بار به طور رسمی درقطعنامه 133/36 مجمع عمومی درتاریخ 14 دسامبر 1981 مطرح گردید وپس از آن درقطعنامه های مختلف حق توسعه درکنار حقوق بشر مشاهده می شود.(5)

بالاخره مجمع عمومی درقطعنامه 128/41 مورخ 4 دسامبر 1986 اعلامیه حق توسعه راتصویب نمود. اعلامیه حق توسعه مجددا اعلامیه جهانی حقوق بشر وهمچنین میثاق جهانی حقوق مدنی وسیاسی را مورد تایید قرارداد وحق توسعه مکمل وجزءلاینفک حقوق بشر معرفی گردید درحالی که دبیر کل های سازمان ملل بیشتر از یک مشارکت عمومی مبهم وکلی تر سخن می گفتند اماآقای پطرس غالی دردستورالعمل برای توسعه به طور صریح وروشن دموکراسی را به عنوان یکی از اجزاء حاکمیت مطلوب بیان می کند براساس دستورالعمل دبیرکل:



خرید و دانلود دانلود تحقیق حق توسعه وجهانشمولی حقوق بشر


دانلود تحقیق حق توسعه وجهانشمولی حقوق بشر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

حق توسعه وجهانشمولی حقوق بشر

چکیده:

حقوق بشر دریک برداشت موسع ناظر به مجموعه ای از قواعد اصول، تمایلات وآرزوهای جوامع انسانی درحمایت وارتقاء حقوق اساسی انسان می باشد واز اینرو منشا اصلی حقوق بشر، حقوق فطری می باشد که با توجه به جذابیت های ذاتی نهفته دراصولی چون – برابری- عدم تبعیض ، آزادی ، حق حیات، حق بر محیط زیست – حق بر صلح پایدار، حق برداشتن محاکمات عادلانه وحق انتخاب محل سکونت واقامت.. بتدریج قواعد الزام آور وضمانت اجراهای لازم برای دفاع از حقوق بشر شکل گرفته ومجموعه ای از قطعنامه ها کنوانسیونها- بیانیه ها- اعلامیه ها، را بوجودآورده است که درکنار نهادهایی چون دادگاه حقوق بشر اروپایی، کمیسیون حقوق بشر ، دادگاههای کیفری رسیدگی بر جنایات یوگسلاوی سابق ورواند وتاسیس دادگاه کیفری بین المللی امکانات مثبتی برای حمایت از حقوق بشر بوجود آمده است . اما به رغم پیشرفت های قابل توجهی که جامعه جهانی از فردای جنگ جهانی دوم درزمینه حمایت از حقوق بشر بدست آورده است هنوز چالش بسیار جدی پیش روی جامعه جهانی درارتقاء حقوق بشر وجوددارد منشا این چالش رودررویی دو گرایش متضاد الزامات اقتصاد لیبرائی از یکطرف ومطالبات اجتماعی وعدالت خواها ن از طرف دیگر می باشد درحالی که برای بخشی از حقوق بشرکه مربوط به حقوق مدنی، سیاسی، وفرهنگی است ابزارهایی بین المللی لازم تولید شده است ولی درمورد بخش دیگر از حقوق بشر که موصوف به حقوق همبستگی است ، اقدامات حمایتی بسیار اندکی آن هم درسالهای اخیر صورت گرفته است . واین برخورد دو گانه وتبعیض آمیز به اجزای مختلف مجموعه حقوق بشر ، جهانشمولی آن را زیر سئوال می برد. از اینرو بابررسی جایگاه حق توسعه ، برخورد تبعیض آمیز دموکراسی های غربی مبتنی بر اقتصاد لیبرائی با مجموعه حقوق بشر به بحث گذاشته شده است .

واژگان کلیدی:

حقوق بشر، نسل اول، نسل دوم، نسل سوم، حقوق همبستگی حق برتوسعه ، حق برمحیط زیست، حق بر صلح ، صلح مثبت

ظهور و پیدایش نسل سوم حقوق بشر

نسل اول حقوق بشر که حقوق مدنی وسیاسی را مورد توجه قرارمی دهد، بر پایه اصل آزادی انسان وبهره مندی وی از حقوق اساسی شکل گرفته است . وسپس حقوق اجتماعی واقتصادی که شاخص های اصلی آن برابری انسان ها از بهره مندی از حقوق اقتصادی را نشان می دهند وارد ادبیات حقوق بشر شده وبه عنوان نسل دوم معرفی شده اند.(1)

روند رو به گسترش انسانی شدن حقوق بین الملل .بین المللی شدن حقوق بشر،مو جب ظهور نسل سوم حقوق بشر گردید. منشور آفریقایی حقوق بشر، نسل سوم را تحت عناوین حق (( نسبت ))به توسعه ، حق (( نسبت )) به صلح وحق (( نسبت )) به محیط زیست احصاءنمود(2)

بدیهی است که این فهرست به صورت جامع، مصادیق واشکال مختلف حقوق بشر را معرفی نمی کند بلکه نمونه هایی به دست می دهد که بیشتر جهت گیری وغایت زندگی اجتماعی انسان را به تصویر می کشد وپیش نیازهای یک زندگی مطلوب را که درآن انسان ها احساس کامیابی وخوشبختی دارند را مطرح می کند .این پیش نیازها همیشه درحال تغییر وتحول اند، چرا که انسان هم دربعد زندگی فردی وهم اجتماعی به سوی کمال می شتابد وبه طور طبیعی نیازهای هردوره از زندگی تکاملی او متناسب با الزامات ومقتضیات همان دوره می باشد از اینرو مصادیق حقوق بشر را نمی بایستی به سه نسل شناخته شده تا امروزه محدود نمود به علاوه، طبقه بندی حقوق بشر به نسل های مختلف صرفا به لحاظ توجه به سیر تاریخی توسعه وتکامل حقوق بشر صورت می گیرد وگرنه حقوق بشر به طور طبیعی میل به تقسیم ناپذیری وفراگیر شدن دارد وتجزیه وتقسیم آن با ماهیت وغایت این حقوق منافات دارد برخی از صاحب نظران براین عقیده اند که نسل جدید حقوق بشر هرچند هنوز به صورت اسناد مورد قبول تنظیم نشده وعینیت نیافته است ، ولی بالقوه خطری رابرای حقوق بشر موجود پدید می آورد . عده ای معتقدند که این نسل از حقوق بشر بسیار مبهم وگنگ وبعضا درحد شعارهایی است که می تواند مورد بهره برداری تبلیغاتی برخی از کشورها قرارگیرد . بااین وجود باید توجه داشت که رهیافت جدید درحقوق بشر، نشان از موضوعاتی دارد که درحال ظهورند وجامعه جهانی آماده است که آنها را مورد شناسایی قراردهد . ولی دربرابر این سئوال که چه موضوعاتی درحیطه نسل جدید حقوق بشر قرارمی گیرند ، نظریات متفاوتی مطرح شده است (3)

استفن مارکز، نسل جدید حقوق بشر را شامل محیط زیست، توسعه، صلح، میراث مشترک بشریت، ارتباطات وکمک های بشر دوستانه می داند.(4)

حق توسعه وسازمان ملل

توسعه همیشه یک مفهوم بحث انگیز بوده است همانند صلح ، امنیت وحقوق بشر. این مقوله درسالهای اخیر توجه زیادی را درسازمان ملل به خود جلب کرده است حق توسعه حاصل یک تحول مفهومی دردرون این سازمان است . تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر دردسامبر 1948 ومیثاق های حقوق مدنی وسیاسی وحقوق اجتماعی واقتصادی در1966 زمینه ساز تولد حق توسعه می باشد. تجربه استعمار زدایی نیز باعث تقویت زمینه شکل گیری حق توسعه شد برگزاری کنفرانس استکهلم سازمان ملل درباره محیط زیست موجب گردید که مفهوم توسعه پایدار مورد توجه قرارگرفته وبرداشت های جدیدی از رشد اقتصادی همراه با حفاظت زیست محیطی ارائه شود. هر چند که درادبیات تولید شده توسط سازمان ملل حق توسعه به منزله بخشی از حقوق بشر معرفی وحتی دارای توان بالقوه یکپارچه نمودن حقوق بشر تلقی شده است ، بااین وجود روابط بین حقوق بشر وتوسعه هرگز درتئوری وعمل سازمان ملل مشخص وروشن نبوده است. آیا فرایند ومفهوم، مجزااز هم هستند؟ آیا حقوق بشر به طور کلی یا جزئی یکی از عناصر توسعه پایداراست ؟ به طور مشخص جایگاه حقوق سیاسی و مدنی مربوط به توسعه درتئوری وعمل سازمان ملل چیست؟ به طور واضح تر جایگاه حقوق مشارکت درفعالیت های مربوط به توسعه سازمان ملل چیست؟ آیا سازمان ملل توسعه دموکراتیک را حمایت وتصدیق می کند؟

سازمان ملل درچهل سال اول تاسیس خود نسبت به حق توسعه توجه جدی نشان نمی داد. مفهوم حق توسعه برای اولین بار به طور رسمی درقطعنامه 133/36 مجمع عمومی درتاریخ 14 دسامبر 1981 مطرح گردید وپس از آن درقطعنامه های مختلف حق توسعه درکنار حقوق بشر مشاهده می شود.(5)

بالاخره مجمع عمومی درقطعنامه 128/41 مورخ 4 دسامبر 1986 اعلامیه حق توسعه راتصویب نمود. اعلامیه حق توسعه مجددا اعلامیه جهانی حقوق بشر وهمچنین میثاق جهانی حقوق مدنی وسیاسی را مورد تایید قرارداد وحق توسعه مکمل وجزءلاینفک حقوق بشر معرفی گردید درحالی که دبیر کل های سازمان ملل بیشتر از یک مشارکت عمومی مبهم وکلی تر سخن می گفتند اماآقای پطرس غالی دردستورالعمل برای توسعه به طور صریح وروشن دموکراسی را به عنوان یکی از اجزاء حاکمیت مطلوب بیان می کند براساس دستورالعمل دبیرکل:



خرید و دانلود دانلود تحقیق حق توسعه وجهانشمولی حقوق بشر


مقاله درمورد. قانون مربوط به حق حضانت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

قانون مربوط به حق حضانت

●ماده واحده :

چنانچه به حکم دادگاه مدنی خاص یا قائم مقام آن دادگاه حضانت طفل بعهده کسی قرارگیردوپدریامادر ویاشخص دیگری مانع اجرای حکم شود و یا از استرداد طفل امتناع ورزد دادگاه صادر کننده حکم وی را الزام به عدم ممانعت یا استرداد طفل مینماید و در صورت مخالفت به حبس تا اجراء حکم محکوم خواهدشد.

نگاهی گذرا به قانون حضانت کودک پروین اشرفی

parvinashrafi@hotmail.comخبر کوتاه است ولی به بلندی و درازای سالها بى حقوقى زنان ایران است. کسی را ندیدم که از این خبر به یک وجه و شعف واقعی دست یافته باشد. مطالبات زنان ایران وراتر از این است که رنج سالها مبارزه را به جان بخرند, برای این که پنج سال بیشتر در وحشت از دست دادن اختیارات فرزندشان بسر ببرند.

اگر قدمی برای زنان برداشته مىشود, قرار است مطابق این قدم زنان به این خواست برسند که دیگر به آنها به چشم یک انسان فرودست نگاه نکنند. قرار است زمنیه هایى فراهم شود که با تکیه به آن زن در موضع یک انسان برابرکه دارای حقوق برابر است قرار گیرد. براستی این قانون جدید این خواست را متحقق مىسازد؟

بیایید آن را با آن چه که داشتیم مقایسه کنیم تا ببینیم که چه به دستمان داده اند. در گذشته ما مىتوانستیم در صورت جدایى از همسرمان قانونا حضانت فرزند پسرمان را تا دو سالگی و دخترمان را تا هفت سالگی داشته باشیم. سالهاست که زنان ما برای تغییر این قانون مبارزه مىکنند. زیرا روح این قانون بر نابرابری زن و مرد و مضافا بر برتری مردان تأکید دارد و دقیقا این نابرابری است که انگیزه مبارزه مان در طول سالیان دراز پیشین بوده است. مطابق این قانون ما زنها صلاحیت نگاه دارى و تربیت فرزندانمان را نداشتیم. و اگر هم داشتیم فقط برای دو سال در مورد پسر و هفت سال در مورد دختر بود. این قانون بخودی خود قانون تبعیض بر علیه زنان بود و بس. فکر نمىکنم هیچ زنی جز این فکر کند. زن به محض جدایى از شوهر, در صورت داشتن پسر, دو سال و در صورت داشتن دختر, هفت سال آزگار در رنچ و وحشت از دست دادن آنها بسر مىبرد و مىدید که پس از گذشت این سالها دیگر هیچ حق و حقوقی بر فرزندان خود ندارد و چنانچه با همسرش اختلافاتش بالا مىگرفت, حتی از دیدن آنها محروم مىشد. به اطرافتان نگاه کنید. چندین زن را مىشناسید که شب و روز در راهروهای دادگاههای خانواده در گشت و گذار هستند که وسیله ای فراهم کنند تا همسرشان را وادار به توافق دیدار از فرزندشان بنمایند و یا در صورتی که وی پدر ناصالحی, است مجوز حضانت از کودک را از وی سلب کرده و از آن خود سازند؟ من که هزاران زن را مىتوانم نام ببرم. حال ببینیم با تصویب فانون جدید چه تغییر اساسی ای در زندگی زنان ستمدیده ما فراهم مىشود؟!این بار قرار است مادر اختیار نگاه داری و تربیت پسر را نیز تا هفت سالگی داشته باشد. وجوه مشترک این قانون با قانون قبلی چیست؟

1- بر طبق هر دو قانون, به هر حال پس از چندین سال که کودکی با مادر زندگی کرد, مجبور به تغییر خانه و زندگی و روابط خانوادگى مىشود. امری که از نقطه نظر روحی روانی برای کودک بسیار مضر بوده و وی را بدون این که خود نقشی در این تغییر و تحول داشته باشد در شرایطى قرار مىدهد که مجبور به تن دادن به یک زندگی دیگر و شاید هم در محیط زیستى کاملا متفاوت از گذشته مىکند. نمىخواهم صحبت از بدتر و یا بهتر بودن بکنم. صرف نظر از این امر, ولی این اصل را در نظر دارم که کودکان موجوداتی بسیار حساس و شکننده هستند و هر گونه تغییر و تحول در زندگی آنها مىتواند مبنای تاثیرات ناخوشایندى شود که تا هنگام بزرگ سالى با خود حمل کنند. علی الخصوص اگر این تغییرات بر پایه اختلاف خانوادگی هم باشد.

2- هر دو قانون بر اصل نابرابری زن و مرد تکیه دارد و زنان را صالح نمىداند. کودک وی را بدون تمایل وی از وی گرفته و به پدر مىسپارد. اصلا از وی سئوال نمىشود که آیا مىخواهد به نگاه دارى فرزندانش ادامه بدهد یا نه. تازه فقط به این هم اکتفا نمىشود. مىدانم که در صورتی که پس از گذشت این هفت سال پدری هم وجود خارجی نداشته باشد, مثلا پدر فوت کرده باشد, آنوقت بهر حال حق حضانت کودک از مادر گرفته مىشود و به شخض مذکری در خانواده شوهر سپرده مىشود. بر بستر چنین زور و فشاری است که ما بارها شاهد این بوده ایم که مادری فرزندش را ربوده تا در کنارش باشد و یا شوهری که با مقاومت همسرش روبرو مىشود, فرزند را به نقطه نا معلومی مىبرد که مادر دیگر هیچ گونه دسترسی ای به آن نداشته باشد. در واقع دخالت هر دو قانون بدین نحو در رابطه با نگهداری فرزندان عواقب وخیمى برای کودکان و زنان داشته و دارد.3- هر دو قانون بر این اصل مبتنی است که در صورت ازدواج مادر, حق حضانت کودک از وی سلب مىشود. یعنى این که راه را بر زنی که با هزار و یک زحمت قادر گشت از یک زندگی زناشویى ناسالم و نابرابر بیرون بیاید و یا بهر حال از همسری که دوستش نمىدارد و از کنار وی بودن لذت نمىبرد, جدا شود, مىبندد. از سویى وی را از همسر گزینى مجدد در طول این دوران محروم مىنماید و از سوی دیگر برای زنانی که در بحبوحه جدایى هستند راهی باقی نمىگذارد جز این که تن به ذلت زندگی ای که دارند بدهند, تا مبادا مجبور به جدایى از فرزندان شان شوند. چند زن را سراغ داریم که به خاطر عواطف مادری به زندگی نابسامان خود در کنار مردی که آنها را مىآزارد ادامه مىدهد و به دلیل داشتن فرزند همه گونه خواری و ذلت را به جان مىخرد و راه برون رفتی برای خود نمىبیند؟ چند زن را سراغ داریم که پس از متارکه از ترس از دست دادن اختیار نگهداری فرزند از عشق ورزیدن محروم شده است؟ چند زن را سراغ داریم که به حرف دلشن گوش فرا داده و پنهانی ازدواج کرد و حتی جانش را از دست داده, زیرا خشم همسر اول را برانگیخته است؟! به اخبار روزنامه ها و سایت هاى زنان رجوع کنید تا ببینید که این موارد شامل تعداد بسیاری از زنان مىشود.

4- هر دو قانون با مضامین حقوق بشر متضاد هستند و آن را نقض مىنمایند. اصل عدم تبعیض یکى از مواردی است که در منشور حقوق بشر به آن اشاره شده است. انسانها صرف نظر از جنسیت دارای حقوق برابر هستند. اما این هر دو قانون این امر را نادیده مىگیرد. برای یک جنس حقوق ویژه قائل مىشود, در حالى که جنس دیگر را از نوع جنس دوم مىداند و وی را از هر حقوق پایه ای خود و در این جا از حق نگاه دارى کودک محروم مىکند. (زمان دو و هفت سال را اصلا فراموش کنید و به اصل آن بچسبید). مطابق با این قوانین, مردان اجازه همسرگزینى دوباره (بخوان چند باره) را دارند, بدون این که خطر از



خرید و دانلود مقاله درمورد. قانون مربوط به حق حضانت