لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آموزش حجاب در مدارس آموزش و پرورش
مقدمه :
دین اسلام در مسایل اجتماعی ، همواره برنامه هایی را ارائه می دهد که منش و شیوه زندگی اجتماعی درست را تامین کند و به ارائه روشهایی مبادرت می ورزد که موجب تحکیم روابط اجتماعی و آرامش روانی افراد در رابطه با یکدیگر می گردد. (حسینیان 75 )
یکی از این برنامه ها و روشها ، مسئله حجاب زن است . حجاب صدفی است که مروارید و گوهر وجودی زن را در درون خود حفظ می کند . زن مسلمان ، مربی ، انسان ساز و صد البته جامعه ساز است ، چنانکه امام رحمته الله علیه فرمودند : (( زن مربی جامعه است . از دامن زن انسانها پیدا می شوند . مرحله اول مرد و زن صحیح از دامن زن است . مربی انسانها زن است . سعادت و شقاوت کشور ها وابسته به وجود زن است . زن با تربیت خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند . مبدا همه سعادتها از دامن زن بلند می شود . زن مبدا همه سعادتها باید باشد . )) ( در جستجوی راه از کلام امام )
اولین مرکز و ملجا تربیت زن ، خانه و اولین معلم ، مادر است . لذا دخترانمان باید تحت نظر مادران با ایمان تربیت شوند ، تا بتوانند مادران انسان ساز و جامعه ساز باشند .آن شخصیتی که باید سالم بماند و نسل سالم تربیت کنند ، در پوشش حجاب است که سالم مانده و از دیدگان آلوده به گناه تاثیر نپذیرفته و در چنگال بیماردلان نمی افتد و کیان خانواده را حفظ می کند . همانطور که قرآن می فرمایید : این پوشش نزدیک تر است که زنان به حیا و عفاف شناخته شوند و مورد اذیت نا اهلان واقع نشوند .
بدین سان با قاطعیت تمام معتقد هستیم که پوشش ، امنیت زن را در جامعه فراهم می سازد و در حریم پوشش است که می توان با خیالی آسوده به جامعه آمد و به فعالیت پرداخت و در سنگر حجاب ، حضور عینی خود را در ابعاد مختلف اجتماع ، تحقق بخشید . ( فتاحی زاده – 85 )
لذا بعد از خانه و خانواده ، آموزش و پرورش از مهد کودک ، پیش دبستانی ، ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان همه وظیفه اصلیشان تربیت ، و وسیله اصلی تربیت آموزش است . به همین جهت از نظام آموزش و پرورش باید در راستای آموزش حجاب و تربیت دختران محجب و عفیف استفاده و بعد از خانواده مدرسه محل امن و مناسب تربیت اسلامی برای آنان باشد . باید یر روی نظام تعلیم وتربیت سرمایه گذاری شود و یکی از این سرمایه گذاریها ، آموزش و تربیت صحیح معلمان و مجهز کردن آنها به اصول و روشهای تریبت اسلامی است . در این مقاله کوشیده ایم تا اصول و روشهای تربیت اسلامی تبین و در چهارچوب آنها به بیان اصول و روشهای آموزش حجاب پرداخته شود .
در این بخش به بیان14 اصل تربیتی اسلام با استناد به قرآن و روایات پرداخته و روشهای تحقق هر اصل را نیز با عنایت به آیات و روایات توضیح و به مسئله آموزش حجاب ربط می دهیم :
اصل اول : تغییر ظاهر
یکی از اصول و قواعدی که باید در تربیت انسان به کار بست ظاهر سازی است . ظاهر سازی که متوجه به درون و مایه تحول باطن خواهد بود . اساسا از لحاظ تقدم و تاخر در طول زندگی آدمی ابتدا ظاهر سازی مورد توجه قرار می گیرد و والدین ، ظواهر کودک را به گونه ای مطلوب تدبیر می کنند که این امر در نهایت به تشکل باطن منجر می شود . (باقری – 1370 )
طبق این اصل ، ابتدا باید کودکانمان را با شکل ظاهری حجاب آشنا کنیم . در این خصوص از روشهای زیر استفاده می کنیم :
روش تلقبن به نفس : مراد از تلقین فعلی است که با آشکار ساختن عملی در اعضاء و جوارح سایه و طنین آن عمل را به درون بیفکنیم مثلا خداوند در قرآن می فرمایند (( و لا تمش فی الارض مرحا )) منظور خضوع است و تسلیم در مقابل حق تعالی که باید در راه رفتن این را نشان داد تا در دل نیز خاضع شد و یا منظور از حجاب عفاف است . زن از پرتو عملی حجاب است که به عفاف درون و باطن میرسد . لذا باید پوشش مناسب رعایت شود تا در باطن نیز عفیف شد .چنانکه در سوره نور آیه 60 خداوند متعالی بعد از بیان حجاب میفرمایند (( و ان یستعففن خیر لهن )) یعنی اگر حجاب را رعایت کردید به عفت نایل می شوید .
روش تحمیل به نفس : تحمیل زمانی بکار می رود که کراهت در مقابل رغبت باشد . عملی مورد رضایت دل نیست اما با تحمیل آن به مرور آن عمل رضای دل می شود . البته تحمیل در عمل بکار می رود نه در ایمان چرا که قران می فرماید (( لا اکراه فی الدین )) . لذا باید آموزش حجاب را از قبل ازاتمام هفت سال اول به دختر بچه ها الزام کرد . یعنی از دوره کودکستان و پیش دبستانی به تدریج آن را آموزش داد. چرا که تحمیل حجاب موجب عادت در دختران میشود تا در سنین بالاتر براحتی تن به پوشش بدهند و در حین آن از طریق آگاه سازی در خانه و مدرسه به شناخت لزوم حجاب دست یابد و آن را از حالتی ظاهری به امری درونی و تثبیت شده تبدیل کند .
اصل دوم : تحول باطن
طبق این اصل آنچه در باطن آدمی است ، در ظاهر ، نقش می آفرینند . این مصداق ..رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون است . همینطور است که می شود گفت عفت زن با حجاب وی مشخص می شود . این اصل با اصل قبلی متضاد نیست بلکه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
کند وکاوی در مسئلهی حجاب
اگر قرار باشد در مورد روشن شدنِ مسئله لباس و پوشش زنان به روایت، سنت، و مستندات رایج فقهی بسنده کنیم، این مسئله هیچگاه برای امثال من که فقیه نیستیم روشن نخواهد شد مگر آنکه اول میان متنِ سنت و متن قرآن تفاوت قایل شویم و بهجای استناد به روایات و استناد به نظریههای فقهی، به خود متنِ قرآن مراجعه کنیم.طرح این سخن بهمعنای رد یا قبول آراء فقهای دوران گذشته یا اکنون در باره حجاب نیست بلکه بهاین معنا است که فکر میکنم امروز طبقه فرهنگیِ میانهای پدید آمده است که میخواهد جدای از فتاوا، و جدای از مسئله تقلید، خودش هم معنای حرمتها را بفهمد؛
بنا براین آنچه مینویسم، نه حکمی شرعی، ونه استنباطی فقهی است؛ بلکه بهعنوانِ کند وکاوِ پژوهشگری است که با متن قرآن سروکار داردنکته دیگر اینکه شاید فقیهانِ هر دورهای برای ساماندهیِ روزگار خود ومتناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی وسیاسیِ همان روزگار استنباط خود را از مسئله حجاب بیان کرده و می کنند اما بهنظر میرسد که نقطه کانونی در شکل گیری مضامین فقهی دورانی بوده است که با روزگار صدر اسلام فاصله ای جدی و تفاوتی بنیادی داشته است. اکثرمضامین فقهی وحقوقیِ ما و همچنین آنچه به عنوان فرهنگ اسلامی میشناسیم در دوران امپراطوری عباسیان شکل گرفته است که ساختار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، واقتصادی این دوره با روزگار بعثت که هنوز دولتی تشکیل نشده بود. بسیار متفاوت است. زیرا بهنظر میرسد که مدینه در آن روزگار بعثت، حتی از روستاهای امروزی هم شاید جمعیت کمتری داشته است و چندان جامعهی گسترده و پیچیدهای نبوده است که برای ادارهی آن حتی نیاز به نهادهای حکومتی داشته باشد. در این مورد، نکته قابل تامل این است که به جز متن قرآن، هیچ اثر مکتوب و مستندی که تدوین آن به پیش از دوره بنیعباس مربوط باشد در دست نداریم. از این جهت میتوان احتمال داد که همه متونِ فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی و... بیشتر متناسب با ساختارِ امپراطوری اسلامی شکل گرفته است و نه آنچه قبلا در حجاز و در زمان پیامبر به عنوان اسلام مطرح شده است.
دوم اینکه، متنِ قرآن را نیز نمیتوان بهدرستی فهمید مگر با شناخت معیارهای زبانیِ همان روزگار بعثت در حجاز، که البته این نیز کار چندان آسانی نیست زیرا بسیاری از واژگان در طول تاریخ، وبهویژه در دوره پانصد وپنجاه ساله امپراطوری عباسیان، معناها ومصداقهای متفاوتی از اصلِ خود پیدا کردهاند.
نکته سوم اینکه اگر آیاتی را که امروزه مربوط به حجاب میدانند با دقت، وبا همان معیارهای زبانی دوره بعثت مطالعه شود در مییابیم که در هیچکجای قرآن نیامده است که زنان باید موی سرخود را بپوشانند اما این هست که زنان مومن سعی کنند تا پوشش ورفتارشان بهگونهای باشد که مردانِ بیگانه در آنان طمع نکنند.
چهارم، از بررسی آیات قرآن و با توجه به شرایط زمانی ومکانی حجاز در هنگام بعثت چنین برمیآید که لباس برای زنان، یک شکل ویژهی تثبیت شدهای نداشته است بلکه بستگی داشته به موقعیت زنان در برابر مردانِ متفاوت. همچنین مهمترین کسی که میتوانسته این موقعیتها را تشخیص داده ومتناسب باآن، جاذبههای جنسی خود را پوشیده نگاه دارد، خود زن بوده است. بنا براین میتوان گفت که پوشش برای زن امری نسبی بوده است وهنوز هم می تواند باشد[1].
ونکته آخر اینکه به نظر میرسد که طرح مسئله پوشش زنان از سوی قرآن، ارائه راهکاری است برای مردان وزنانِ آزادی که به امر متعالی ایمان آورده و دوست دارند خود را از گزند آشوبهای جنسی و نگاههای گزنده مردان هوسران برکنار نگه دارند.
×××××××
اشارهای کوتاه به آیه مربوط به پوشش زنان:
در قرآن دو مورد از آیات هست که در باره نوع رفتار و پوششِ زنان بهتصریح در آن سخن رفته است. یکی آیات 30 و 31 در سوره بیستوچهارم(نور) و دیگری آیاتِ 57 و58 در سوره سی وسوم(احزاب).
در سوره نور پیش از اینکه به آیه مربوط به پوشش زنان پرداخته شود، ابتدا از زنانِ پاکدامن یاد شده است که برخی کسان بهآنان تهمت زنا میزنند (آیه 23) در آیه 25 همان سوره از وضعیتی یاد میکند که در آن وضعیت، زنان ومردان آلوده برای هم، و زنان ومردانِ پاک برای هم خواهند بود. مضمون آیه بهگونهای است که انگار این انتخاب بهطور طبیعی صورت میگیرد[2] از نوع خباثت(آلودگی) و نوعِ طیبه(پاکی) سخنی بهمیان نیامده است اما با توجه به آیه قبلی که در باره تهمت زنا آمده، محتمل است که منظور ازآلودگی، همان آلودگی به انگارههای ذهنی و تمایل به زنا با دیگری باشد، یعنی برخی کسان هستند که ابتدا زنان پاکدامن را متهم بهزنا میکنند تا بعدا اگر فرصتی دست داد خود را مجاز بدانند که با آنان زنا کنند. وهمچنین ممکن است «طیبه» بودنِ زن ومرد به معنای پرهیزکاری از وسوسههای زنا ومبرا بودن آنان از زناکاری باشد.
در آیات 27 تا 29 خطاب به کسانی که ایمان آوردهاند آمده است که:
«بهخانههایی که غیر از خانه خودتان است داخل مشوید تا اجازه بگیرید و سلام کنید، (تسلیمِ اهل آن خانه باشید.تسلّموا= بیگزند و سالم باشید) این برای شما بهتر است که پند گیرید.
پس اگر کسی را در آن نیافتید، داخل نشوید تا بهشما اجازه داده شود. واگر به شما گفته شد برگردید، پس برگردید، او برای شما پاکیزهتر است وخدا بهآنچه میکنید دانا است.
برشما پروایی نباشد که به خانههای غیر مسکونی که متاعی برای شما در آن است وارد شوید و آنچه را آشکار می کنید وپنهان می کنید خدا میداند.»
از مضمون این آیات چنین برمیآید که شکل و چگونگیِ معماری خانهها و درگاههای ورودی آن بهگونهای ابتدایی بوده است وبسا خانهها که بهجای دربهای با قفل وبند فقط از پردهی آویختهای که بر درگاه خانه نصب میشده برخوردار بوده است. واژه حجاب نیز در قرآن به معنای پردهای است که دو قلمرو را از هم جدا میکند مانند همان پردهای که بر درگاه خانه میآویختند. بنا براین در مواقع عادی هرکسی میتوانسته سرزده وبدون اعلام قبلی پرده را پس بزند و وارد خانهای بشود. همچنین بهآن سبب که مسلمانان خود را بایکدیگر متحد ویگانه میدانستند، شاید منعی نمیدیدند که هرگاه خواستند به خانهی همکیشِ خود وارد شوند وبسا که در پارهای مواقع همسر صاحبخانه تنها در خانه بوده باشد. مشابه همین توصیه که بدون اجازه وارد خانهای نشوید در آیه 53 سوره احزاب خطاب به مومنان در مورد خانه ی پیامبر آمده است که بی اجازه وارد خانه رسول نشوند و اگر از زنان پیامبر چیزی خواستند، از همان پس پرده (من وراء حجاب) حاجت خود را بگویند و اگر چیزی میخواهند بگیرند. نکته جالب توجه در این آیه آن است که مردان باید از پس حجاب با زنان سخن گویند. به تعبیر دیگر، اگر حجاب پوششی برای زنان میبود طبعا به زنان توصیه میشد که حجاب خود را حفظ کنند، در حالی که در قرآن چنین چیزی دیده نمیشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
امنیت در سایه حجاب
از جمله مباحثی که همواره به عنوان یک موضوع بحث برانگیز و جنجالی، مطرح بوده، ذهن و ضمیر انسان ها و جوامع بشری را به خود معطوف و مشغول ساخته است، مقوله حجاب و تعیین حدود و ثغور آن، بوده است. عده ای رعایت حجاب و پوشش اسلامی را مانع حضور زنان در اجتماع تلقی کرده و مدعی هستند که رعایت حجاب برای خانم ها دست و پاگیر بوده و مانع فعالیت های آنها در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می شود و از این ناحیه، آسیب های اقتصادی به جامعه و پیامدهای روحی و روانی برای خانم ها به ارمغان می آورد! برخی دیگر، قانون حجاب را مغایر اصل آزادی و دموکراسی معرفی نموده و با جدیت تمام با آن مخالفت می کنند و با کسانی که با میل و رغبت، حجاب و پوشش شان را به عنوان یک وظیفه و تکلیف رعایت کرده و در اجتماع ظاهر می شوند با شدت برخورد کرده و از امتیازات اساسی و مهم اجتماعی مثل رفتن به مدرسه، دانشگاه، استخدام در ادارات دولتی و گرفتن گذرنامه و... محروم می کنند، آن هم در کشورهایی که خود را مهد فرهنگ و تمدن و پایه گذار دموکراسی معرفی کرده و از آزادی های فردی و اجتماعی دم می زنند! عده ای قابل توجه نیز حجاب را به عنوان یک اصل و رعایت آن را در جامعه لازم و ضروری دانسته و از آن دفاع و حمایت می کنند. هر یک از این گروه ها از راه و روش خاصی پیروی کرده و ضرورت رعایت حجاب را از منظرهای مختلفی بیان داشته اند. برخی ضرورت رعایت حجاب را از منظر روان شناسی مطرح کرده و به بحث و ارزیابی آن پرداخته اند و با توجه به نیازهای روحی و روانی انسان، ضرورت رعایت حجاب را برای رشد و ترقی و تمرین تعالی او، معرفی کرده اند1. برخی دیگر حجاب را به عنوان یک امر فطری، تلقی کرده و برای اثبات ادعای خود به شواهدی از اوستا، تلمود، تورات و انجیل تمسک نموده اند این دسته مدعی هستند که حجاب به عنوان یک اصل مشترک در تمام ادیان، جایگاه خاصی داشته و دارد2. دسته ای دیگر باتوجه به فرهنگ مبتذل غرب و رواج برهنگی و آسیب های فراوان و پیامدهای منفی آن «که از این رهگذر متوجه قشر حساس خانم ها شده، آمار و ارقام به خوبی آن را نشان داده و حکایت می کند» به ضرورت رعایت حجاب استدلال کرده و آن را حریم امن برای خانم ها و رشد و سلامت خانواده و اجتماع دیده اند و معرفی کرده اند.»3عده ای دیگر حجاب را به عنوان تکلیفی الهی تلقی کرده و در انجام رعایت آن، مثل سایر واجبات الهی، خود و دیگران را ملزم می دانند و در انجام تکلیف و پوشش اسلامی از سرزنش و ملامت ملامتگران و توهین و تحقیر این و آن، افسرده و عصبانی نمی شوند بلکه آن را به عنوان تکلیف الهی که باعث عفاف و پاکدامنی افراد و بهداشت و سلامت خانواده و اجتماع شده و رشد، ترقی و کمال آنان را به همراه دارد با عشق و علاقه رعایت می کنند و رعایت آن را به دیگران نیز توصیه نموده و به انجام آن تشویق و ترغیب می نمایند. البته طرح و دسته بندی نظریات به معنای مخالفت آنها با یکدیگر نیست به گونه ای که قابل جمع نباشد. بلکه می توان گفت: رعایت حجاب را همه قبول دارند منتهی هر دسته از زاویه ای خاص بر ضرورت آن استدلال کرده اند. در این میان اگر آیات شریفه قرآن کریم در ارتباط با مقوله حجاب را ارزیابی کنیم متوجه خواهیم شد که مسئله حجاب و پوشش که به عنوان یک پدیده بحث برانگیز و جنجالی در دنیای امروزی مطرح است امر جدید و نوظهوری نیست که با آمدن دین مبین اسلام، تشریع شده باشد، بلکه اگر نگوییم این مسئله ریشه در فطرت انسان دارد، لااقل می توان ادعا کرد که همراه با خلقت انسان، حتی قبل از هبوطش در عالم خاکی، مطرح بوده است، هنگامی که آدم ابوالبشر و همسرش حوا، توسط دشمن قسم خورده ای به نام ابلیس، وسوسه شده و به منطقه ممنوعه نزدیک، و از حد و مرز تعیین شده تجاوز می نمایند، یک باره خود را عریان و برهنه احساس می کنند، سراسیمه این طرف و آن طرف، دنبال پناهگاهی می روند و بالاخره قسمت هایی از بدن خود را با برگ درختان می پوشانند «هنگامی که از آن درخت، چشیدند، عورت شان نمایان شد و آن دو برای پوشاندن عورت خود، به برگ درخت روی آوردند.»4 بنابراین مسئله حجاب، ریشه در تاریخ انسان داشته، همراه و همزاد او از ابتدا تا حال و تا امتداد تاریخ، بوده و خواهد بود. در این نوشته بر آنیم تا اهمیت مسئله حجاب و رعایت پوشش اسلامی را از زاویه دیگری ارزیابی نموده و نکاتی را یادآور شویم. چنانچه در ابتدا ذکر شد برخی مدعی هستند: رعایت حجاب و پوشش اسلامی، مانع حضور زنان در اجتماع بوده و فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنان را محدود می سازد. در جواب باید گفت: اولاً: ادعای ذکر شده، فریب و نیرنگی بیش نیست و این نیرنگ هم از سوی کسانی مطرح می شود که از یک طرف حضور زنان را در مجامع عمومی و خصوصی برای تلذذ، عیاشی و خوشگذرانی می خواهند و از سوی دیگر، به خاطر خصومت و دشمنی که با اسلام و پیروان آن دارند، برای مخدوش ساختن چهره و حیثیت آن، از هر وسیله و ابزاری استفاده می کنند. از جمله ابزار و وسایلی که برای رسیدن به اهداف شوم و استعماری خود، بهره برداری می کنند این است که ارزش های اسلامی را به عنوان قوانین دست و پاگیر، غیرکارآمد و ارتجاعی، معرفی کرده و به خورد جامعه و مردم می دهند. متن ذیل را که گوینده آن یکی از مزدوران انگلیسی است به عنوان نمونه مرور می کنیم: «در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند، باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس، متداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست. مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می دیدند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی، دوش به دوش مردان فعالیت داشته اند پس از آن که حجاب زن، با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان غیر مسلمان کشانده و زنان کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند.»5ثانیاً: اگر به تاریخ اسلام نگاه منصفانه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که فراوان بوده اند زنان مؤمن متدین و پاکدامنی که با رعایت حجاب و پوشش اسلامی در کنار مردان مؤمن و مسلمان در صحنه های سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی، حضور داشته و فعالیت نموده در شرایط فعلی زنان مسلمان در جاهای مختلف از جمله زنان ایرانی با رعایت حجاب و پوشش اسلامی در کنار سایر اقشار جامعه، در پست ها و مناصب گوناگون، مشغول تلاش و فعالیت هستند، رعایت حجاب را نه تنها مانع فعالیت های اجتماعی خود نمی بینند بلکه آن را به عنوان سد محکم و دژ نفوذناپذیری می دانند که گوهرگران سنگ عفاف و حریم حرمت شان را در برابر تیرهای زهرآلود هوسبازان شرور و خدانشناس حفاظت می نماید. ثالثاً: رعایت حجاب و پوشش اسلامی، نه تنها مانع حضور زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی نمی باشد بلکه بر عکس، تشریع حکم حجاب از سوی شارع مقدس، در حقیقت مجوز حضور زنان در صحنه های اجتماعی به حساب می آید، والا نشستن در منزل وماندن در کنار اعضای خانواده، رعایت نوع حجاب مورد نظر را نمی خواهد حکمی صادر شود لذا صدور حکم پوشش اسلامی از سوی شرع مقدس بهترین دلیل بر این مطلب است که دین مبین اسلام نه تنها با فعالیت های اجتماعی و فرهنگی زنان مخالف نیست بلکه خود زمینه حضور آنان را در فعالیت های اجتماعی فراهم کرده است. منتهی شرط حضور در اجتماع و فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به خصوص برای قشر خانم ها، ایجاد امنیت لازم در جامعه خواهد بود و از جمله عوامل بسیار مهم و اساسی که در جهت آرامش و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علیه حجاب اسلامی
حجاب یا پوشش اسلامی یکی از دستورات حکیمانه و سعادتبخش دین مبین اسلام است که از هنگام اسلام آوردن مردم ایران در دو قرن نخست هجری به گونهای همیشگی و مستمر توسط اهالی این سرزمین مورد پذیرش واقع شده و بدان عمل میشده است. در واقع رعایت حجاب اسلامی در بین مسلمانان ایرانی و کلیت این جامعه از جمله عوامل مهم پاسداری از شأن و کرامت انسانی زنان و رعایت سالم حقوق و حدود در روابط میان مردان و زنان بوده است.
امواج مهاجم استعمار بورژوایی و شکل تقلیدی آن در ایران یعنی غربزدگی شبه مدرن دلایل متعددی برای مخالفت با حجاب اسلامی خانمها داشت: اولاً حجاب زن مسلمان هویتبخش و عزتآفرین بود و موجب میشد زن مسلمان ایرانی در برابر هجوم افکار و مدلهای رفتاری بیگانه، گرفتار از خودبیگانگی و ضعف و بیهویتی و یا آلودگی نگردد. از این رو از عوامل حفظ استقلال هویتی مردم ما بود و شبهمدرنیستها که سودای وابستگی ایران را در سر داشتند، دلخوشی از آن نداشته و ندارند. ثانیاً حجاب زن ایرانی به عنوان لباس عفت و پاکدامنی و سادهزیستی او موجب مصونیت زنان و حتی مردان مسلمان در مقابل هجوم مصرفزدگی و فرهنگ کالای میگردید. از این رو خود به خود راه را بر سیطرهی نظام سرمایهسالاری و تبعات آن میبست.
استعمار غربی برای فتح بازار خرید مردم ایران نیازمند نابودی ساختار تولید سنتی و همچنین ساختار ساده و خودکفا و مستقل زندگی مردم ما بود. حجاب اسلامی، زن ایرانی مسلمان و به تبع آن حتی مرد مسلمان ایرانی را در مقابل گسترش فرهنگ مصرفی و کالازدگی و سرمایهسالاری محافظت میکرد. ثانیاً در جوامع مسلمان تحت سلطهی امپریالیزم هر نوع تأکید بر عناصر فرهنگ بومی و ملی مردمان چونان شمشیر برندهای علیه سیاستها و امیال استعمار مدرن غربی عمل کرده و میکند. زیرا استعمارگران به دنبال تهی کردن و بیگانه ساختن مردم از هویت کلاسیک خود بودهاند تا آنان را اسیر هویت تقلبی غربزدگی شبهمدرن نموده و از کانال آن این ملتها را برای همیشه به خود وابسته نمایند. حجاب زن مسلمان در چنین وضعیتی حکم یک اسلحهی نیرومندی برای جریان انقلابی و ضداستعمار را پیدا میکرده است.
اساساً غربیها به منظور برقراری سیطرهی تام و تمام و فراگیر خود بر مقدرات تاریخی جوامع غیرغربی میبایست که نظام منسجم ارزشهای دینی آنها را در هم شکسته و فرهنگ قلابی ظاهرگرا و دنیازده و به تعبیری شیطانی خود را جانشین آن نمایند و یکی از منفذها و روزنههای مقاومت اصیل فرهنگ خودی در جوامع اسلامی همانا حجاب زنان مسلمان بوده است که آنان را از مدزدگی و شیئی شدگی و تبدیل شدن به موجودی کالایی باز میداشته است. از این رو بود که از آغاز برقراری سیطرهی فرهنگی ـ سیاسی غربزدگی شبه مدرن در ایران [پس از سقوط استبداد صغیر و کسب قدرت توسط اعضای لژ بیداری در سال 1327 ق] زمزمهای شیطانی برای نفی و انکار حجاب و تخریب و تخطئهی آن آغاز گردید. به گونهای که تاریخ برای ما روایت میکند از حدود سال 1329 ق مطبوعات منورالفکری جسته و گریخته اما به طور تقریباً مستمر حملات خود علیه حجاب اسلامی را آغاز کردند.
آن گونه که از بررسی اسناد و مدارک تاریخی به دست میآید در سال 1303 ش در تهران سخن از «انجمن ضدحجاب» بوده است و به ویژه با اعلام کشف حجاب در افغانستان، در ایران نیز فعالیتها و تهاجمات منورالفکران علیه حکم الهی حجاب بیشتر گردید. البته این امری کاملاً بدیهی بود که امپریالیزم غربی برای برقراری سیطرهی خود در ایران که از مجرای حاکمیت فرماسیون غربزدگی شبهمدرن عملی میگردید، هدفی جز نابودی حجاب اسلامی و به تبع آن در هم شکستن هویت زن مسلمان ایرانی را دنبال نمیکرد. باز هم طبیعی بود که به میزانی که غربزدهها و عوامل استکبار در ایران قدرت میگرفتند و همزمان با افزایش تهاجم آنها علیه دین و آئین هویت و اعتقادات و استقلال این مردم، هجوم تبلیغاتی و اعمال زور فیزیکی و سیاسی علیه حجاب نیز بیشتر میگردیده است. در این بین روشنفکران شبهمدرنیست ایرانی به عنوان کارگزاران اصلی بسط سیطرهی فرماسیون غربزدگی و عملهی دانسته یا نادانسته تحقق وابستگی ایران به نظام سرمایهداری جهانی، بیشترین نقش را در مبارزه علیه هویت دینی مردم و حکم اسلامی حجاب زنان بر عهده گرفته و میگیرند.
در این ایام در روزنامهها و نشریات منفورالفکری شاهد هجوم تبلیغاتی نسبتاً مداوم روشنفکران لائیک و ناسیونالیست علیه حجاب اسلامی هستیم. در این هجمهی ناجوانمردانه که حتی قبل از مسلط شدن رضاخان و برقراری رژیم پهلوی در ایران، آغاز گردید از همهی صور فعالیتهای ژورنالیستی [اعم از درج مقاله یا انتشار سالانه و یا نشر هجویات و فکاهیات و به سخره گرفتن حکم الهی] استفاده میگردید.
از این گونه اشعار میتوان به چند نمونه اشاره کرد. مثلاً عارف قزوینی شاعر و تصنیفسرای متجددمآب و ناسیونالیست آن دوره در قطعهای که به سال 1336 ق(برابر با 1297 ش) علیه حجاب سروده چنین گفته است:
بفکن نقاب و بگذار در اشتباه ماند
تو بر آن کسی که میگفت رخت به ماه ماند
بدر این حجاب و آخر بدرا زابر چون خود
که تمدن ارنیابی بیتو به نیم راه ماند
تو از این لباس خواری شوی عاری و برآری
بدر همه گل سر از تربتم ارگیاه ماند…
عارف و شاعر سکولاریست عهد مشروطه در شعر دیگری به سال 1302 ش این چنین علیه حجاب سخن دری کرده است:
ترک حجاب بایدت ای ماه رو مگیر
در گوش وعظ و واعظا بیآبرو مگیر
بالا بزن به ساعد سمین نقاب را
گر هر چه شد به گردنم آن را فرو مگیر
در ادامه این ابیات، به توهین و هتاکی علیه روحانیت پرداخته و باز علیه حکم آسمانی حجاب سخن گفته است. از این قبیل اشعار علیه حجاب در آثار دیگر شاعران شبهمدرنیست این دوره نیز دیده میشود.
نکته : تاریخ معاصر ایران کشف حجاب پوشش اسلامی حجاب اسلامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حجاب و زنان
«جرجی زیدان» می نویسد:«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع پیش از اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده و تا اواخر قرون وسطی، در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». در آیین بودا، مردان موی سر را تراشیده و سیک ها در هندوستان موهای خود را لابلای شالی پنهان و به دورسر می پیچند.
پوشاندن موی سر از دیر باز در همه دین ها رواج داشته و زن و مرد کم و بیش از آن پیروی می کنند. در آیین یهود، مردان با کلاهک کوچک سیاه رنگی موی را می پوشانند و در باب 14 از سفر پیدایش چنین می خوانیم:«چون «ریوقا »(زن آینده او)از آمدن اسحاق به وسیله غلام خود آگاهی یافت، برقع(روبند) بر گرفته خودرا بپوشاندی» بدین روی، زنان هم موی وروی از مرد بیگانه پنهان می کردند. در میان رومیان و یونانیان باستان، زنان بایستی با لباسهای بلند و موی پوشیده در روسری در اجتماع دیده می شدند. در شاخه کاتولیک مسیحیت، زنان دیر نشین در لباسهای روحانیت، با موی پوشیده و روی بدون آرایش، به کارهای مذهبی و اجتماعی می پردازند. به عقیده «پولس»، حواری معروف عیسی مسیح(St.Paul ): « نقاب شرف زن است. پس اگر گیسو فرو گذارد این مایه بزرگواری اوست»«جرجی زیدان» می نویسد:«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع پیش از اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده و تا اواخر قرون وسطی، در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». در آیین بودا، مردان موی سر را تراشیده و سیک ها در هندوستان موهای خود را لابلای شالی پنهان و به دورسر می پیچند.در اسلام، مردها دستار به سر می بندندو زنها موی سر را بایستی از مردان(غیر از پدر، برادر، شوهر، عمو ودائی و فرزندزادگان مرد آنان) بپوشانند.اسلام از مومنان خواست:«به مردان با ایمان بگو دیدگان از نظر بازی فرو گذارندو عفت خود را حفظ کنند. این کار برای پاک ماندن آنها بهتر است.به زنان مومن بگو دیدگانشان را فرو گذارند و عفت خود را حفظ کنندو زینت خودرا آشکار نکنند، مگر آنچه ظاهر است و روسری های خود را بر گریبان هایشان بیاندازند...» سوره نور 30-31 حجاب آنچنان که در آیات قرآن در سوره های مختلف آمده، سدی برای فعالیت اجتماعی زنان و یا پیشرفت علمی و یادگیری و آموختن دانش برای آنها نبوده است. در نخستین دوران گسترش اسلام و زندگی پیامبر، زنان با مردان در میدان های جنگ دوشادوش شراکت داشتند، با هم به نمازهای دسته جمعی و مسجد میرفتند. در میان آنان زنان شاعر، دانشمند، پزشک و بازرگان دیده شده است.پس از پیامبر، سپری شدن دوران خلفای راشدین(چهار خلیفه جانشین پیامبر) زندگی اجتماعی و آزادی زنان به صورتی چشم گیر بر پایه چند انگیزه رنگ دیگری گرفت.1) اعراب با آشنا شدن به فرهنگ ایرانی و رومی، از زندگی ساده دوران پیامبر روی گردان و به زندگی اشرافی و درباری (به ویژه در دوران خلافت عثمان) آشنا شدند. هرچه بیشتر به زندگی تجملی خو گرفتند، از ارزش زن کاسته شد، زیرا توانائی مالی، اجازه چند همسری به آنها داد و زن برایشان موجودی بی ارزش و وسیله خوش گذرانی بود.2) با جنگهای پیاپی، ثروت و غنیمت همراه با کنیزان و اسیران به چنگ آوردند و مردان به همخوابه های گوناگون دسترسی پیدا کردند. مردان با کنیزان واسیران نرد عشق می باختندو زنها را رها کرده و آنگونه که باید مهر ومحبتی به آنها نمی شد. بازده این پدیده شوم، بی اعتمادی زنان به مردان شد و همبستگی و باور زن و مرد نسبت به هم در خانواده، جای خودرا به بدگمانی و نا باوری داد.3) چون ساختار اجتماعی بر پایه مرد سالاری بود، مرداختیارات بیشتری داشت وپی آمد این رویداد فشار هرچه بیشتر مرد به زن و تنگ کردن دامنه آزادی اجتماعی او شد. زن را هرچه بیشتر خانه نشین کردند و این را نشانه از برتری و قدرت برای خود به حساب آوردند. گرچه این ستمگری نسبت به زنان با دستورات قرآن مخالف بوده، اما توجهی به آن نمی شد.در سوره رم آیه 30 میخوانیم: «از آیات الهی یکی اینکه برای شما از نوع خودتان جفت آفرید تا به وسیله آنان آسایش یابید و خداوند میان شما و آنان دوستی و مهربانی برقرار ساخت» و یا در سوره نسا، آیه 23 چنین گفته شده:« همانطور که شما حق بر زنان دارید، آنها هم حقوقی دارند که باید به نیکوئی ادا شود». ولی مردان جز خودکامگی و نافرمانی از قوانین مذهبی چیزی نخواستندو به ستمگری و بدرفتاری و بی توجهی به حقوق زن ادامه دادند. بهر روی حجاب در بین اشراف رواج بیشتری داشت. زنان طبقات کارگر در کشورهای مسلمان که پایه اقتصاد کشاورزی داشتند، بدون چادر در کشتزارها و چراگاهها مشغول به کار بودند. در ایران تا به امروز در کشتزارهای برنج و چایکاریهای شمال،چراگاه های غرب و در کارخانه های ریسندگی و قالیبافی ها شاهد این پدیده هستیم. دختران و زنهای زحمتکش بدون پوشش در چادر سیاه، در این بخشها برای گسترش نیروی اقتصادی کشور به کار می پردازند.پوشش چادر سیاه رنگ برای زنان تا چندی پیش متداول نبوده و زنها از چادرهای زیبای رنگین استفاده می کردند. «راوندی» در این راستا می نویسد:«تا در حدود 1880 م (1298 هـ) چادر های زنان رنگارنگ و بسیار زیبا بود. در این وقت، سیاحان و جهانگردان فرنگی که به اسلامبول می آمدند، از زنان مسلمانی که در قبرستانها ایستاده بودند عکسبرداری می کردند. این امر، و انتشار رمان«پیرلوتی» به نام Aziadee (آزاده خانم) که داستان معاشقات یک نفر فرنگی با زوجه یک افندی مسلمان است، موجب نارضائی سلطان عبدالحمیدخان شد و فرمود که منبعد خانم ها چادر های سیاه بپوشند و پیچه بزنند، و این عادت کم کم به سایر بلاد از جمله تبریز و تهران سرایت کرد، و بعدها(در عهدآتاترک) کشف حجاب نیز از 1924 م( 1343 هـ) به بعد در اسلامبول معمول شد و بعد به تهران راه یافت».بدین روی، پرده پوشی سختی که در میان خانواده ها در کشورهای مسلمان دیده می شود، بازده بدگمانی مرد از زن و خودکامی او است، نه پیروی از آیات قرآن و قانون. پانویس1- تاریخ تمدن اسلام، پیشین، برگ942 2- تاریخ اجتماعی ایران، پیشین، برگ 648 3- عبدالله رازی، تاریخ کامل ایران، شرکت اقبال،1341 Abdu Rahmani,Doi,Woman in sharia,lahore,1996