لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
تاریخچه مجارستان
جمهوری مجارستان ( Republic of Hungary ) در مرکز اروپا ،شمال غرب رومانی ، شمال کرواسی و صربستان ، شرق اتریش و جنوب اسلوواکی واقع شده است. پایتختمجارستان ، شهر بوداپست(Budapest ) با 1 میلیون و 800 هزار نفر جمعیت می باشد . مساحت مجارستان 93.030 کیلومتر مربع و جمعیت آن 9 میلیون و 956 هزار نفر است.
از مهمترین شهرهای مجارستان می توان به، دبرتسن 205 هزار نفر، میشکولتس 178 هزارنفر، سگد 163هزار نفر، پچ 158هزار نفر و گیور 129هزار نفر اشاره کرد. دو رودمهم از جنوب صربستان وارد مجارستان می شود، رود دانوب ( Danube River ) کهبا گذر از بوداپست، پایتخت مجارستان راه شمال و شمال غرب را طی می کند و بهاسلوواکی و اتریش می رود و دیگری رود تیسزا ( Tisza River ) که آن هم از جنوب واردمجارستان شده و راه شمال شرق را درپیش می گیرد و وارد اوکراین می شود. دریاچه اینیز به نام دریاچه ی بالاتون ( Balaton Lake ) در غرب مجارستان قرار دارد .
مجارستان حالت دشت مانند و صاف بوده و دارای خاک حاصلخیزی نیز می باشد، اینکشور اقلیم نسبتاً سردی دارد، با زمستان هایی سرد و مرطوب و تابستان هایی ملایم وکمی گرم . بلندترین نقطه ی مجارستان ، منطقه ی ککس ( Kekes ) با 1014 متر ارتفاع درشمال مجارستان واقع شده است.
در قرن 14 پیش از میلاد، مجارستان غربی به عنوانقسمتی از امپراطوری روم با نام " پانونیا و دوسیا " ( Panonnia and Docia ) شناختهمی شد. ولی مجارستان شرقی هرگز جزء امپراطوری روم نبوده و قسمت وسیعی از آن درتملک توتونی ها و آسیایی ها بوده است . در 896 میلادی منطقه ی هنگری توسط مجارها ( Magyars ) تصرف و اشغال شد و یک نظام پادشاهی در این ناحیه تشکیل شد.
آیین مسیحیتدر بین سالهای 977 تا 1038 میلادی در منطقه ی استفن ( Stephen ) مجارستان گسترشیافت و رفته رفته همه ی مجارستان را در بر گرفت. در تهاجم ویرانگر مغولان در سال 1241 میلادی به مجارستان، نیمی از مردم این منطقه قتل عام شدند. اوج اقتدارمجارستان در اروپا به قرون وسطی و سال 1342 تا1382 میلادی باز می گردد، جایی کهدر دوران پادشاهی لوئیز اول ( Louis I ) که به " لوئیز بزرگ " نیز مشهور بود،مجارستان از قدرت های مهم اروپا به شمار می رفت، در این زمان مجارستان به کل ناحیهی شرق و مرکز اروپا ، از دریای بالتیک تا دریای سیاه و از دریای سیاه تا دریایمدیترانه تسلط داشت. این سلطه در سال 1389 و با حمله ی ترکان به مجارستان شکستهشد، ترکان عثمانی تا 100 سال بعد کل منطقه ی بالکان و شرق اروپا را زیر نگین خودداشتند. در سال 1526 و جنگ بین ارتش مجارستان و عثمانی ها ، عثمانی ها شکست خوردند . س از آن نواحی غربی و شمالی مجارستان حکومت هاپسبورگ ( Hapsburg ) را پذیرفته واز اشغال عثمانی ها رهایی یافتند. جنگ مجارها و عثمانی ها سرانجام با انعقادپیمانی در سال 1699 خاتمه یافت. در سال 1867 میلادی حکومت های اتریش و مجارستان باهم متحد و سپس ادغام شده و دولت " اتریش - مجارستان " را شکل دادند. این پادشاهیدوتایی در طی جنگ جهانی اول توسط قدرت های مرکزی اروپا از هم گسسته شد. یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تاریخچه تاریخ :
چگونه است واژه اشو ( عاش ) در هیچ جای کشوری به وسعت وقدمت این سرزمین ( ایران ) مصطلح نیست و فقط در هرمزگان رایج است ؟ با تفسیر جناب آقای پشتکوهی هرمزگان را باید مهد زرتشت نامید در حالیکه همه می دانند زرتشتی های ایران هم اکنون در چه نقاطی از ایران ساکن هستند . انگار این نویسنده که مرا کم خوانده پیش پا بین و خود را علامه دهر می بیند فقط در عهد زرتشت می زیسته و به خوابی چند هزار ساله فرو رفته و اکنون برخاسته است و هیچکدام از تحولات تاریخی و زبانی این مرز و بوم را ندیده و نخوانده است . اینکه هرمزگان چند هزار سال قدمت دارد کاملا واضح و مبرهن است آثار تاریخی نه تنها از زرتشتیان که از بسیاری از اقوام و ادیان در این سرزمین به یادگار مانده است . جناب نویسنده توجه داشته باشید که آثار بسیاری از فنیقیها و بابلیها ، سومریها بر جای مانده اما سرنوشت زبان آنها چه شد ؟ آیا همان مردمانی که اطراف آن ویرانه ها زندگی می کنند آیا به آن زبانها تکلم می کنند ؟ توجه داشته باشید که مردم قاهره در کنار اهرام ثلاثه و مقبره های فرعونیان هم اکنون زندگی می کنند . وقتی تعبیر شما را از ایوه ( بلی ، آری ) هرمزگانیها ، نام ضبط صوت آیوا( AIWA ) خواندم عرق شرم بر پیشانی ام نشست و مطمئن هستم دیگران هم حالی بهتر از من پیدا نکردند . آری من هم می دانم که گویش بندری بخشی از آن مربوط به فارسی میانه و پهلوی است اما اینکه این گویش واژه های زیادی را از زبانهای دیگر وام گرفته است که دیگر قابل انکار نیست ، واژه هایی مثل عاش ، ایوه ، یا سلام ، الله علیک و . .. که ورد زبان جنوبیهاست را که دیگر نمیتوان به زرتشت ربط داد . پس حتما یمبو سعنه ( ظاهرا از واژه های وارداتی آفریقایی است ) از دیدگاه جنابعالی زرتشتی است . در اینجا لازم دیدم جهت تنویر افکار کسانی که مطلب نویسنده ساده اندیش اشو همان اشو زرتشت است را خوانده اند جوابیه ای به وب سایت هرمزگانی دات نت ارسال کنم تا حداقل من باب زبانشناسی آقای پشتکوهی از سیر و تحولات این علم مطلع شوند ومن بعد با آگاهی به وسائل ارتباط جمعی مطلب ارسال کنند .
حیرت انگیز است که جناب آقای پشتکوهی زبان عربی با تاریخ بیش از پنج هزار ساله اش را به امارات متحده عربی نسبت داده اند و تاثیرات آن بر زبان پارسی را چنان نادیده گرفته اند که گویی چنین زبانی وجود نداشته است مثل اینکه ایشان متوجه نیستند که حد اقل 3/1 زبان پارسی را واژگان عربی تشکیل داده اند . بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ این سرزمین به تاسی از همین زبان آثار فراوانی را به یادگار گذاشته اندعلم زبانشناسی میگوید هیچ زبانی برتر از سایر زبانها نیست بر اساس شواهد تاریخی در ایران تا 200 سال اجازه سخن گفتن جز به زبان عربی وجود نداشت محمد علی گلشیری اعتقاد دارد ریشه زبان پارسی دری ، پارسی مادری می باشد زیرا در همین زمان در خانه توسط مادران و پدران به فرزندان آموزش داده می شد . نویسنده رمان سلوک اظهار می دارد: «در زمان حکومت عباسی یکی از کارهایی که هویت ایرانی را شکل داد رسمی کردن زبان فارسی در کنار زبان عربی بود. اما این سلطه به معنای طرد شدن زبان عربی و کنار رفتن آن از جامعه نبوده است زیرا زبان عربی، زبان قرآن بود و جایگاه خود را داشت طوری که بسیاری از آثار به این زبان تألیف می شد محمد علی سپانلو شاعر در پاسخ به این سؤال که چرا زبان عربی با وجود تمام تأثیرات و تأثراتی که بر زبان پهلوی یا فارسی میانه گذاشت، نتوانست زبان غالب و دایم مردم ایران شود، می گوید : « ببینید! زبان عربی، تنها پدیده ای بود که عرب در آن تبحر داشت اما با تسلط مسلمانان به ایران، این ایرانیان بودند که دستور زبان عربی را نوشتند و برای آن چارچوب تعیین کردند. در واقع زبان فارسی توانست با جذب نقاط قوت زبان عربی به اعتلای خود کمک کند . زبان فارسی همواره در تقابل با زبان ها و گویش های مختلف بوده است و همواره نیز خود را در مواجهه با آنها نه تنها حفظ کرده بلکه تداوم بخشیده است. این خصوصیت، ویژگی هر زبان زنده و کاملی است که در گوشه و کنار جهان، وجود دارد . اما قبل از همه، در همین ابتدا باید به فهرستی از عوامل و حقایق اشاره شود تا جناب نویسنده مطلب اشو زرتشت ( پشتکوهی ) دقیق با برخی از بدیهیات زبانشناسی آشنا شود. جناب پشتکوهی درنظر داشته باشید که :
زبانها در عین تفاوتهای ریشه ای از مشابهتهای زیادی برخوردارند.- زبانها از نظر ساختاری در گروههای مشابه طبقه بندی میشوند.- زبانها همواره در طول زمان در داد و ستد بوده و متاثر از یکدیگر بوده اند.
برخی از زبانها به سبب تهاجمات استعماری و فقر فرهنگی در معرض نابودی قرار دارند.
علی رغم اختلافات عجیب و قریب بین زبانها و کدهای آنها، زبانها به تعبیری از ساختار واحدی برخوردارند.
زبان هیچ ملتی برتر و یا پست تر نیست، و این قدرتهای فائقه اقتصادی و یا امپراطوریهای مالی است که سبب فراموشی ویا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تاریخچه تاریخ :
چگونه است واژه اشو ( عاش ) در هیچ جای کشوری به وسعت وقدمت این سرزمین ( ایران ) مصطلح نیست و فقط در هرمزگان رایج است ؟ با تفسیر جناب آقای پشتکوهی هرمزگان را باید مهد زرتشت نامید در حالیکه همه می دانند زرتشتی های ایران هم اکنون در چه نقاطی از ایران ساکن هستند . انگار این نویسنده که مرا کم خوانده پیش پا بین و خود را علامه دهر می بیند فقط در عهد زرتشت می زیسته و به خوابی چند هزار ساله فرو رفته و اکنون برخاسته است و هیچکدام از تحولات تاریخی و زبانی این مرز و بوم را ندیده و نخوانده است . اینکه هرمزگان چند هزار سال قدمت دارد کاملا واضح و مبرهن است آثار تاریخی نه تنها از زرتشتیان که از بسیاری از اقوام و ادیان در این سرزمین به یادگار مانده است . جناب نویسنده توجه داشته باشید که آثار بسیاری از فنیقیها و بابلیها ، سومریها بر جای مانده اما سرنوشت زبان آنها چه شد ؟ آیا همان مردمانی که اطراف آن ویرانه ها زندگی می کنند آیا به آن زبانها تکلم می کنند ؟ توجه داشته باشید که مردم قاهره در کنار اهرام ثلاثه و مقبره های فرعونیان هم اکنون زندگی می کنند . وقتی تعبیر شما را از ایوه ( بلی ، آری ) هرمزگانیها ، نام ضبط صوت آیوا( AIWA ) خواندم عرق شرم بر پیشانی ام نشست و مطمئن هستم دیگران هم حالی بهتر از من پیدا نکردند . آری من هم می دانم که گویش بندری بخشی از آن مربوط به فارسی میانه و پهلوی است اما اینکه این گویش واژه های زیادی را از زبانهای دیگر وام گرفته است که دیگر قابل انکار نیست ، واژه هایی مثل عاش ، ایوه ، یا سلام ، الله علیک و . .. که ورد زبان جنوبیهاست را که دیگر نمیتوان به زرتشت ربط داد . پس حتما یمبو سعنه ( ظاهرا از واژه های وارداتی آفریقایی است ) از دیدگاه جنابعالی زرتشتی است . در اینجا لازم دیدم جهت تنویر افکار کسانی که مطلب نویسنده ساده اندیش اشو همان اشو زرتشت است را خوانده اند جوابیه ای به وب سایت هرمزگانی دات نت ارسال کنم تا حداقل من باب زبانشناسی آقای پشتکوهی از سیر و تحولات این علم مطلع شوند ومن بعد با آگاهی به وسائل ارتباط جمعی مطلب ارسال کنند .
حیرت انگیز است که جناب آقای پشتکوهی زبان عربی با تاریخ بیش از پنج هزار ساله اش را به امارات متحده عربی نسبت داده اند و تاثیرات آن بر زبان پارسی را چنان نادیده گرفته اند که گویی چنین زبانی وجود نداشته است مثل اینکه ایشان متوجه نیستند که حد اقل 3/1 زبان پارسی را واژگان عربی تشکیل داده اند . بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ این سرزمین به تاسی از همین زبان آثار فراوانی را به یادگار گذاشته اندعلم زبانشناسی میگوید هیچ زبانی برتر از سایر زبانها نیست بر اساس شواهد تاریخی در ایران تا 200 سال اجازه سخن گفتن جز به زبان عربی وجود نداشت محمد علی گلشیری اعتقاد دارد ریشه زبان پارسی دری ، پارسی مادری می باشد زیرا در همین زمان در خانه توسط مادران و پدران به فرزندان آموزش داده می شد . نویسنده رمان سلوک اظهار می دارد: «در زمان حکومت عباسی یکی از کارهایی که هویت ایرانی را شکل داد رسمی کردن زبان فارسی در کنار زبان عربی بود. اما این سلطه به معنای طرد شدن زبان عربی و کنار رفتن آن از جامعه نبوده است زیرا زبان عربی، زبان قرآن بود و جایگاه خود را داشت طوری که بسیاری از آثار به این زبان تألیف می شد محمد علی سپانلو شاعر در پاسخ به این سؤال که چرا زبان عربی با وجود تمام تأثیرات و تأثراتی که بر زبان پهلوی یا فارسی میانه گذاشت، نتوانست زبان غالب و دایم مردم ایران شود، می گوید : « ببینید! زبان عربی، تنها پدیده ای بود که عرب در آن تبحر داشت اما با تسلط مسلمانان به ایران، این ایرانیان بودند که دستور زبان عربی را نوشتند و برای آن چارچوب تعیین کردند. در واقع زبان فارسی توانست با جذب نقاط قوت زبان عربی به اعتلای خود کمک کند . زبان فارسی همواره در تقابل با زبان ها و گویش های مختلف بوده است و همواره نیز خود را در مواجهه با آنها نه تنها حفظ کرده بلکه تداوم بخشیده است. این خصوصیت، ویژگی هر زبان زنده و کاملی است که در گوشه و کنار جهان، وجود دارد . اما قبل از همه، در همین ابتدا باید به فهرستی از عوامل و حقایق اشاره شود تا جناب نویسنده مطلب اشو زرتشت ( پشتکوهی ) دقیق با برخی از بدیهیات زبانشناسی آشنا شود. جناب پشتکوهی درنظر داشته باشید که :
زبانها در عین تفاوتهای ریشه ای از مشابهتهای زیادی برخوردارند.- زبانها از نظر ساختاری در گروههای مشابه طبقه بندی میشوند.- زبانها همواره در طول زمان در داد و ستد بوده و متاثر از یکدیگر بوده اند.
برخی از زبانها به سبب تهاجمات استعماری و فقر فرهنگی در معرض نابودی قرار دارند.
علی رغم اختلافات عجیب و قریب بین زبانها و کدهای آنها، زبانها به تعبیری از ساختار واحدی برخوردارند.
زبان هیچ ملتی برتر و یا پست تر نیست، و این قدرتهای فائقه اقتصادی و یا امپراطوریهای مالی است که سبب فراموشی ویا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تاریخچه تاریخ :
چگونه است واژه اشو ( عاش ) در هیچ جای کشوری به وسعت وقدمت این سرزمین ( ایران ) مصطلح نیست و فقط در هرمزگان رایج است ؟ با تفسیر جناب آقای پشتکوهی هرمزگان را باید مهد زرتشت نامید در حالیکه همه می دانند زرتشتی های ایران هم اکنون در چه نقاطی از ایران ساکن هستند . انگار این نویسنده که مرا کم خوانده پیش پا بین و خود را علامه دهر می بیند فقط در عهد زرتشت می زیسته و به خوابی چند هزار ساله فرو رفته و اکنون برخاسته است و هیچکدام از تحولات تاریخی و زبانی این مرز و بوم را ندیده و نخوانده است . اینکه هرمزگان چند هزار سال قدمت دارد کاملا واضح و مبرهن است آثار تاریخی نه تنها از زرتشتیان که از بسیاری از اقوام و ادیان در این سرزمین به یادگار مانده است . جناب نویسنده توجه داشته باشید که آثار بسیاری از فنیقیها و بابلیها ، سومریها بر جای مانده اما سرنوشت زبان آنها چه شد ؟ آیا همان مردمانی که اطراف آن ویرانه ها زندگی می کنند آیا به آن زبانها تکلم می کنند ؟ توجه داشته باشید که مردم قاهره در کنار اهرام ثلاثه و مقبره های فرعونیان هم اکنون زندگی می کنند . وقتی تعبیر شما را از ایوه ( بلی ، آری ) هرمزگانیها ، نام ضبط صوت آیوا( AIWA ) خواندم عرق شرم بر پیشانی ام نشست و مطمئن هستم دیگران هم حالی بهتر از من پیدا نکردند . آری من هم می دانم که گویش بندری بخشی از آن مربوط به فارسی میانه و پهلوی است اما اینکه این گویش واژه های زیادی را از زبانهای دیگر وام گرفته است که دیگر قابل انکار نیست ، واژه هایی مثل عاش ، ایوه ، یا سلام ، الله علیک و . .. که ورد زبان جنوبیهاست را که دیگر نمیتوان به زرتشت ربط داد . پس حتما یمبو سعنه ( ظاهرا از واژه های وارداتی آفریقایی است ) از دیدگاه جنابعالی زرتشتی است . در اینجا لازم دیدم جهت تنویر افکار کسانی که مطلب نویسنده ساده اندیش اشو همان اشو زرتشت است را خوانده اند جوابیه ای به وب سایت هرمزگانی دات نت ارسال کنم تا حداقل من باب زبانشناسی آقای پشتکوهی از سیر و تحولات این علم مطلع شوند ومن بعد با آگاهی به وسائل ارتباط جمعی مطلب ارسال کنند .
حیرت انگیز است که جناب آقای پشتکوهی زبان عربی با تاریخ بیش از پنج هزار ساله اش را به امارات متحده عربی نسبت داده اند و تاثیرات آن بر زبان پارسی را چنان نادیده گرفته اند که گویی چنین زبانی وجود نداشته است مثل اینکه ایشان متوجه نیستند که حد اقل 3/1 زبان پارسی را واژگان عربی تشکیل داده اند . بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ این سرزمین به تاسی از همین زبان آثار فراوانی را به یادگار گذاشته اندعلم زبانشناسی میگوید هیچ زبانی برتر از سایر زبانها نیست بر اساس شواهد تاریخی در ایران تا 200 سال اجازه سخن گفتن جز به زبان عربی وجود نداشت محمد علی گلشیری اعتقاد دارد ریشه زبان پارسی دری ، پارسی مادری می باشد زیرا در همین زمان در خانه توسط مادران و پدران به فرزندان آموزش داده می شد . نویسنده رمان سلوک اظهار می دارد: «در زمان حکومت عباسی یکی از کارهایی که هویت ایرانی را شکل داد رسمی کردن زبان فارسی در کنار زبان عربی بود. اما این سلطه به معنای طرد شدن زبان عربی و کنار رفتن آن از جامعه نبوده است زیرا زبان عربی، زبان قرآن بود و جایگاه خود را داشت طوری که بسیاری از آثار به این زبان تألیف می شد محمد علی سپانلو شاعر در پاسخ به این سؤال که چرا زبان عربی با وجود تمام تأثیرات و تأثراتی که بر زبان پهلوی یا فارسی میانه گذاشت، نتوانست زبان غالب و دایم مردم ایران شود، می گوید : « ببینید! زبان عربی، تنها پدیده ای بود که عرب در آن تبحر داشت اما با تسلط مسلمانان به ایران، این ایرانیان بودند که دستور زبان عربی را نوشتند و برای آن چارچوب تعیین کردند. در واقع زبان فارسی توانست با جذب نقاط قوت زبان عربی به اعتلای خود کمک کند . زبان فارسی همواره در تقابل با زبان ها و گویش های مختلف بوده است و همواره نیز خود را در مواجهه با آنها نه تنها حفظ کرده بلکه تداوم بخشیده است. این خصوصیت، ویژگی هر زبان زنده و کاملی است که در گوشه و کنار جهان، وجود دارد . اما قبل از همه، در همین ابتدا باید به فهرستی از عوامل و حقایق اشاره شود تا جناب نویسنده مطلب اشو زرتشت ( پشتکوهی ) دقیق با برخی از بدیهیات زبانشناسی آشنا شود. جناب پشتکوهی درنظر داشته باشید که :
زبانها در عین تفاوتهای ریشه ای از مشابهتهای زیادی برخوردارند.- زبانها از نظر ساختاری در گروههای مشابه طبقه بندی میشوند.- زبانها همواره در طول زمان در داد و ستد بوده و متاثر از یکدیگر بوده اند.
برخی از زبانها به سبب تهاجمات استعماری و فقر فرهنگی در معرض نابودی قرار دارند.
علی رغم اختلافات عجیب و قریب بین زبانها و کدهای آنها، زبانها به تعبیری از ساختار واحدی برخوردارند.
زبان هیچ ملتی برتر و یا پست تر نیست، و این قدرتهای فائقه اقتصادی و یا امپراطوریهای مالی است که سبب فراموشی ویا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمـه
تاریخچه توربوشارژرها
درواسط سال 1960 به دلیل کاهش قیمت تمام شده موتورهای احتراق داخلی موجود و افزایش کاربرد آنها در ضمن کاهش جرم و حجم نسبی آنها نسبت به توان ایجاب می کرد که به موتورها هوایی داده شود که قبلاً فشرده شده است تا بدین ترتیب نسبت حجم سیالها در سیلندر موتور متعادل تر شود.
همین عوامل باعث شد تا در خودروهای دیزل، هواپیماها، مراکز صنعتی، کشتی ها، موتور مولد ژنراتورهای برق و به طور کلی در موتورهای احتراق داخلی در سال 1958 میلادی سوپر شارژر یا توربوشارژر با مدل و طراحی مختلف به حد تکامل خود برسد.
توربوشارژرها زیر مجموعه توربو ماشینهایی هستند که اثرات گریز از مرکز سیال را به منظور فشار آن (کمپرسورها) یا جاذب به مرکز را جهت کاهش فشار سیال (توربینها) بکار می گیرند، این توربوماشینها بیش از یک قرن است که مورد استفاده قرار گرفته اند.
شکل گیری ساختمان توربوشارژر رابطه مستقیم با تراکم تنفسی یا بازده تنفسی در موتور دارد، به این ترتیب که در اوایل توربوشارژر کمپرسوری بود که به صورت مکانیکی به موتور وصل می شد، همین عامل باعث می شد که قسمتی از توان مفید موتور مستقیماً صرف گردش کمپرسور شود به همین خاطر استفاده از این روش محدود شد، ولی با بکارگیری یک توربین هم محور با کمپرسور از این لحاظ که انرژی موجود در گازهای تخلیه اگزوز موتور را مورد استفاده قرار می داد، باعث بهبود بازده می شد، بدین ترتیب ساختمان توربوشارژرها با یک کمپرسور گریز از مرکز و توربین جریان شعاعی شکل کامل خود را بدست آورد.
اهمیت اصلی کاربرد توربوشارژر در موتور این است که به ازای قدرت خروجی معینی، وزن و حجم آن تقلیل می یابد. در موتورهای دیزل، توربوشارژر به بهبود محسوس در صرفه جویی سوخت منتج می گردد، به جز در موتورهای هواپیما، موتورهای اشتعال جرقه ای بنزینی را به ندرت توربوشارژر دار می کنند، چون موتورهای اشتعال جرقه ای بنزینی مدرن با استفاده از سوخت موجود، در بالاترین نسبت تراکم به کار می روند وتوربوشارژر کردن این نوع موتورها سبب می شود که نسبت تراکم پایین آید. بنابراین بازده نیز کاهش یابد، اما در موتورهای هواپیما، برای پرواز در ارتفاع زیاد و به منظور تأمین قدرت خروجی ویژه خیلی زیاد که در موقع بلند شدن هواپیما های سنگین لازم است، توربوشارژر برای موتور ضروری است.
در مراکز صنعتی (شرکت نفت، گاز، ایستگاههای تولید برق) به دلیل نیاز به توان بالای موتورها، صرفه جویی سوخت و خنک کاری سیلندرهای موتور کاربرد توربوشارژر از اهمیت بالایی برخوردار است.
لذا در این مجموعه سعی شده است تا شناخت کافی از این دستگاه و سیستم عملکرد آن تشریح گردد.
1- توربوشارژر و علل استفاده از آن
توربوشارژر دستگاهی است که از یک کمپرسور هوا (که معمولاً کمپرسور گریز از مرکز) و یک توربین جریان شعاعی یا جریان محوری یک طبقه تشکل شده است این دستگاه با استفاده از توربین خود قادر است انرژی گازهای خروجی از اگزوز یک موتور احتراق داخلی را گرفته و با کمپرسوری که گردش خود را از همان توربین می گیرد فشار هوا اتمسفر را متراکم و جهت تغذیه هوای تنفسی به موتور تحویل دهد.
توربوشارژر با تراکم تنفس در موتور، جرم هوای وارد شده را افزایش می دهد، همچنین باعث بالا رفتن بازده تنفسی می شود. به کارگیری یک توربین هم محور با کمپرسور، از این لحاظ که انرژی موجود در گازهای تخلیه را مورد استفاده قرار می دهد، باعث بهبود بازده کلی و بازده موتور می شود. علت اصلی استفاده از توربوشارژر کاهش قیمت تمام شده موتورها و افزایش میدان کاربرد آنهاست، توربوشارژر با ایجاد تراکم تنفس در موتور حجم و جرم نسبی موتور را نسبت به توان کاهش می دهد، البته توربوشارژر با تراکم تنفس منافع دیگری را به دنبال دارد.
کاهش دمان جداره های اتاق احتراق (سیلندر) و خصوصاً سرپیستون
بهبود تخلیه دود از سیلندر موتور، بنابراین افزایش بازده تنفسی
کاهش دمای گازهای تخلیه، بنابراین کاهش تنش گرمایی در موتور و پره های توربین
صرفه جویی در سوخت موتور با پایین آمدن نسبت سوخت و هوا
اتلاف مکانیکی در اثر تراکم تنفس به وسیله توربوشارژر به طور محسوسی افزایش نمی یابد، لذا بازده مکانیکی موتور بزرگتر می شود.
خنک کاری داخل سیلندر موتور به وسیله تراکم تنفسی مقدار کالری به هدر رفته در آب خنک کاری نسبت به هر کیلو وات ساعت انرژی شدیداً کاهش می یابد و در نتیجه از اهمیت تاسیسات خنک کاری نسبت هب موتورهای عادی کاسته می شود و کاربرد آن برای مواردی که کاهش جرم و حجم مهم است جالب تر می کند.
جالب توجه در مورد موتورهای که به دستگاههای توربوشارژر مجهز می شوند این است که به ازای قدرت خروجی معین، با افزایش چگالی ورودی موتور، امکان استفاده از نسبت سوخت و هوای پایین تر به وجود می آید. در موتور دیزلی که بدون توربوشارژر طراحی شده باشد، اغلب با تراکم تنفسی آن افزایش نسبتاً کمی در قدرت، بهبود قابلیت اطمینان و دوام حاصل می شود و این در صورتی است که افزایش جریان هوا در اثر تراکم تنفسی، با افزایش نسبتاً کمتری در جریان سوخت همراه باشد، درنتیجه دماهای احتراق، انبساط و تخلیه کاهش می یابد و دود و ته نشت مواد نیز کمتر می شود.
به دلایل فوق، بسیاری از موتورهای دیزلی که قبلاً به صورت عادی طراحی شده اند در حال حاضر به توربوشارژر مجهز می شوند نصب توربوشارژر در موتور هواپیما بدلیل پرواز در ارتفاع زیاد و به منظور تأمین قدرت خروجی ویژه خیلی در موقع بلند شدن، ضروری می نماید، انتخاب یک نسبت تراکم برای کمپرسور توربوشارژر هواپیما