لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
آب موجود در جو
آب در سه حالت بخار ، ( بخار آب ) مایع ( قطرات آب ) وجامد ( بلورهی یخ ) در جو وجود دارد از این سه حالت ، تنها حالت بخار آن نامرئی است آب تحت شرایط خاصی از یک حالت به حالت دیگر تغییر پیدا می کند که برای هر کدام نام ویژه ای به کار گرفته می شود .
این تغییر حالتها ونامهای مربوط ، به شرح زیرند :
تبخیر : تغییر حالت از مایع به بخار
انجماد : تغییر حالت از مایع به جامد
تصعید : تغییر حالت از جامد به بخار
ذوب : تغییر حالت از جامد به مایع
میعان : تغییر حالت از بخار به مایع
نهشت : تغییر حالت از بخار به جامد
تغییر از حالت به مایع به بخار نیازمند نهان تبخیر است و برای تغییر از ح الت جامد به منایع به گرمای نهان ذوب نیاز داریم .هنگامی که تغییر حالت در جهت عکس صورت
گیرد ، گرمای نهان و ذوب آزاد می شوند وهمچنین برای تغییر حالت از جامد به بخار به گرمای نهان تصعی نیاز داریم که این گ رما در موقع نهشت آزاد می شود .
4-1 بخار آب
مقدار بخار آب موجود درجو بر حسب زمان و مکان متغیر است . مقدار واقعی بخار آب موجود دریک نمونه هوا ممکن است با عبارت مختلفی تعریف شود که از این قرارند .
4-1-1 نسبت آمیزه رطوبت
به نسبت جرم بخار به جرم هوای خشک ( هوای بدون بخار آب ) اطلاق می شود وواحد آن گرم بر کیلوگرم است
4-1-2 رطوبت مطلق
عبارت است از : نسبت جرم بخار آب به حجمی که توسط مخلوط بخار آب و هوا اشغال شده است واحد رطوبت مطلق گرم بر متر مکعب است .
4-1-3 فشار بخار آب
عبارت است از فشار جزئی بخار آب موجود در جو این قسمتی از فشار کلی جو است و با واحد هکتو پاسکال اندازه گیری میشود .
ظرفیت پذیرش بخار آب در هوا ، با ازدیاد دما افزایش می یابد . در شکل 4-1 منحنی بیشترین اشباع ، پذیرش بخار آب در یک نمونه هوا را بر حسب دما نشان می دهد در این شکل فرض بر این است که نمونه اشباع شده در مجاورت سطح مسطحی از آب در تعادل قرار دارد . در شکل 4-1 محور قائم را می توان بر حسب آمیزه رطوبت رطوبت مطلق و یا فشار بخار آب مدرج کرد .
عبارت اشباع را هنگامی برای نمونه ای از هوا به کار می بریم که آن نمونه بیشترین مقدار بخار آب را در یک دمای خاصی در خود جای داده باشد ./ در شکل 4-1 توده هوای a با دمای 25 و نسبت آمیزه رطوبت 25/21 اشباع است در این حالت نسبت آمیزه رطوبت را نسبت آمیزه رطوبت اشباع می نامند .
در هوای غیر اشباع C, b میزان کمتری بخار آب در مقایسه با حالت اشباع ان در یک دمای خاص وجود دارد . هر گا ه مقداربخار اب در نمونه هوا از حد اشباع آن در دمای مورد نظر بیشتر شده باشد و هوا را ابر اشباع d می نامند .
4-1-4 رطوبت نسبی
چهارمین عبارتی که غالبا برای توضیح بخار آب موجود در هوا به کار گر فته می شود ، رطوبت نسبی RH است این کمیت عبارت است از : نسبت جرم بخار آب موجود در نمونه هوا در یک دمای خاص به مقدار بخار آب موجود در همین دما و درحالت اشباع این نسبت بر حسب درصد بیان می شود .
اندازه RH برای یک نمونه غیر اشباع همواره کمتر از 100% است برای نمونه B در دمای 20 نسبت 10 به 15 می باشد که RH آن 7/66% است برای نمونه c با نسبت 57/1 به 2 RH مساوی با 5/87 % می شود . دراین جا باید یاد آوری شد که : اگر چه نمونه B دارای بخار آب بیشتری در مقایسه با نمونه C است ولی رطوبت نسبی آن کمتر از رطوبت نسبی نمونه C است .این نشان دهنده این مطلب است که رطوبت نسبی توسط دمای نمونه هوای کنترل می شود میزان بخار آب موجود در آن پارامتر کنترل کننده عمده نمی باشد .
با تغییر دمای نمونه هوا انازه RH تغییر می کند .اگر میزان بخار آب موجود در نمونه همچنین فشار ثابت نگه داشته شوند ودمای نمونه B به 30 B2 افزایش داده شود آن گاه PH به 37% کاهش می یابد بر عکس اگر دما به 170 کاهش یابد RH (B3) به 90 % افزایش می یابد
اندازه RH برای هوای اشباع A همواره 100% است و برای هوای ابر اشباع D که ممکن است تحت شرایط خاصی در جو و جود داشته باشد همواره بیشتر از 100% خواهد بود
تغییردر رطوبت نسبی تنها با تغییر دمای هوا صورت نمی پذیرد . می توان با افزایش موجودی بخار آب و کاهش دما به طور همزمان B- K به حالت اشباع دست یافت .
4-2 دمای نقطه شبنم
دمای نقطه شبنم دمایی است که اگر نمونه ای از هوا را 0 با ثابت نگه داشتن موجودی بخار آب و فشار ) تا آن دما را پایین آوریم به حالت اشباع برسد .البته این مساله که درمجاورت سطح همواری از آب ( در حالت مایع آن ) صحت دارد بنابراین با توجه به شکل 4-1 نقطه شبنم نمونه B برابر با 14 (B4) است . برای دماهای زیر صفر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
مقدمه
تاکنون با مفاهیمی نظیر سازمان و فرهنگ سازمانی آشنا شدهایم اکنون میخواهیم ببا مبحث جدیدی بنام جو سا زمانی اشنا شویم . زمانی که صحبت از جو می شود تصوری از جو کرده زمین که ما را همچون هاله ای در بر گرفته به اذهان متبادر می گردد.
در گفتگو های روزانه بین همکاران واژه هایی نظیر جو متشنج فلان اجتماع یا جو مسموم فلان گروه و یا جو بد حاکم در فلان اداره یا کلانتری کرارا بکار برده می شود.
از نظر لغوی کلمه جو عبارت است از اطراف و یا انچه که بر چیز دیگری احاطه دارد(فضا ما بین زمین وهوا اسمان)
گرچه مفهوم جو سازمان به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است اما توافق کلی برای مفهوم و سازه ان وجود ندارد در هر صورت معنای جو سازمان هر انچه که باشد می توان به ان چیزی اشاره نمود که اطراف سازمان را در بر گرفته است بطور مشروح راجع به ان بحث خواهیم نمود.
تعریف:
بطور کلی مفهوم جو سازمان به عنوان یک استعاره مجازی که معرف یک یا چند ویژگی متمایز سازمانی است بکار برده می شود.
نوانکر: جورا به عنوان احساس مشترک حوزه فرهنگ خرده فرهنگهای گروهی
یا زندگی تعاملی سازمان تلقی مینماید.
کمپل: جو سازمانی را شیوه برخورد سازمان با اعضا و در نتیجه جو را شخصیت سازمان فرض کرده است.
ریچارد واشنایدر: معتقد هستند که جو سازمانی به دیدگاههای سازمانی و اقدامات و روشهای رسمی و غیر رسمی اطلاق می گردد.
هالپین و کرافت: در تعریف جو سازمانی میگویند ویژگی درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد ان تاثیر می گذارد.
موران ولکوین:جو سازمانی را ویژگی نسبتا با دوامی از سازمان میدانند که موجب تمایزان سازمان از سایر سازمانها میشود
اینک طبق شرحی که رفت طی یک بررسی نقادین پیرامون تعاریف مطرح شده ملاحظه میگردد.
که افراد مختلف از دیدگاههای مختلف جو سازمانی را تعریف کرده اند اما نکته ای که در اثر این تعاریف تقریبا مشترک است ان است که: جو سازمانی بر اساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی بازتابهای ادراک یک شخص از سازمان است که به ان تعلق دارد.
جو مجموعهای از ویژگیها و عو املی استکه بوسیله کارکنان در باره سازمانشان ادراک می شود که عامی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتار افراد ان سازمان تلقی می گردد.
در واقع جو سازمانی حاصل فرا گرد تاثیر متقابل جنبه های فردی و سازمانی یک سیستم اجتماعی است که همان محصول کار گروهه و خرده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
با وجود جو خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام و مختار بی مورد است. امام شخصا از رهبری قیام سرباز زد، اما به عمویش محمد بن حنفیه ولایت داد که رهبری و پشتیبانی معنوی قیام را به عهده بگیرد و مختار مردم را به بیعت با محمد بن حنفیه فرا می خواند. از آثار و فواید این کار، ایجاد امنیت برای امام، مشغول کردن ذهن دشمن و جاسوسان آن به غیر امام، و مصونیت آن حضرت(ع) از خطر را می توان نام برد. امام، مردم و انقلابی ها را به همراهی با مختار تشویق و ترغیب می کرد و به عمویش می فرمود: یا عم ، لو عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الامر فاصنع ما شئت، فخرجوا و قد سمعوا کلامه و هم یقولون أذن لنا زین العابدین و محمد بن الحنفیة(22) ای عمو! اگر برده سیاهی برای ما اهل البیت قیام کند، بر مردم است که او را یاری رسانند و من تو را بر این امر گماردم. پس هر چه خواهی کن. آنگاه آنان پس از شنیدن کلام امام خارج شدند، در حالی که می گفتند: زین العابدین و محمد بن حنفیه به ما اجازه دادند. امام با پذیرفتن هدایایی که مختار برای حضرت فرستاده بود، در واقع او را تأیید می کرد. در چند مورد گزارش شده که امام در حق مختار دعا کرده است.(23) و همه این موارد، حاکی از موضع گیری مثبت امام سجاد(ع) در مورد قیام مختار است. افزون بر آنچه گفته شد، نظر آیت الله خویی این است که از ظاهر روایات استفاده می شود که قیام مختار به اذن خاص از طرف امام بوده است.(24) نیز، پس از بازگشت آن هیئت به کوفه، مختار از ایشان در مورد ملاقات و گفتگوها پرسید، گفتند: قد أمرنا بنصرتک(25)با توجه به تحلیلها و ارزیابی مثتبی که از اقدامات امام سجاد(ع) وجود دارد، این سؤال مطرح می گردد که:
علل عدم قیام امام سجاد(ع)
این سؤال همواره درباره امام سجاد(ع) و برخی از امامان نیز مطرح بوده که چرا قیام نکردند و شخصا رهبری قیامی را به عهده نگرفتند. اهمیت سؤال و پاسخی که به آن داده می شود، تبیین کننده اصلی مهم و اساسی در تاریخ تشیع خواهد بود و به تبع آن، پرسشها و فرضیه های متعددی طرح خواهد گردید. - آیا امامان به دنبال تشکیل حکومت بودند یا خیر؟ - آیا تشکیل حکومت اسلامی، بر اساس تعلیم صحیح اسلام به رهبری امامی معصوم، یک تکلیف بوده است یا خیر؟- در منظر امامان شیعه(ع) مبارزات سیاسی اولویت داشته است یا فعالیتهای علمی و فرهنگی؟- اساسا ملاکهای تعیین کنندهى نوع فعالیتهای سیاسی یا فرهنگی چیست؟- چه موانعی مجوز عبور از حوزه ای به حوزه دیگر است؟- آیا کم رنگ شدن فعالیت سیاسی امامان، دلیل کم اهمیت بودن آن است؟- آیا تفاوتی که در عملکرد برخی از امامان با یکدیگر مشاهده می شود، توجیه پذیر است یا خیر؟ چگونه؟- ایا از منظر تاریخی، تاریخ تشیع آن قدر شفاف و روشن است که شیعیان بتوانند راه مبارزه را بجویند و الگوی خویش را در انتخاب هر یک از فعالیتهای سیاسی یا فرهنگی بیابند؟ و از این دست سؤالها. برای پاسخ به سؤال اصلی در مورد علت عدم قیام امام سجاد(ع) به مواردی اشاره می کنیم که نتیجه گیری و دستیابی به پاسخ، برای برخی از پرسشهای بالا را تسهیل می کند. 1. شرایط سیاسی برای حضرت فراهم نبود. سایه رعب، وحشت و ترس از کشته شدن بر مردم حاکم بود و مردم آمادگی مبارزه را از دست داده بودند. 2. امام مردم را با اهداف قیام امام حسین(ع) آشنا و ابعاد آن را روشن کرده و از مشروعیت قیام امام حسین(ع) و حقانیت آن دفاع می کرد. 3. حفظ شیعیان و پیروان از مرگ و هلاکت، و پرهیز از داخل کردن آنان در فتنه هایی که نامعلوم بود، هم چنانکه امام حسن(ع) حفظ جان و شیعیان را علت اصلی صلح بیان کرد. 4. حرکت انتحاری بی ثمر، کار پسندیده ای نبود و امام رویکرد جدیدی به فعالیتهای فرهنگی نشان داد تا مبانی دینی را از انحراف و تزلزل رهایی بخشد. 5. حرکت علمی، بهترین جایگزین برای حرکت سیاسی محکوم به شکست بود. 6. امام که آگاه ترین مردم به مصالح عمومی است، با توجه به عواقب امور موضع گیری می کند و امام سجاد(ع) چنان کرد و مطابق شرایط و مقتضیات زمان عمل کرد. 7. تصمیم گیری های امام عقلانی بود نه نفسانی. تحرکات احساسی موقتی و محکوم به شکست است و امام از آن نوع تصمیمها پرهیز می کرد.8. قیامها و انقلابهایی که به دگرگونی سیاسی می انجامد، به دنبال دگرگونی اجتماعی و به تبع آن حرکتی که هر دو تغییر سیاسی و اجتماعی را باعث شود، موفق است. اوضاع اجتماعی به سختی رو به پستی و انحطاط گذاشته، هرگونه انقلابی بی ثمر بود. از این رو، امام با حرکت فرهنگی و انقلاب علمی، به دنبال تغییرات اجتماعی و تأسیس جامعه اسلامی با اجرای امر به معروف و نهی از منکر ، دعوت مردم به راه خدا با بیان حکمت و شیوهى موعظه نیکو بود، تا مردم را با خدا آشتی دهد و ضمیر خفته جامعه را بیدار کند. با توجه به شرایط و اوضاعی که پیشتر تبیین شد، زمینه های بروز انقلاب و شعله ور شدن آتش قیام، غیر قابل اعتنا می نمود. گواه روح مبارزه طلبی امامان آن است که مردم را به مبارزه تشویق می کردند و تکلیف شیعیان را در طول تاریخ تشیع روشن کرده اند و اگر این مبارزات به ثمر می رسید، میوه این درختی که با خون شیعیان و حق جویان بارور شده بود، همان حکومت اسلامی مطلوب امامان شیعه به شمار می آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
با وجود جو خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام و مختار بی مورد است. امام شخصا از رهبری قیام سرباز زد، اما به عمویش محمد بن حنفیه ولایت داد که رهبری و پشتیبانی معنوی قیام را به عهده بگیرد و مختار مردم را به بیعت با محمد بن حنفیه فرا می خواند. از آثار و فواید این کار، ایجاد امنیت برای امام، مشغول کردن ذهن دشمن و جاسوسان آن به غیر امام، و مصونیت آن حضرت(ع) از خطر را می توان نام برد. امام، مردم و انقلابی ها را به همراهی با مختار تشویق و ترغیب می کرد و به عمویش می فرمود: یا عم ، لو عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الامر فاصنع ما شئت، فخرجوا و قد سمعوا کلامه و هم یقولون أذن لنا زین العابدین و محمد بن الحنفیة(22) ای عمو! اگر برده سیاهی برای ما اهل البیت قیام کند، بر مردم است که او را یاری رسانند و من تو را بر این امر گماردم. پس هر چه خواهی کن. آنگاه آنان پس از شنیدن کلام امام خارج شدند، در حالی که می گفتند: زین العابدین و محمد بن حنفیه به ما اجازه دادند. امام با پذیرفتن هدایایی که مختار برای حضرت فرستاده بود، در واقع او را تأیید می کرد. در چند مورد گزارش شده که امام در حق مختار دعا کرده است.(23) و همه این موارد، حاکی از موضع گیری مثبت امام سجاد(ع) در مورد قیام مختار است. افزون بر آنچه گفته شد، نظر آیت الله خویی این است که از ظاهر روایات استفاده می شود که قیام مختار به اذن خاص از طرف امام بوده است.(24) نیز، پس از بازگشت آن هیئت به کوفه، مختار از ایشان در مورد ملاقات و گفتگوها پرسید، گفتند: قد أمرنا بنصرتک(25)با توجه به تحلیلها و ارزیابی مثتبی که از اقدامات امام سجاد(ع) وجود دارد، این سؤال مطرح می گردد که:
علل عدم قیام امام سجاد(ع)
این سؤال همواره درباره امام سجاد(ع) و برخی از امامان نیز مطرح بوده که چرا قیام نکردند و شخصا رهبری قیامی را به عهده نگرفتند. اهمیت سؤال و پاسخی که به آن داده می شود، تبیین کننده اصلی مهم و اساسی در تاریخ تشیع خواهد بود و به تبع آن، پرسشها و فرضیه های متعددی طرح خواهد گردید. - آیا امامان به دنبال تشکیل حکومت بودند یا خیر؟ - آیا تشکیل حکومت اسلامی، بر اساس تعلیم صحیح اسلام به رهبری امامی معصوم، یک تکلیف بوده است یا خیر؟- در منظر امامان شیعه(ع) مبارزات سیاسی اولویت داشته است یا فعالیتهای علمی و فرهنگی؟- اساسا ملاکهای تعیین کنندهى نوع فعالیتهای سیاسی یا فرهنگی چیست؟- چه موانعی مجوز عبور از حوزه ای به حوزه دیگر است؟- آیا کم رنگ شدن فعالیت سیاسی امامان، دلیل کم اهمیت بودن آن است؟- آیا تفاوتی که در عملکرد برخی از امامان با یکدیگر مشاهده می شود، توجیه پذیر است یا خیر؟ چگونه؟- ایا از منظر تاریخی، تاریخ تشیع آن قدر شفاف و روشن است که شیعیان بتوانند راه مبارزه را بجویند و الگوی خویش را در انتخاب هر یک از فعالیتهای سیاسی یا فرهنگی بیابند؟ و از این دست سؤالها. برای پاسخ به سؤال اصلی در مورد علت عدم قیام امام سجاد(ع) به مواردی اشاره می کنیم که نتیجه گیری و دستیابی به پاسخ، برای برخی از پرسشهای بالا را تسهیل می کند. 1. شرایط سیاسی برای حضرت فراهم نبود. سایه رعب، وحشت و ترس از کشته شدن بر مردم حاکم بود و مردم آمادگی مبارزه را از دست داده بودند. 2. امام مردم را با اهداف قیام امام حسین(ع) آشنا و ابعاد آن را روشن کرده و از مشروعیت قیام امام حسین(ع) و حقانیت آن دفاع می کرد. 3. حفظ شیعیان و پیروان از مرگ و هلاکت، و پرهیز از داخل کردن آنان در فتنه هایی که نامعلوم بود، هم چنانکه امام حسن(ع) حفظ جان و شیعیان را علت اصلی صلح بیان کرد. 4. حرکت انتحاری بی ثمر، کار پسندیده ای نبود و امام رویکرد جدیدی به فعالیتهای فرهنگی نشان داد تا مبانی دینی را از انحراف و تزلزل رهایی بخشد. 5. حرکت علمی، بهترین جایگزین برای حرکت سیاسی محکوم به شکست بود. 6. امام که آگاه ترین مردم به مصالح عمومی است، با توجه به عواقب امور موضع گیری می کند و امام سجاد(ع) چنان کرد و مطابق شرایط و مقتضیات زمان عمل کرد. 7. تصمیم گیری های امام عقلانی بود نه نفسانی. تحرکات احساسی موقتی و محکوم به شکست است و امام از آن نوع تصمیمها پرهیز می کرد.8. قیامها و انقلابهایی که به دگرگونی سیاسی می انجامد، به دنبال دگرگونی اجتماعی و به تبع آن حرکتی که هر دو تغییر سیاسی و اجتماعی را باعث شود، موفق است. اوضاع اجتماعی به سختی رو به پستی و انحطاط گذاشته، هرگونه انقلابی بی ثمر بود. از این رو، امام با حرکت فرهنگی و انقلاب علمی، به دنبال تغییرات اجتماعی و تأسیس جامعه اسلامی با اجرای امر به معروف و نهی از منکر ، دعوت مردم به راه خدا با بیان حکمت و شیوهى موعظه نیکو بود، تا مردم را با خدا آشتی دهد و ضمیر خفته جامعه را بیدار کند. با توجه به شرایط و اوضاعی که پیشتر تبیین شد، زمینه های بروز انقلاب و شعله ور شدن آتش قیام، غیر قابل اعتنا می نمود. گواه روح مبارزه طلبی امامان آن است که مردم را به مبارزه تشویق می کردند و تکلیف شیعیان را در طول تاریخ تشیع روشن کرده اند و اگر این مبارزات به ثمر می رسید، میوه این درختی که با خون شیعیان و حق جویان بارور شده بود، همان حکومت اسلامی مطلوب امامان شیعه به شمار می آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
مقدمه
تاکنون با مفاهیمی نظیر سازمان و فرهنگ سازمانی آشنا شدهایم اکنون میخواهیم ببا مبحث جدیدی بنام جو سا زمانی اشنا شویم . زمانی که صحبت از جو می شود تصوری از جو کرده زمین که ما را همچون هاله ای در بر گرفته به اذهان متبادر می گردد.
در گفتگو های روزانه بین همکاران واژه هایی نظیر جو متشنج فلان اجتماع یا جو مسموم فلان گروه و یا جو بد حاکم در فلان اداره یا کلانتری کرارا بکار برده می شود.
از نظر لغوی کلمه جو عبارت است از اطراف و یا انچه که بر چیز دیگری احاطه دارد(فضا ما بین زمین وهوا اسمان)
گرچه مفهوم جو سازمان به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است اما توافق کلی برای مفهوم و سازه ان وجود ندارد در هر صورت معنای جو سازمان هر انچه که باشد می توان به ان چیزی اشاره نمود که اطراف سازمان را در بر گرفته است بطور مشروح راجع به ان بحث خواهیم نمود.
تعریف:
بطور کلی مفهوم جو سازمان به عنوان یک استعاره مجازی که معرف یک یا چند ویژگی متمایز سازمانی است بکار برده می شود.
نوانکر: جورا به عنوان احساس مشترک حوزه فرهنگ خرده فرهنگهای گروهی
یا زندگی تعاملی سازمان تلقی مینماید.
کمپل: جو سازمانی را شیوه برخورد سازمان با اعضا و در نتیجه جو را شخصیت سازمان فرض کرده است.
ریچارد واشنایدر: معتقد هستند که جو سازمانی به دیدگاههای سازمانی و اقدامات و روشهای رسمی و غیر رسمی اطلاق می گردد.
هالپین و کرافت: در تعریف جو سازمانی میگویند ویژگی درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد ان تاثیر می گذارد.
موران ولکوین:جو سازمانی را ویژگی نسبتا با دوامی از سازمان میدانند که موجب تمایزان سازمان از سایر سازمانها میشود
اینک طبق شرحی که رفت طی یک بررسی نقادین پیرامون تعاریف مطرح شده ملاحظه میگردد.
که افراد مختلف از دیدگاههای مختلف جو سازمانی را تعریف کرده اند اما نکته ای که در اثر این تعاریف تقریبا مشترک است ان است که: جو سازمانی بر اساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی بازتابهای ادراک یک شخص از سازمان است که به ان تعلق دارد.
جو مجموعهای از ویژگیها و عو املی استکه بوسیله کارکنان در باره سازمانشان ادراک می شود که عامی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتار افراد ان سازمان تلقی می گردد.
در واقع جو سازمانی حاصل فرا گرد تاثیر متقابل جنبه های فردی و سازمانی یک سیستم اجتماعی است که همان محصول کار گروهه و خرده