لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
آموزش تعاون. مشکلات و راهکارها
حمدالله رستمی ۱۳۸۳/۰۱/۰۱
امید است با فراهم کردن زمینه دسترسی به مباحث و یافته های آموزشی وآشنایی علاقمندان ، دانشجویان به خصوص تعاونگران خستگی ناپذیر چشم اندازجدیدی را بر افق فرداهای سازنده بگشایم.
? از منظر آسیبشناسانه در حال حاضر شرکتها و اتحادیههای تعاونی با مشکلات و چالشهای عدیدهای همچون عدم مشارکت اعضاء، پایینبودن سطح کارایی مدیران، فقدان نظارت اعضا و بازرسان، پایینبودن سطح بهرهوری، کیفیت نامناسب محصولات و ارائه خدمات ، عدم همدلی بین مدیران ، بازرسان ، اعضاو .....دست به گریبان هستند .
مدیران تعاونیها عموماً فاقد دانش و مهارتهای مدیریتی نو میباشند، بازرسان به وظایف نظارتی خود به نحو احسن عمل
نمینمایند، اعضا از نقش و جایگاه خود آگاهی لازم را ندارند، مجامع عمومی به صورتی بسیار بی رونق برگزار می گردد . قیمت تمام شده محصولات تعاونی بالاتر از بخش خصوصی است، کارکنان فاقد مهارتهای لازم برای بهرمندی از روشهای نوین تولید
می باشند ، تعاونی ها در فروش محصولات تولیدی با مشکلات فراوانی مواجه هستند و ..... اینها واقعیتهایی است که در درون تعاونی ها قابل مشاهده است و آمار تعاونی های راکد و غیر فعال نیزگویای این مطلب میباشد.
رفع مشکلات تعاونی ها نیازمند مجموعه اقدامات هماهنگ و سنجیدهای است که آموزش نیروی انسانی از مهمترین این اقدامات است. آموزش ارزانترین و کاراترین ابزاری است که پاسخگوی بسیاری از نارسائیها میباشد. اصولاً نهضت تعاون بدون آموزش تحقق نمییابد، یا اینکه به تدریج ویژگی تعاونیبودن خود را از دست خواهد داد. اندیشمندان تعاون معتقدند تعاونیها با آموزش متولد میشوند، با آموزش شکل میگیرند و با آموزش موفق میشوند. قانون و مقررات عامل موفقیت تعاونیها نیست بلکه معجزه آموزش میتواند هر تحول سازندهای را به ارمغان بیاورد.
هر چند آمار مربوط به عملکرد آموزش تعاونی گویای تلاش گسترده همکاران در سطح ادارات کل و ادارات شهرستانها در زمینه آموزش نیروی انسانی بخش تعاون میباشد، اما وجود همزمان نارسائیهای فوقالذکر وفعالیتهای مناسب آموزشی این حدس را مطرح مینماید که احتمالاً به اثربخشی و کارایی آموزشها به میزان توسعه کمی آن توجه نشده است و پرداختن بیش از حد به آمارها و کمیگرایی فرصت لازم را برای بررسی میزان تاثیرگذاری آموزشها و بهبود کیفیت تعاونیها باقی نگذاشته است.
از آنجائیکه آموزش با روح و روان افراد سروکار دارد . شایسته است این امر به افراد دارای صلاحیت و مهارتهای برجسته در امور آموزشی سپرده شود . اجرای برنامههای آموزشی در قالب یک نظام آموزشی مدون و منطبق با ویژگیهای فراگیران و نیازهای سازمانی از جمله این ضرورتها است. در غیر اینصورت فعالیت آموزشی، نزد مجریان در حد انجام وظیفه اداری تنزل
مینماید و نزد فراگیران به امری اجباری ، غیر مفید و کسلکننده تبدیل میگردد.
? تعاون و آموزش
تعاون بر اساس اندیشههای بنیادی بشر همچون عدالت ، آزادی ، برابری، انصاف و جمعگرایی استوار است. اندیشههایی که ریشه در فطرت پاک انسانی و آرمان های تاریخی بشر دارد .رویکرد تعاون تحقق اندیشههای جهانی بشر در چارچوب سازمانهای اقتصادی اجتماعی و به شیوه مسالمتآمیزاست که از طریق کاربرد روشهای مشخص تعاونی مانند دموکراسی ، بی طرفی سیاسی ، نژادی و مذهبی ، توجه به جامعه و مشارکت جمعی امکانپذیر می باشد ، ازسویی تعاون در روشهای اقتصادی اهداف اجتماعی را دنبال می کند.از همین منظر تفاوت سازمانهای تعاونی با سایر بنگاههای اقتصادی قابل تعمق و بررسی می باشد چرا که :
1ـ هدف تعاونی ها بر خلاف سایر بنگاه های تجاری دستیابی به منفعت و ثروت نیست بلکه در تعاونی ها علاوه بر بهبود وضعیت زندگی و تامین نیاز اعضا ، اهداف اجتماعی همچون عدالت ، مسئولیت پذیری و همکاری گروهی نیز دنبال می شود .
2ـ سازوکارهای مورد استفاده در تعاونیها متناسب با اهداف اجتماعی تعاون است.آزادی، دموکراسی، درستکاری و مشارکت جمعی اصول و ارزشهایی هستند که در اداره امور تعاونیها به کار برده می شوند.
با تکیه براصول، اهداف و ارزشهای تعاون میتوان گفت تعاون فرهنگ و شیوه کار و زندگی است. این اصول، اهداف و ارزشهای مختص تعاون در همه جوامع بشری مورد پذیرش قرار گرفته و به صورت نهضتی جهانی درتمام کشورها علیرغم شیوهای متفاوت سیاسی و فرهنگی گسترش یافته است از اینرو اشاعه و تعمیق فرهنگ تعاون، کسب مهارتها و توانائی به کاربردن روشهای تعاونی در سطح جامعه تنها به مدد آموزش قابل تحقق میباشد.
بنیانگذاران نهضت جهانی تعاون به نقش آموزش در توسعه و پویایی سازمان های تعاون آگاهی داشته و آموزش را به عنوان یکی از اصول تعاون برای تحقق اهداف خود به خدمت گرفتند و اکنون نیز آموزش یکی از اصول 7 گانه تعاون به منظور پیشرفت تعاونی ها و آگاهی عمومی مردم نسبت به ماهیت و فوائد تعاونی به کار برده می شود .
آموزش،کارآموزی و آگاه سازی
«تعاونیها در برنامههای خود برای اعضاء، نمایندگان منتخب، مدیران وکارکنان، آموزش و کارآموزی را مد نظر قرار میدهند، بدینترتیب تعاونگران میتوانند نقش موثری در پیشرفت تعاون ایفا نموده و افراد جوان و رهبران افکار عمومی را از ماهیت و فوائد تعاونی مطلع نمایند».
? آموزش و یادگیری
آموزش فعالیتی است که به منظور ایجاد یادگیری طراحی و اجراء می شود. یادگیری، تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فراگیر است که در اثر تجربه آموزشی و در شرایط یادگیری ایجاد میشود.تغییرات حاصل از یادگیری قابل مشاهده است و می توان آن را سنجید. یعنی میزان یادگیری با استفاده از ابزارهای مناسب قابل اندازه گیری میباشد.
بنابراین هدف آموزش یادگیری است که به منظور تغییر در بینش، نگرش و رفتار فراگیران طراحی و اجراء می شود. تغییری که بر اثر آموزش و فرایند یادگیری ایجاد می شود . مثبت پایدار ، قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است .
? یادگیری بزرگسالان
انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است.علت رشد و تکامل وی نیز همین ظرفیت یادگیری او میباشد. یادگیری منحصر به سن خاصی نیست، بلکه همه افراد برای ادامه حیات، هماهنگی و سازش با محیط در حال تغییر خویش، پیوسته مطالب و مهارتهای جدیدی را فرا می گیرند . این یافته علمی با آموزه های مذهبی ما نیز سازگار می باشد.
« چنین گفت پیغمبر راستگوی – زگهواره تا گور دانش بجوی »
ازسوی دیگر یادگیری صرفاً به معنی افزایش و انباشت معلومات و اطلاعات علمی نیست بلکه گسترش فکر ، مرتبط ساختن تجربیات تازه با تجربیات گذشته و سازمان دادن به فعالیتهای ذهنی میباشد.
یادگیری بزرگسالان به کمک تجارب شخصی انجام می گیرد از اینرو بهتر است در امر یادگیری از این تجربیات جهت تغییر رفتار افراد کمک گرفت . یادگیری تا حدودی نتیجه فعالیتهای فردی میباشد اما آنچه از دست معلم ساخته است و امر یادگیری را تسهیل میکند فراهمکردن عوامل و زمینهها به منظور تشویق فراگیر به یادگیری میباشد، یکی از عوامل تضعیفکننده در آموزش و یادگیری بزرگسالان، برخورد با آموزشیارانی است که میکوشند به این گروه بفهمانند به چه چیزهایی نیاز دارند. حال آنکه توجه به تجربههای بزرگسالان و واردشدن به دنیای فرهنگی و ذهنی آنها آموزشیار را قادر میسازد بین تجربیات آموختهشده و مطالب جدید پل زده و مانع از دستدادن اعتماد به نفس و تزلزل آنان گردد. به عنوان نمونه تکیه بر تجربیات قبلی فراگیران در زمینه زراعت ، آموزش شیوه های جدید زراعی را آسانتر نموده و مطالب نو خوشایندتر می گردد و جریان یادگیری را تسهیل
می نماید .
از آنجائیکه توانائیهای حسی و حرکتی در بزرگسالان به تدریج تحلیل می رود، معمولاً پس از سن 20 سالگی توانایی بینائی و شنوائی به تدریج رو به افول است، در نتیجه شاهد کاهش توانائی های فیزیکی و مشارکت آنان در امر آموزش می باشیم. بی تردید کاهش مشارکت، تاثیر منفی برجریان یادگیری میگذارد. بدین ترتیب درانتخاب روش تدریس و نحوه صحبت کردن در کلاس و استفاده از وسایل دیداری باید به این نکات توجه کرد. افراد مسن معمولاً کارها را با سرعت کمتر و دقت بیشتر انجام
می دهند . تاثیر سرعت عمل بر یادگیری موجب می شود که بزرگسالان برای یادگیری به زمان طولانی تری نیاز داشته باشند .
علاوه بر افزایش سن عوامل ناشی از فقر مانند تغذیه ناکافی ،کمبود مراقبتهای بهداشتی و پزشکی بر توانائی های فیزیکی و در نتیجه توانائی یادگیری اثر می گذارد .عوامل فوق بیشتر بر سرعت یادگیری، نه میزان یادگیری تأثیر می گذارد. ظرفیت یادگیری انسان بسیار بالاست، بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسان در تمام طول زندگی می توان یاد گرفت .
نقش انگیزه در یادگیری بزرگسالان ـ در آموزش بزرگسالان میل به یادگیری بیش از خود یادگیری اهمیت دارد . تمایل به یادگیری ممکن است از علاقه شدید به برخی موضوعات و یا احساس نیاز به بعضی دانش ها و مهارت ها ناشی گردد. ایجاد انگیزه و علاقه به آموزش برای مهیانمودن بزرگسالان به یادگیری بسیار حائز اهمیت است.
انگیزه ترکیبی از تمایلات، نیازها، آرزوها و اهداف است که باعث برانگیختن و تولید انرژی در فرد میشود و وی را به سویی هدایت میکند. نیاز نقش اساسی در ایجاد انگیزه دارد. احساس نیاز به آموزش شاید از اصلیترین ضرورتها باشد. نیاز به آموزش به واسطه انتخاب یا تغییر شغل ،تغییر سیستم و روش های سازمانی ،به کارگیری ابزار و ماشین آلات جدید و همچنین میل انسان به توسعه دانائی ها و مهارت های فردی و اجتماعی بوجود می آید . بنابراین منشاء تشخیص نیاز ممکن است فردی یا عوامل بیرونی مانند سازمان باشد . آنچه در فرآیند تغییر نیاز واقعی به نیاز بالقوه و هدایت آن حائز اهمیت می باشد عدم دوگانگی بین نیاز های فردی و نیازهای سازمانی است. در غیر اینصورت آموزشیاران سعی می نمایند به فراگیران تفهیم کنند که به چه چیزهایی نیاز دارند . لذا لازم است بین نیازهای فردی و نیازهای گروهی و سازمانی ارتباط برقرار گردد . نیازها همیشه وجود دارند اما باید آنها را به خود فرد شناساند و راه تامین آنها را نیز به او نشان داد. در صورتیکه آموزش نیاز فرد را تامین کند،تجریه یادگیری موجب رضایت خاطر و همانند عبادت از آن لذتبخش میشود.
? برخی ویژگی های فراگیران
آموزش فعالیتی است که به منظور یادگیری برنامهریزی و اجرا میگردد و فرایندی است که به تغییر رفتار منجر میشود. تغییری که قابل مشاهده و اندازه گیری است. شامل کسب دانش، مهارت و نگرش می گردد به منظور تسلط بر شغل صورت
میگیرد.
بنابراین میتوان گفت هدف همه آموزشها ارائه دانش، کسب مهارت و ایجاد نگرش است و در آموزش بزرگسالان یادگیری باید معطوف به دستیابی نتایج کوتاه مدت باشد. حال آنکه در آموزش رسمی تاکید بر آینده است و آموزش برای اهداف بلند مدت صورت میگیرد.
در آموزش غیررسمی یادگیری باید به کار و شغل فراگیر معنا بدهد و هدف نهایی آموزش، یادگیری تسلط یاب است یعنی فراگیران پس از آموزش بتوانند کارهای محوله را به نحو شایسته انجام دهند اگر یادگیرندگان به حد تسلط نرسند نشاندهنده عدم اثر بخشی فعالیتها خواهد بود.
علاوه بر تفاوت در اهداف آموزش و یادگیری، بین ویژگیهای مخاطبان و روشهای اجرایی آموزشهای رسمی و غیر رسمی (بزرگسالان ) تفاوت های بسیاری وجود دارد که عدم توجه به این تفاوت ها اثر بخشی آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در آموزش رسمی، آموزش وظیفه اصلی فراگیر محسوب میشود و نقش فراگیر، دانشجو یا دانشآموز بودن میباشد چرا که مسئولیتهای اجتماعی، شغل و خانوادگی به او واگذار نشده است، در حالیکه نزد فراگیر بزرگسال ، آموزش جایگاه اولویت اول را در کار و زندگی را ندارد و چنانچه آموزش مانع انجام مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی گردد به آسانی کنار گذاشته میشود لذا دقت نظر برنامهریزان و مجریان برنامه های آموزشی به این محدودیتهاضروری است.
هر چند انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است و ظرفیتهای یادگیری وی تقریباً نامحدود میباشد اما بر اثر گذر سن، میل به یادگیری کاهش می یابد و بزرگسال بیش از آنکه علاقمند به آموزش باشد به تجربیات و یافتههای شخصی خود اتکا میکنند؛ از طرفی، همانطور که اشاره شد کاهش توانائیهای جسمی و روانی بر سرعت یادگیری اثر می گذارد. از آنجائیکه افراد بزرگسال کارها را با وسواس، حوصله و دقت بیشتری انجام میدهند، یادگیری در بزرگسالان نیز نیازمند زمان بیشتر همراه با تمرین ،تکرار و تلاش مستمر می باشد به همین دلیل یادگیری بزرگسالان عمیق تر و پایدارتر می باشد.
ازسویی دیگر بزرگسالان به دلیل مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی، فرصت کافی برای شرکت در دوره های طولانی مدت را ندارند و علاقهمند به مباحث تئوریک نمیباشد در نتیجه شایستهتر است برنامههای آموزشی، کاربردی و کوتاه مدت باشد.
علاوه بر موارد فوق تنوع فراگیران از لحاظ سن، سواد، تحصیلات، مسئولیتهای شغلی و اجتماعی، تجربههای قبلی توانائیهای جسمی و روانی و .......به پیچیدگی و حساسیت موضوع میافزاید.
? رویکرد مناسب برای آموزش بزرگسالان
برنامههای تعلیم و تربیت بر اساس 3 رویکرد معلممدار، مدرسهمدار و رویکرد فراگیرمدار صورت میگیرد در رویکردهای مدرسه و معلممدار کلیه تصمیمات مربوط به سازماندهی و اجرا برنامه آموزشی بوسیله معلم یا مدرسه اتخاذ میگردد. آموزشهای سنتی مانند مکتبخانهها یا حوزههای علمیه در چارچوب رویکرد معلممدار صورت میگیرد، معلم ، محور برنامههای آموزشی است و کلیه اجزا برنامه آموزشی پیرامون تصمیمات و روشهای معلم تنظیم میگردد.
در آموزش رسمی عمدتاً از رویکرد مدرسهمدار استفاده میگردد. تصمیمگیری در مورد موضوعات درسی، ساختار و ارائه مطالب، روشهای تدریس و سایر اجزا برنامه آموزشی بوسیله موسسه (مدرسه) و در ایران توسط وزارت آموزش و پرورش صورت میگیرد و فراگیر و معلم با الزامات مدرسه خود را هماهنگ نماید.
در آموزش بزرگسالان رویکرد فراگیر محور مناسب ترین روش میباشد، چنین سیستمی که سیستم یادگیری باز نیز نامیده می شود دارای قابلیت انعطاف پذیری است و بر اساس ویژگیهای فراگیر منطبق می گردد در این رویکرد مدرسه و معلم نقش محوری ندارد بلکه نقش حمایتی را ایفا می نماید و سایر اجزا نظام آموزشی مانند شیوه آموزش ، وسایل و منابع آموزشی ، شیوه تدریس، ارزشیابی و ...... در عین اینکه دارای ارتباط منطقی با یکدیگر می باشند در جهت تحقق اهداف آموزشی و به مقتضای ویژگی های فراگیران تنظیم می گردند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
آموزش تعاون. مشکلات و راهکارها
حمدالله رستمی ۱۳۸۳/۰۱/۰۱
امید است با فراهم کردن زمینه دسترسی به مباحث و یافته های آموزشی وآشنایی علاقمندان ، دانشجویان به خصوص تعاونگران خستگی ناپذیر چشم اندازجدیدی را بر افق فرداهای سازنده بگشایم.
? از منظر آسیبشناسانه در حال حاضر شرکتها و اتحادیههای تعاونی با مشکلات و چالشهای عدیدهای همچون عدم مشارکت اعضاء، پایینبودن سطح کارایی مدیران، فقدان نظارت اعضا و بازرسان، پایینبودن سطح بهرهوری، کیفیت نامناسب محصولات و ارائه خدمات ، عدم همدلی بین مدیران ، بازرسان ، اعضاو .....دست به گریبان هستند .
مدیران تعاونیها عموماً فاقد دانش و مهارتهای مدیریتی نو میباشند، بازرسان به وظایف نظارتی خود به نحو احسن عمل
نمینمایند، اعضا از نقش و جایگاه خود آگاهی لازم را ندارند، مجامع عمومی به صورتی بسیار بی رونق برگزار می گردد . قیمت تمام شده محصولات تعاونی بالاتر از بخش خصوصی است، کارکنان فاقد مهارتهای لازم برای بهرمندی از روشهای نوین تولید
می باشند ، تعاونی ها در فروش محصولات تولیدی با مشکلات فراوانی مواجه هستند و ..... اینها واقعیتهایی است که در درون تعاونی ها قابل مشاهده است و آمار تعاونی های راکد و غیر فعال نیزگویای این مطلب میباشد.
رفع مشکلات تعاونی ها نیازمند مجموعه اقدامات هماهنگ و سنجیدهای است که آموزش نیروی انسانی از مهمترین این اقدامات است. آموزش ارزانترین و کاراترین ابزاری است که پاسخگوی بسیاری از نارسائیها میباشد. اصولاً نهضت تعاون بدون آموزش تحقق نمییابد، یا اینکه به تدریج ویژگی تعاونیبودن خود را از دست خواهد داد. اندیشمندان تعاون معتقدند تعاونیها با آموزش متولد میشوند، با آموزش شکل میگیرند و با آموزش موفق میشوند. قانون و مقررات عامل موفقیت تعاونیها نیست بلکه معجزه آموزش میتواند هر تحول سازندهای را به ارمغان بیاورد.
هر چند آمار مربوط به عملکرد آموزش تعاونی گویای تلاش گسترده همکاران در سطح ادارات کل و ادارات شهرستانها در زمینه آموزش نیروی انسانی بخش تعاون میباشد، اما وجود همزمان نارسائیهای فوقالذکر وفعالیتهای مناسب آموزشی این حدس را مطرح مینماید که احتمالاً به اثربخشی و کارایی آموزشها به میزان توسعه کمی آن توجه نشده است و پرداختن بیش از حد به آمارها و کمیگرایی فرصت لازم را برای بررسی میزان تاثیرگذاری آموزشها و بهبود کیفیت تعاونیها باقی نگذاشته است.
از آنجائیکه آموزش با روح و روان افراد سروکار دارد . شایسته است این امر به افراد دارای صلاحیت و مهارتهای برجسته در امور آموزشی سپرده شود . اجرای برنامههای آموزشی در قالب یک نظام آموزشی مدون و منطبق با ویژگیهای فراگیران و نیازهای سازمانی از جمله این ضرورتها است. در غیر اینصورت فعالیت آموزشی، نزد مجریان در حد انجام وظیفه اداری تنزل
مینماید و نزد فراگیران به امری اجباری ، غیر مفید و کسلکننده تبدیل میگردد.
? تعاون و آموزش
تعاون بر اساس اندیشههای بنیادی بشر همچون عدالت ، آزادی ، برابری، انصاف و جمعگرایی استوار است. اندیشههایی که ریشه در فطرت پاک انسانی و آرمان های تاریخی بشر دارد .رویکرد تعاون تحقق اندیشههای جهانی بشر در چارچوب سازمانهای اقتصادی اجتماعی و به شیوه مسالمتآمیزاست که از طریق کاربرد روشهای مشخص تعاونی مانند دموکراسی ، بی طرفی سیاسی ، نژادی و مذهبی ، توجه به جامعه و مشارکت جمعی امکانپذیر می باشد ، ازسویی تعاون در روشهای اقتصادی اهداف اجتماعی را دنبال می کند.از همین منظر تفاوت سازمانهای تعاونی با سایر بنگاههای اقتصادی قابل تعمق و بررسی می باشد چرا که :
1ـ هدف تعاونی ها بر خلاف سایر بنگاه های تجاری دستیابی به منفعت و ثروت نیست بلکه در تعاونی ها علاوه بر بهبود وضعیت زندگی و تامین نیاز اعضا ، اهداف اجتماعی همچون عدالت ، مسئولیت پذیری و همکاری گروهی نیز دنبال می شود .
2ـ سازوکارهای مورد استفاده در تعاونیها متناسب با اهداف اجتماعی تعاون است.آزادی، دموکراسی، درستکاری و مشارکت جمعی اصول و ارزشهایی هستند که در اداره امور تعاونیها به کار برده می شوند.
با تکیه براصول، اهداف و ارزشهای تعاون میتوان گفت تعاون فرهنگ و شیوه کار و زندگی است. این اصول، اهداف و ارزشهای مختص تعاون در همه جوامع بشری مورد پذیرش قرار گرفته و به صورت نهضتی جهانی درتمام کشورها علیرغم شیوهای متفاوت سیاسی و فرهنگی گسترش یافته است از اینرو اشاعه و تعمیق فرهنگ تعاون، کسب مهارتها و توانائی به کاربردن روشهای تعاونی در سطح جامعه تنها به مدد آموزش قابل تحقق میباشد.
بنیانگذاران نهضت جهانی تعاون به نقش آموزش در توسعه و پویایی سازمان های تعاون آگاهی داشته و آموزش را به عنوان یکی از اصول تعاون برای تحقق اهداف خود به خدمت گرفتند و اکنون نیز آموزش یکی از اصول 7 گانه تعاون به منظور پیشرفت تعاونی ها و آگاهی عمومی مردم نسبت به ماهیت و فوائد تعاونی به کار برده می شود .
آموزش،کارآموزی و آگاه سازی
«تعاونیها در برنامههای خود برای اعضاء، نمایندگان منتخب، مدیران وکارکنان، آموزش و کارآموزی را مد نظر قرار میدهند، بدینترتیب تعاونگران میتوانند نقش موثری در پیشرفت تعاون ایفا نموده و افراد جوان و رهبران افکار عمومی را از ماهیت و فوائد تعاونی مطلع نمایند».
? آموزش و یادگیری
آموزش فعالیتی است که به منظور ایجاد یادگیری طراحی و اجراء می شود. یادگیری، تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فراگیر است که در اثر تجربه آموزشی و در شرایط یادگیری ایجاد میشود.تغییرات حاصل از یادگیری قابل مشاهده است و می توان آن را سنجید. یعنی میزان یادگیری با استفاده از ابزارهای مناسب قابل اندازه گیری میباشد.
بنابراین هدف آموزش یادگیری است که به منظور تغییر در بینش، نگرش و رفتار فراگیران طراحی و اجراء می شود. تغییری که بر اثر آموزش و فرایند یادگیری ایجاد می شود . مثبت پایدار ، قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است .
? یادگیری بزرگسالان
انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است.علت رشد و تکامل وی نیز همین ظرفیت یادگیری او میباشد. یادگیری منحصر به سن خاصی نیست، بلکه همه افراد برای ادامه حیات، هماهنگی و سازش با محیط در حال تغییر خویش، پیوسته مطالب و مهارتهای جدیدی را فرا می گیرند . این یافته علمی با آموزه های مذهبی ما نیز سازگار می باشد.
« چنین گفت پیغمبر راستگوی – زگهواره تا گور دانش بجوی »
ازسوی دیگر یادگیری صرفاً به معنی افزایش و انباشت معلومات و اطلاعات علمی نیست بلکه گسترش فکر ، مرتبط ساختن تجربیات تازه با تجربیات گذشته و سازمان دادن به فعالیتهای ذهنی میباشد.
یادگیری بزرگسالان به کمک تجارب شخصی انجام می گیرد از اینرو بهتر است در امر یادگیری از این تجربیات جهت تغییر رفتار افراد کمک گرفت . یادگیری تا حدودی نتیجه فعالیتهای فردی میباشد اما آنچه از دست معلم ساخته است و امر یادگیری را تسهیل میکند فراهمکردن عوامل و زمینهها به منظور تشویق فراگیر به یادگیری میباشد، یکی از عوامل تضعیفکننده در آموزش و یادگیری بزرگسالان، برخورد با آموزشیارانی است که میکوشند به این گروه بفهمانند به چه چیزهایی نیاز دارند. حال آنکه توجه به تجربههای بزرگسالان و واردشدن به دنیای فرهنگی و ذهنی آنها آموزشیار را قادر میسازد بین تجربیات آموختهشده و مطالب جدید پل زده و مانع از دستدادن اعتماد به نفس و تزلزل آنان گردد. به عنوان نمونه تکیه بر تجربیات قبلی فراگیران در زمینه زراعت ، آموزش شیوه های جدید زراعی را آسانتر نموده و مطالب نو خوشایندتر می گردد و جریان یادگیری را تسهیل
می نماید .
از آنجائیکه توانائیهای حسی و حرکتی در بزرگسالان به تدریج تحلیل می رود، معمولاً پس از سن 20 سالگی توانایی بینائی و شنوائی به تدریج رو به افول است، در نتیجه شاهد کاهش توانائی های فیزیکی و مشارکت آنان در امر آموزش می باشیم. بی تردید کاهش مشارکت، تاثیر منفی برجریان یادگیری میگذارد. بدین ترتیب درانتخاب روش تدریس و نحوه صحبت کردن در کلاس و استفاده از وسایل دیداری باید به این نکات توجه کرد. افراد مسن معمولاً کارها را با سرعت کمتر و دقت بیشتر انجام
می دهند . تاثیر سرعت عمل بر یادگیری موجب می شود که بزرگسالان برای یادگیری به زمان طولانی تری نیاز داشته باشند .
علاوه بر افزایش سن عوامل ناشی از فقر مانند تغذیه ناکافی ،کمبود مراقبتهای بهداشتی و پزشکی بر توانائی های فیزیکی و در نتیجه توانائی یادگیری اثر می گذارد .عوامل فوق بیشتر بر سرعت یادگیری، نه میزان یادگیری تأثیر می گذارد. ظرفیت یادگیری انسان بسیار بالاست، بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسان در تمام طول زندگی می توان یاد گرفت .
نقش انگیزه در یادگیری بزرگسالان ـ در آموزش بزرگسالان میل به یادگیری بیش از خود یادگیری اهمیت دارد . تمایل به یادگیری ممکن است از علاقه شدید به برخی موضوعات و یا احساس نیاز به بعضی دانش ها و مهارت ها ناشی گردد. ایجاد انگیزه و علاقه به آموزش برای مهیانمودن بزرگسالان به یادگیری بسیار حائز اهمیت است.
انگیزه ترکیبی از تمایلات، نیازها، آرزوها و اهداف است که باعث برانگیختن و تولید انرژی در فرد میشود و وی را به سویی هدایت میکند. نیاز نقش اساسی در ایجاد انگیزه دارد. احساس نیاز به آموزش شاید از اصلیترین ضرورتها باشد. نیاز به آموزش به واسطه انتخاب یا تغییر شغل ،تغییر سیستم و روش های سازمانی ،به کارگیری ابزار و ماشین آلات جدید و همچنین میل انسان به توسعه دانائی ها و مهارت های فردی و اجتماعی بوجود می آید . بنابراین منشاء تشخیص نیاز ممکن است فردی یا عوامل بیرونی مانند سازمان باشد . آنچه در فرآیند تغییر نیاز واقعی به نیاز بالقوه و هدایت آن حائز اهمیت می باشد عدم دوگانگی بین نیاز های فردی و نیازهای سازمانی است. در غیر اینصورت آموزشیاران سعی می نمایند به فراگیران تفهیم کنند که به چه چیزهایی نیاز دارند . لذا لازم است بین نیازهای فردی و نیازهای گروهی و سازمانی ارتباط برقرار گردد . نیازها همیشه وجود دارند اما باید آنها را به خود فرد شناساند و راه تامین آنها را نیز به او نشان داد. در صورتیکه آموزش نیاز فرد را تامین کند،تجریه یادگیری موجب رضایت خاطر و همانند عبادت از آن لذتبخش میشود.
? برخی ویژگی های فراگیران
آموزش فعالیتی است که به منظور یادگیری برنامهریزی و اجرا میگردد و فرایندی است که به تغییر رفتار منجر میشود. تغییری که قابل مشاهده و اندازه گیری است. شامل کسب دانش، مهارت و نگرش می گردد به منظور تسلط بر شغل صورت
میگیرد.
بنابراین میتوان گفت هدف همه آموزشها ارائه دانش، کسب مهارت و ایجاد نگرش است و در آموزش بزرگسالان یادگیری باید معطوف به دستیابی نتایج کوتاه مدت باشد. حال آنکه در آموزش رسمی تاکید بر آینده است و آموزش برای اهداف بلند مدت صورت میگیرد.
در آموزش غیررسمی یادگیری باید به کار و شغل فراگیر معنا بدهد و هدف نهایی آموزش، یادگیری تسلط یاب است یعنی فراگیران پس از آموزش بتوانند کارهای محوله را به نحو شایسته انجام دهند اگر یادگیرندگان به حد تسلط نرسند نشاندهنده عدم اثر بخشی فعالیتها خواهد بود.
علاوه بر تفاوت در اهداف آموزش و یادگیری، بین ویژگیهای مخاطبان و روشهای اجرایی آموزشهای رسمی و غیر رسمی (بزرگسالان ) تفاوت های بسیاری وجود دارد که عدم توجه به این تفاوت ها اثر بخشی آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در آموزش رسمی، آموزش وظیفه اصلی فراگیر محسوب میشود و نقش فراگیر، دانشجو یا دانشآموز بودن میباشد چرا که مسئولیتهای اجتماعی، شغل و خانوادگی به او واگذار نشده است، در حالیکه نزد فراگیر بزرگسال ، آموزش جایگاه اولویت اول را در کار و زندگی را ندارد و چنانچه آموزش مانع انجام مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی گردد به آسانی کنار گذاشته میشود لذا دقت نظر برنامهریزان و مجریان برنامه های آموزشی به این محدودیتهاضروری است.
هر چند انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است و ظرفیتهای یادگیری وی تقریباً نامحدود میباشد اما بر اثر گذر سن، میل به یادگیری کاهش می یابد و بزرگسال بیش از آنکه علاقمند به آموزش باشد به تجربیات و یافتههای شخصی خود اتکا میکنند؛ از طرفی، همانطور که اشاره شد کاهش توانائیهای جسمی و روانی بر سرعت یادگیری اثر می گذارد. از آنجائیکه افراد بزرگسال کارها را با وسواس، حوصله و دقت بیشتری انجام میدهند، یادگیری در بزرگسالان نیز نیازمند زمان بیشتر همراه با تمرین ،تکرار و تلاش مستمر می باشد به همین دلیل یادگیری بزرگسالان عمیق تر و پایدارتر می باشد.
ازسویی دیگر بزرگسالان به دلیل مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی، فرصت کافی برای شرکت در دوره های طولانی مدت را ندارند و علاقهمند به مباحث تئوریک نمیباشد در نتیجه شایستهتر است برنامههای آموزشی، کاربردی و کوتاه مدت باشد.
علاوه بر موارد فوق تنوع فراگیران از لحاظ سن، سواد، تحصیلات، مسئولیتهای شغلی و اجتماعی، تجربههای قبلی توانائیهای جسمی و روانی و .......به پیچیدگی و حساسیت موضوع میافزاید.
? رویکرد مناسب برای آموزش بزرگسالان
برنامههای تعلیم و تربیت بر اساس 3 رویکرد معلممدار، مدرسهمدار و رویکرد فراگیرمدار صورت میگیرد در رویکردهای مدرسه و معلممدار کلیه تصمیمات مربوط به سازماندهی و اجرا برنامه آموزشی بوسیله معلم یا مدرسه اتخاذ میگردد. آموزشهای سنتی مانند مکتبخانهها یا حوزههای علمیه در چارچوب رویکرد معلممدار صورت میگیرد، معلم ، محور برنامههای آموزشی است و کلیه اجزا برنامه آموزشی پیرامون تصمیمات و روشهای معلم تنظیم میگردد.
در آموزش رسمی عمدتاً از رویکرد مدرسهمدار استفاده میگردد. تصمیمگیری در مورد موضوعات درسی، ساختار و ارائه مطالب، روشهای تدریس و سایر اجزا برنامه آموزشی بوسیله موسسه (مدرسه) و در ایران توسط وزارت آموزش و پرورش صورت میگیرد و فراگیر و معلم با الزامات مدرسه خود را هماهنگ نماید.
در آموزش بزرگسالان رویکرد فراگیر محور مناسب ترین روش میباشد، چنین سیستمی که سیستم یادگیری باز نیز نامیده می شود دارای قابلیت انعطاف پذیری است و بر اساس ویژگیهای فراگیر منطبق می گردد در این رویکرد مدرسه و معلم نقش محوری ندارد بلکه نقش حمایتی را ایفا می نماید و سایر اجزا نظام آموزشی مانند شیوه آموزش ، وسایل و منابع آموزشی ، شیوه تدریس، ارزشیابی و ...... در عین اینکه دارای ارتباط منطقی با یکدیگر می باشند در جهت تحقق اهداف آموزشی و به مقتضای ویژگی های فراگیران تنظیم می گردند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
آموزش تعاون. مشکلات و راهکارها
حمدالله رستمی ۱۳۸۳/۰۱/۰۱
امید است با فراهم کردن زمینه دسترسی به مباحث و یافته های آموزشی وآشنایی علاقمندان ، دانشجویان به خصوص تعاونگران خستگی ناپذیر چشم اندازجدیدی را بر افق فرداهای سازنده بگشایم.
? از منظر آسیبشناسانه در حال حاضر شرکتها و اتحادیههای تعاونی با مشکلات و چالشهای عدیدهای همچون عدم مشارکت اعضاء، پایینبودن سطح کارایی مدیران، فقدان نظارت اعضا و بازرسان، پایینبودن سطح بهرهوری، کیفیت نامناسب محصولات و ارائه خدمات ، عدم همدلی بین مدیران ، بازرسان ، اعضاو .....دست به گریبان هستند .
مدیران تعاونیها عموماً فاقد دانش و مهارتهای مدیریتی نو میباشند، بازرسان به وظایف نظارتی خود به نحو احسن عمل
نمینمایند، اعضا از نقش و جایگاه خود آگاهی لازم را ندارند، مجامع عمومی به صورتی بسیار بی رونق برگزار می گردد . قیمت تمام شده محصولات تعاونی بالاتر از بخش خصوصی است، کارکنان فاقد مهارتهای لازم برای بهرمندی از روشهای نوین تولید
می باشند ، تعاونی ها در فروش محصولات تولیدی با مشکلات فراوانی مواجه هستند و ..... اینها واقعیتهایی است که در درون تعاونی ها قابل مشاهده است و آمار تعاونی های راکد و غیر فعال نیزگویای این مطلب میباشد.
رفع مشکلات تعاونی ها نیازمند مجموعه اقدامات هماهنگ و سنجیدهای است که آموزش نیروی انسانی از مهمترین این اقدامات است. آموزش ارزانترین و کاراترین ابزاری است که پاسخگوی بسیاری از نارسائیها میباشد. اصولاً نهضت تعاون بدون آموزش تحقق نمییابد، یا اینکه به تدریج ویژگی تعاونیبودن خود را از دست خواهد داد. اندیشمندان تعاون معتقدند تعاونیها با آموزش متولد میشوند، با آموزش شکل میگیرند و با آموزش موفق میشوند. قانون و مقررات عامل موفقیت تعاونیها نیست بلکه معجزه آموزش میتواند هر تحول سازندهای را به ارمغان بیاورد.
هر چند آمار مربوط به عملکرد آموزش تعاونی گویای تلاش گسترده همکاران در سطح ادارات کل و ادارات شهرستانها در زمینه آموزش نیروی انسانی بخش تعاون میباشد، اما وجود همزمان نارسائیهای فوقالذکر وفعالیتهای مناسب آموزشی این حدس را مطرح مینماید که احتمالاً به اثربخشی و کارایی آموزشها به میزان توسعه کمی آن توجه نشده است و پرداختن بیش از حد به آمارها و کمیگرایی فرصت لازم را برای بررسی میزان تاثیرگذاری آموزشها و بهبود کیفیت تعاونیها باقی نگذاشته است.
از آنجائیکه آموزش با روح و روان افراد سروکار دارد . شایسته است این امر به افراد دارای صلاحیت و مهارتهای برجسته در امور آموزشی سپرده شود . اجرای برنامههای آموزشی در قالب یک نظام آموزشی مدون و منطبق با ویژگیهای فراگیران و نیازهای سازمانی از جمله این ضرورتها است. در غیر اینصورت فعالیت آموزشی، نزد مجریان در حد انجام وظیفه اداری تنزل
مینماید و نزد فراگیران به امری اجباری ، غیر مفید و کسلکننده تبدیل میگردد.
? تعاون و آموزش
تعاون بر اساس اندیشههای بنیادی بشر همچون عدالت ، آزادی ، برابری، انصاف و جمعگرایی استوار است. اندیشههایی که ریشه در فطرت پاک انسانی و آرمان های تاریخی بشر دارد .رویکرد تعاون تحقق اندیشههای جهانی بشر در چارچوب سازمانهای اقتصادی اجتماعی و به شیوه مسالمتآمیزاست که از طریق کاربرد روشهای مشخص تعاونی مانند دموکراسی ، بی طرفی سیاسی ، نژادی و مذهبی ، توجه به جامعه و مشارکت جمعی امکانپذیر می باشد ، ازسویی تعاون در روشهای اقتصادی اهداف اجتماعی را دنبال می کند.از همین منظر تفاوت سازمانهای تعاونی با سایر بنگاههای اقتصادی قابل تعمق و بررسی می باشد چرا که :
1ـ هدف تعاونی ها بر خلاف سایر بنگاه های تجاری دستیابی به منفعت و ثروت نیست بلکه در تعاونی ها علاوه بر بهبود وضعیت زندگی و تامین نیاز اعضا ، اهداف اجتماعی همچون عدالت ، مسئولیت پذیری و همکاری گروهی نیز دنبال می شود .
2ـ سازوکارهای مورد استفاده در تعاونیها متناسب با اهداف اجتماعی تعاون است.آزادی، دموکراسی، درستکاری و مشارکت جمعی اصول و ارزشهایی هستند که در اداره امور تعاونیها به کار برده می شوند.
با تکیه براصول، اهداف و ارزشهای تعاون میتوان گفت تعاون فرهنگ و شیوه کار و زندگی است. این اصول، اهداف و ارزشهای مختص تعاون در همه جوامع بشری مورد پذیرش قرار گرفته و به صورت نهضتی جهانی درتمام کشورها علیرغم شیوهای متفاوت سیاسی و فرهنگی گسترش یافته است از اینرو اشاعه و تعمیق فرهنگ تعاون، کسب مهارتها و توانائی به کاربردن روشهای تعاونی در سطح جامعه تنها به مدد آموزش قابل تحقق میباشد.
بنیانگذاران نهضت جهانی تعاون به نقش آموزش در توسعه و پویایی سازمان های تعاون آگاهی داشته و آموزش را به عنوان یکی از اصول تعاون برای تحقق اهداف خود به خدمت گرفتند و اکنون نیز آموزش یکی از اصول 7 گانه تعاون به منظور پیشرفت تعاونی ها و آگاهی عمومی مردم نسبت به ماهیت و فوائد تعاونی به کار برده می شود .
آموزش،کارآموزی و آگاه سازی
«تعاونیها در برنامههای خود برای اعضاء، نمایندگان منتخب، مدیران وکارکنان، آموزش و کارآموزی را مد نظر قرار میدهند، بدینترتیب تعاونگران میتوانند نقش موثری در پیشرفت تعاون ایفا نموده و افراد جوان و رهبران افکار عمومی را از ماهیت و فوائد تعاونی مطلع نمایند».
? آموزش و یادگیری
آموزش فعالیتی است که به منظور ایجاد یادگیری طراحی و اجراء می شود. یادگیری، تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فراگیر است که در اثر تجربه آموزشی و در شرایط یادگیری ایجاد میشود.تغییرات حاصل از یادگیری قابل مشاهده است و می توان آن را سنجید. یعنی میزان یادگیری با استفاده از ابزارهای مناسب قابل اندازه گیری میباشد.
بنابراین هدف آموزش یادگیری است که به منظور تغییر در بینش، نگرش و رفتار فراگیران طراحی و اجراء می شود. تغییری که بر اثر آموزش و فرایند یادگیری ایجاد می شود . مثبت پایدار ، قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است .
? یادگیری بزرگسالان
انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است.علت رشد و تکامل وی نیز همین ظرفیت یادگیری او میباشد. یادگیری منحصر به سن خاصی نیست، بلکه همه افراد برای ادامه حیات، هماهنگی و سازش با محیط در حال تغییر خویش، پیوسته مطالب و مهارتهای جدیدی را فرا می گیرند . این یافته علمی با آموزه های مذهبی ما نیز سازگار می باشد.
« چنین گفت پیغمبر راستگوی – زگهواره تا گور دانش بجوی »
ازسوی دیگر یادگیری صرفاً به معنی افزایش و انباشت معلومات و اطلاعات علمی نیست بلکه گسترش فکر ، مرتبط ساختن تجربیات تازه با تجربیات گذشته و سازمان دادن به فعالیتهای ذهنی میباشد.
یادگیری بزرگسالان به کمک تجارب شخصی انجام می گیرد از اینرو بهتر است در امر یادگیری از این تجربیات جهت تغییر رفتار افراد کمک گرفت . یادگیری تا حدودی نتیجه فعالیتهای فردی میباشد اما آنچه از دست معلم ساخته است و امر یادگیری را تسهیل میکند فراهمکردن عوامل و زمینهها به منظور تشویق فراگیر به یادگیری میباشد، یکی از عوامل تضعیفکننده در آموزش و یادگیری بزرگسالان، برخورد با آموزشیارانی است که میکوشند به این گروه بفهمانند به چه چیزهایی نیاز دارند. حال آنکه توجه به تجربههای بزرگسالان و واردشدن به دنیای فرهنگی و ذهنی آنها آموزشیار را قادر میسازد بین تجربیات آموختهشده و مطالب جدید پل زده و مانع از دستدادن اعتماد به نفس و تزلزل آنان گردد. به عنوان نمونه تکیه بر تجربیات قبلی فراگیران در زمینه زراعت ، آموزش شیوه های جدید زراعی را آسانتر نموده و مطالب نو خوشایندتر می گردد و جریان یادگیری را تسهیل
می نماید .
از آنجائیکه توانائیهای حسی و حرکتی در بزرگسالان به تدریج تحلیل می رود، معمولاً پس از سن 20 سالگی توانایی بینائی و شنوائی به تدریج رو به افول است، در نتیجه شاهد کاهش توانائی های فیزیکی و مشارکت آنان در امر آموزش می باشیم. بی تردید کاهش مشارکت، تاثیر منفی برجریان یادگیری میگذارد. بدین ترتیب درانتخاب روش تدریس و نحوه صحبت کردن در کلاس و استفاده از وسایل دیداری باید به این نکات توجه کرد. افراد مسن معمولاً کارها را با سرعت کمتر و دقت بیشتر انجام
می دهند . تاثیر سرعت عمل بر یادگیری موجب می شود که بزرگسالان برای یادگیری به زمان طولانی تری نیاز داشته باشند .
علاوه بر افزایش سن عوامل ناشی از فقر مانند تغذیه ناکافی ،کمبود مراقبتهای بهداشتی و پزشکی بر توانائی های فیزیکی و در نتیجه توانائی یادگیری اثر می گذارد .عوامل فوق بیشتر بر سرعت یادگیری، نه میزان یادگیری تأثیر می گذارد. ظرفیت یادگیری انسان بسیار بالاست، بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسان در تمام طول زندگی می توان یاد گرفت .
نقش انگیزه در یادگیری بزرگسالان ـ در آموزش بزرگسالان میل به یادگیری بیش از خود یادگیری اهمیت دارد . تمایل به یادگیری ممکن است از علاقه شدید به برخی موضوعات و یا احساس نیاز به بعضی دانش ها و مهارت ها ناشی گردد. ایجاد انگیزه و علاقه به آموزش برای مهیانمودن بزرگسالان به یادگیری بسیار حائز اهمیت است.
انگیزه ترکیبی از تمایلات، نیازها، آرزوها و اهداف است که باعث برانگیختن و تولید انرژی در فرد میشود و وی را به سویی هدایت میکند. نیاز نقش اساسی در ایجاد انگیزه دارد. احساس نیاز به آموزش شاید از اصلیترین ضرورتها باشد. نیاز به آموزش به واسطه انتخاب یا تغییر شغل ،تغییر سیستم و روش های سازمانی ،به کارگیری ابزار و ماشین آلات جدید و همچنین میل انسان به توسعه دانائی ها و مهارت های فردی و اجتماعی بوجود می آید . بنابراین منشاء تشخیص نیاز ممکن است فردی یا عوامل بیرونی مانند سازمان باشد . آنچه در فرآیند تغییر نیاز واقعی به نیاز بالقوه و هدایت آن حائز اهمیت می باشد عدم دوگانگی بین نیاز های فردی و نیازهای سازمانی است. در غیر اینصورت آموزشیاران سعی می نمایند به فراگیران تفهیم کنند که به چه چیزهایی نیاز دارند . لذا لازم است بین نیازهای فردی و نیازهای گروهی و سازمانی ارتباط برقرار گردد . نیازها همیشه وجود دارند اما باید آنها را به خود فرد شناساند و راه تامین آنها را نیز به او نشان داد. در صورتیکه آموزش نیاز فرد را تامین کند،تجریه یادگیری موجب رضایت خاطر و همانند عبادت از آن لذتبخش میشود.
? برخی ویژگی های فراگیران
آموزش فعالیتی است که به منظور یادگیری برنامهریزی و اجرا میگردد و فرایندی است که به تغییر رفتار منجر میشود. تغییری که قابل مشاهده و اندازه گیری است. شامل کسب دانش، مهارت و نگرش می گردد به منظور تسلط بر شغل صورت
میگیرد.
بنابراین میتوان گفت هدف همه آموزشها ارائه دانش، کسب مهارت و ایجاد نگرش است و در آموزش بزرگسالان یادگیری باید معطوف به دستیابی نتایج کوتاه مدت باشد. حال آنکه در آموزش رسمی تاکید بر آینده است و آموزش برای اهداف بلند مدت صورت میگیرد.
در آموزش غیررسمی یادگیری باید به کار و شغل فراگیر معنا بدهد و هدف نهایی آموزش، یادگیری تسلط یاب است یعنی فراگیران پس از آموزش بتوانند کارهای محوله را به نحو شایسته انجام دهند اگر یادگیرندگان به حد تسلط نرسند نشاندهنده عدم اثر بخشی فعالیتها خواهد بود.
علاوه بر تفاوت در اهداف آموزش و یادگیری، بین ویژگیهای مخاطبان و روشهای اجرایی آموزشهای رسمی و غیر رسمی (بزرگسالان ) تفاوت های بسیاری وجود دارد که عدم توجه به این تفاوت ها اثر بخشی آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در آموزش رسمی، آموزش وظیفه اصلی فراگیر محسوب میشود و نقش فراگیر، دانشجو یا دانشآموز بودن میباشد چرا که مسئولیتهای اجتماعی، شغل و خانوادگی به او واگذار نشده است، در حالیکه نزد فراگیر بزرگسال ، آموزش جایگاه اولویت اول را در کار و زندگی را ندارد و چنانچه آموزش مانع انجام مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی گردد به آسانی کنار گذاشته میشود لذا دقت نظر برنامهریزان و مجریان برنامه های آموزشی به این محدودیتهاضروری است.
هر چند انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است و ظرفیتهای یادگیری وی تقریباً نامحدود میباشد اما بر اثر گذر سن، میل به یادگیری کاهش می یابد و بزرگسال بیش از آنکه علاقمند به آموزش باشد به تجربیات و یافتههای شخصی خود اتکا میکنند؛ از طرفی، همانطور که اشاره شد کاهش توانائیهای جسمی و روانی بر سرعت یادگیری اثر می گذارد. از آنجائیکه افراد بزرگسال کارها را با وسواس، حوصله و دقت بیشتری انجام میدهند، یادگیری در بزرگسالان نیز نیازمند زمان بیشتر همراه با تمرین ،تکرار و تلاش مستمر می باشد به همین دلیل یادگیری بزرگسالان عمیق تر و پایدارتر می باشد.
ازسویی دیگر بزرگسالان به دلیل مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی، فرصت کافی برای شرکت در دوره های طولانی مدت را ندارند و علاقهمند به مباحث تئوریک نمیباشد در نتیجه شایستهتر است برنامههای آموزشی، کاربردی و کوتاه مدت باشد.
علاوه بر موارد فوق تنوع فراگیران از لحاظ سن، سواد، تحصیلات، مسئولیتهای شغلی و اجتماعی، تجربههای قبلی توانائیهای جسمی و روانی و .......به پیچیدگی و حساسیت موضوع میافزاید.
? رویکرد مناسب برای آموزش بزرگسالان
برنامههای تعلیم و تربیت بر اساس 3 رویکرد معلممدار، مدرسهمدار و رویکرد فراگیرمدار صورت میگیرد در رویکردهای مدرسه و معلممدار کلیه تصمیمات مربوط به سازماندهی و اجرا برنامه آموزشی بوسیله معلم یا مدرسه اتخاذ میگردد. آموزشهای سنتی مانند مکتبخانهها یا حوزههای علمیه در چارچوب رویکرد معلممدار صورت میگیرد، معلم ، محور برنامههای آموزشی است و کلیه اجزا برنامه آموزشی پیرامون تصمیمات و روشهای معلم تنظیم میگردد.
در آموزش رسمی عمدتاً از رویکرد مدرسهمدار استفاده میگردد. تصمیمگیری در مورد موضوعات درسی، ساختار و ارائه مطالب، روشهای تدریس و سایر اجزا برنامه آموزشی بوسیله موسسه (مدرسه) و در ایران توسط وزارت آموزش و پرورش صورت میگیرد و فراگیر و معلم با الزامات مدرسه خود را هماهنگ نماید.
در آموزش بزرگسالان رویکرد فراگیر محور مناسب ترین روش میباشد، چنین سیستمی که سیستم یادگیری باز نیز نامیده می شود دارای قابلیت انعطاف پذیری است و بر اساس ویژگیهای فراگیر منطبق می گردد در این رویکرد مدرسه و معلم نقش محوری ندارد بلکه نقش حمایتی را ایفا می نماید و سایر اجزا نظام آموزشی مانند شیوه آموزش ، وسایل و منابع آموزشی ، شیوه تدریس، ارزشیابی و ...... در عین اینکه دارای ارتباط منطقی با یکدیگر می باشند در جهت تحقق اهداف آموزشی و به مقتضای ویژگی های فراگیران تنظیم می گردند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
مقدمه:
پس از انقلاب صنعتی و شکلگیری اقتصاد بازار و یا به تعبیری اقتصاد آزاد و آزادی اقتصادی اندیشمندانی نیز به تئوریزه کردن نظام بازار و قوانین حاکم بر عرضه و تقاضا پرداختند که مبانی نظری و چارچوب نظری مکتبهایی چون کلاسیک و نئوکلاسیک را فراهم ساختند. در چارچوب این پارادایم دولتها از دخالت در امور اقتصادی منع شدند زیرا که در این «الگوی مادر» دولت تاجر خوبی تلقی نمیگشت و وجودش با تعبیر
«بد و ضروری» توجیه میشد، آزادی عبور و آزادی جریان (بگذار بگذرد و بگذار جریان یابد) از جمله گزارههای بسترساز برای روند اقتصاد آزاد بود. دست نامرئی آدام اسمیت یا مکانیسم خود مصحح او از جمله تئوریپردازهایی بود که تمامی فرایندهای اقتصادی را به قانون «تار عنکبوتی عرضه و تقاضا» احاله میکرد و یا قانون ظروف مرتبطه اندیمشندی چون ژان باتیستسه نیز توجیهگر این وضعیت بود و دیگرانی چند، که برای جلوگیری از اطاله کلام به همین میزان بسنده میشود و از نظرات آنها چشمپوشی میگردد. این تئوریپردازیها و اندیشههای اقتصادی که در لیبرالیسم اقتصادی یا مکتب کلاسیکها مطرح بود عملاً در سه عرصه ناتوانی نشان داد و منجر به نگرشهای جدید از جمله شکلگیری اقتصاد بخش تعاون شد برای روشن شدن بحث مختصری به این سه حوزه ناکارآمدی در اندیشههای اندیشمندان کلاسیک میپردازیم. این سه عرصه عبارت بودند از:
1. اتلاف و نابودی منابع طبیعی که با گسترش اندیشه لیبرالیسم اقتصادی و عملیاتی شدن آنها به طور شدید و فزاینده لطمه جبرانناپذیری بر منابع طبیعی وارد کرد.
2. این اندیشه زمانی که در هستی اجتماعی واقعیت یافت و در کارگاهها و کارخانهها به اجرا درآمد شدیداً به عامل استثمار و بهرهکشی از نیروی کار تبدیل شد و روز به روز به دشواریهای زندگی کارگران و شرایط بد زیستی و مادون انسانی آنها دامن زد.
3. دست نامریی آدام اسمیت و یا قانون بازار و مکانیزم خود مصحح هرگز نتوانست در شکلگیری انحصارات و شبه انحصارات که با تبانی و همدستی بنگاههای اقتصادی بر جامعه و قدرت خرید نیروهای کار آثار منفی میگذاشت مؤثر واقع شود. به طوری که انسان دوستان و اندیشمندانی که بر انسانی کردن اقتصاد باور داشتند این برهه از تاریخ زندگی انسان و کارگران را از سیاهترین دورههای زندگی بشر نام بردهاند.
تعاونیهای رسمی یا اقتصاد بخش تعاون زاییده وضعیت پیش آمده در حوزه اقتصاد و منابع انسانی بعد از انقلاب صنعتی بود و راهی میانی و وسط بود که در بادی امر از طریق تعاونیهای مصرف و تأمین نیازمندیها از منابع اصلی تولید و امکان و توانایی بهبود اثربخش در سبد هزینههای خانوار کارگران را از طریق اصلاح «ضریب اٍنگل» (Engel Coefficient) (که نشاندهنده درصدی از درآمد که صرف تأمین مواد غذایی خانواده میشود) واقعیت میبخشید و با افزودن بر توان حداقل قدرت خرید نیروی کار بدون وارد شدن در ساز و کارهای پولی و مالی، اثربخشی و کارایی خود را در عمل به اثبات رسانید. تعاونیهای مصرف در مرز گستری (Boundary Spanning) وارد حوزههای تولیدی، اعتباری، مسکن و خدمات شدند آنگونه که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه چون هند و مصر و .... اقتصاد بخش تعاون به عنوان هدف توسعه و در بخشی دیگر از کشورهای جنوبگان از جمله ایران به مثابه اصلیترین ابزار و وسایل و الزامات توسعه به کار گرفته شدند که در این مقاله به آنها میپردازیم.
برای شفافیت بیشتر موضوع و نقش تعاونیها و یا اقتصاد بخش تعاون به عنوان هدف توسعه و یا به مثابه اصلیترین و مؤثرترین الزامات و ابزارها و وسایل توسعه ذکر این موضوع را نیز ضروری میدانم که به عرض حضّار محترم برسانم که اقتصاد بخش تعاون بر پایه چهار اصل اساسی استوار است که وجود این اصول مایههای اثربخشی و توسعهآفرینی تعاونیها را رقم میرند ضمن اینکه این چهار سازه در رابطهای بهمافزایی "Synergy" به تقویت کارآیی یکدیگر نه براساس رابطهای عددی و توانی بلکه بر پایه لگاریتمی اقدام میکنند که عبارتند از:
1. اصل انضباط ارادی و اختیاری و درونزا
2. اصل فداکاری به نفع دیگران (ارجحیت و تقدم نفع اجتماعی بر منافع فردی)
3. اصل ثبات در راهبردها با پذیرش سپهر جهانی ناشناخته (chaos Theory) تئوری آشوب یا اثر پروانهای که بیانگر تغییرات سریع و شتابنده در ساختها، کارکردها و الگوهای سازمانی است.
4. اصل نوع دوستی و همگامی حسّی، عاطفی و عقلی در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و بهداشتی با مجموعه هستی اجتماعی جامعه.
اصول فوق توانمندی و تواناسازی را برای توسعه کشورها به روش تعاونی امکانپذیر میسازد؛لیکن قبل از ورود به بحث توسعه لازم است اشاره مختصری به تعریف مفهوم توسعه شود تا در پیگیری موضوع شاکله و ابعاد قضیه از نظر دور نشود. بنابراین در این بخش به تعاریفی که از مفهوم توسعه توسط اندیشمندان اقتصادی و اجتماعی شده اشارهای میکنم و سپس دیدگاههای خود را در این زمینه معروض میدارم.
تعریف توسعه:
در معنای عام، توسعه فرایند تحولی پیچیده و همهجانبه است که در زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه رخ میدهد و آن را از وضع موجود عقبماندگی به وضع مطلوب (توسعه یافته) هدایت میکند که با پذیرش ویژگیهای عصر عقلانیت و خردورزی همراه است و در آن کنش منطقی، حسابگری و برنامهریزی نهفته است.
در تعریفی دیگر توسعه را تغییر درازمدت، مستمر و مثبت در تمامی تجارب انسانی میدانند. همچنین، ترقی، پیشرفت، تجدد، تمدن، نوسازی و رشد اصطلاحات نزدیک و مشابه توسعه هستند.
نظریه دادلی سیرز (DudleySeers) در مورد توسعه
این متفکر توسعه را درک نیروی بالقوه در شخصیت انسان تعریف میکند که از طریق کاهش « فقر، بیکاری و نابرابری » قابل تحقق است.
دیدگاه شومپیتر در مورد توسعه
این اندیشمند تغییرات مداوم و خود به خودی در کشورهای در حال توسعه را که بعد از استقلال سیاسی، تعادل اقتصادی موجود در اقتصاد را از دست دادهاند توسعه مینامد و در تعریف رشد میگوید که تغییرات آرام و تدریجی در شرایط اقتصادی در بلندمدت که در نتیجه افزایش تدریجی در نرخ پساندازها وجمعیت ایجاد میشود معنای رشد را میسازد.
نظریات کیند برگر
این متفکر توسعه اقتصادی را شامل تولید بیشتر و تغییرات در نحوه سازمان تولید تلقی میکند و آن را نمودار تغییر در ترکیب تولید و تخصیص
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 158
اینجانب دوره کارآموزی خود را در دفتر IT سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران وابسته به وزارت جهاد کشاورزی گذراندم و در این دوره با فناوری پورتال و مدیریت آن آشنا شدم و فرامینی را که آنجا بیشتر استفاده می شد را آموختم. کارهای جانبی از قبیل انجام انواع کارهای اداری، نیز انجام شد.
معرفی سازمان:
سازمان مرکزی تعاون روستایی در سال 1342 تاسیس شد و دولت وقت ایران تعهد کرد که به سرویس های تکنیکی ، آموزشی، تجاری و کمک اعتباری به شرکت تعاونی های گروهی و فردی کشاورزی ادامه دهد. باوجود شبکه گسترده تعاونیهای روستائی وکشاورزی بعنوان دوبال توانمند دولتی ( سازمان مرکزی تعاون روستائی ایران ) وغیردولتی ( شبکه تعاونی روستائی ایران ) بخش کشاورزی رادرحصول اهداف استراتژیک خرید محصولات کشاورزی وپایداری وتنظیم بازار وتوسعه پایدار روستا نقش اساسی ایفا می نماید.در حال حاضر دو هزار و نهصد و سی و نه شرکت تعاونی روستایی گروهی با اعضای کل 4.515.842 نفر عضو و سرمایه 447.792.003.887 ریال است.سازمان مرکزی تعاون روستایی که بر اساس قانون عهده دار امر هدایت، نظارت و حسابرسی شبکه گسترده تعاونیهای روستایی و کشاورزی می باشد، دارای 31 شعبه در استانها، 234 نمایندگی در شهرستانها، 12 مدیریت و 25 اداره در مرکز بوده که جمعا دارای5.992 پست سازمانی بوده که فعلا با تعداد 2.920 نفر پرسنل درکل کشور وظایف محوله را انجام می دهد.
تعاونیها درایران پیشینه ای درحدود شصت ساله دارند وتعاونیهای روستایی وکشاورزی بعنوان تعاونیهای چند منظوره عام وارد پنجمین دهه حضور وفعالیت خود درروستاهای کشورشده اند. تعاونیهای روستائی به واقع پس ازانجام اصلاحات ارضی درسال 1341 درجهت حمایت ازکشاورزان وتولیدکنندگان که صاحب اراضی شده بودند شکل گرفت وپا به عرصه روستا گذاشت. درک نیاز مشارکت مردمی، استفاده ازمنابع مالی اندک که توسط اعضاء اندوخته میگردد ولزوم استفاده بهینه ازعنصرمدیریت روستایی مورد نظر موجب گردید که درروستاها، شرکتهای تعاونی روستایی وکشاورزی تاسیس گردد.
چشم انداز بلند مدت سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران در توسعه سازمانی:
1- توسعه ICT در مقوله برقراری ارتباطات شبکه ای با توجه به پیشرفت تکنولوژی (3G و یا 4G).
2- توسعه ICT درشرکتهاواتحادیه های تعاون روستایی وفعالیت در جهت کاهش میزان شکاف دیجیتالی درسطوح اجتماعی و بین المللی. 3- توسعهICT در سطوح مختلف سازمان مرکزی و کلیه سازمانها، اتحادیه و شرکتهای تابعه استانی و شهرستانی. 4- توسعهICT در روستا در جهت پیش بینی میزان محصول، بارش سالیانه و وضعیت جوی و ... 5- توسعهICT در شرکتهای تعاونی روستائی ، کشاورزی و تعاونیهای زنان. 6- توسعهICTوبهره گیری از سیستمهای خبره در کشاورزی(Expert Systems).7- توسعهICT در کلیه فروشگاههای مصرف شبکه و استقرار سیستم مکانیزه فروشگاه زنجیره ای روستا و ...8- توسعهICT در نمایندگیهای جایگاه مواد نفتی.9- توسعه ICT در ورابط بین الملل سازمان.10- توسعه ICT در فعالیتهای تجاری (بازاریابی، صنعت ، کشاورزی، توریسم ).
11- توسعه ICT در مقوله Rural Tourism و بالاخص Agri-Tourism در جهت شناساندن پتانسیل های مناطق روستایی و گردشگری به جهانگردان.12- توسعه ICT در بحث فرصت های جدید (Teleworking ، ..., Call center) برای روستاییان و کشاورزان.13- توسعهICTدرفعالیتهای خدماتی،رفاهی و فرهنگی روستا.14- توسعه ICT در جهت ایجاد همکاری بیشتر با وزارت بهداشت و درمان و وزارت رفاه و تامین اجتماعی برای کم کردن فاصله طبقاتی در زمینه های مختلف بهداشتی و خدماتی بین شهر و روستا.
شمه ای از چشم انداز سازمان به این صورت است که پس از طی مراحل شناخت کامل و تحلیل سازمان، تمام و یا اکثر فعالیت های درون سازمانی و یا برون سازمانی اعم از خرید محصولات تضمینی، بازاریابی محصولات کشاورزی بصورت ملی و بین المللی، مدیریت فروشگاههای مصرف، خرید گندم آنلاین از کشاورزان