لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بخش چهارم
بافتهای گیاهی (PLANT TISSUES )
به مجموعه ای از سلولها که کار ویژه ای را بصورت یک سیستم انجام می دهند بافت گویند . از اجتماع بافتها ، اندام ( organ ) و از اجتماع اندام ها موجود زنده (گیاه) بوجود می آید.
چنانچه سلولهای تشکیل دهنده بافت از نظر ساختار و عمل مشابه هم باشند بافت را بافت همگن می نامند . مانند: کلانشیم ، مریستم اولیه و بافت پارانشیم نرده ای .
بافت ناهمگن بافتی است که سلولهای تشکیل دهندة آن از نظر شکل و حتی عمل با همدیگر همسان نیستند . مثلا بافت هادی متشکل از پارانشیم ، آوند چوب و آوند آبکش است این عناصر از نظر شکل و وظیفه با هم تفاوت دارند بنابر این بافت هادی بافتی ناهمگن است. اپیدرم نیز از بافتهای ناهمگن است زیرا در آن علاوه بر سلولهای معمولی اپیدرمی می توان گاهی کرکها ، سلولهای محافظ روزنه و سلولهای همراه را مشاهده نمود .
بافتهای گیاهی را علاوه بر تقسیم بندی فوق بر اساس ساختار و عمل به گروه های زیر تقسیم می نمایند :
1 ـ بافت مریستمی ( Meristematic tissue )
2 ـ بافت پارانشیمی ( Parenchyma )
3 ـ بافت محافظ ( Protecting tissue )
4 ـ بافت استحکامی یا نگاهدارنده ( Supporting tissue )
5 ـ بافت هادی ( Conductive tissue )
6 ـ بافت ترشحی (Secretory tissue )
1 ـ بافت مریستمی
مریستم از واژه یونانی ( meristus ) به معنی قابلیت تقسیم یا دو تا شدن گرفته شده است . این بافت شامل جوان ترین و تمایز نیافته ترین سلولهای گیاه می باشد که سلولهای آن قادر به تقسیم شدن می باشند و سلولهایی را تولید می نمایند که با تمایز یابی خود سایر بافتهای گیاهی را بوجود می آورند .
مریستم ها را بر اساس منشأ و مکان قرار گیری می توان به دو گروه : مریستم اولیه ( Primary meristem ) و مریستم ثانویه (Secondary meristem) تقسیم نمود .
1 ـ الف ) مریستم اولیه
این مریستم به مریستم نخستین نیز موسوم است . منشأ آن معمولاً سلولهای جنینی می باشد . البته بایستی تذکر داد که گاهی ممکن است دیگر بافتها با برگشت تمایز یا تمایز زدایی (Dedifferentiation) نیز به این نوع مریستم تبدیل شوند .
سلولهای مریستم اولیه ، کروی ، کوچک و تمایز نیافته بوده تقریباً در تمام جهات قادر به تقسیم هستند و معمولاً تولید مریستم های دیگری می نمایند که این مریستم ها با تمایز یابی بعدی خود سایر بافتها را بوجود می آورند . البته گاهی نیز بدون واسطه بافتهای خاصی را می توانند تولید نمایند .
هستة سلولهای مریستم اولیه بزرگ و کم تراکم است . نسبت حجم هسته به حجم سیتوپلاسم نسبت به دیگر سلولها بسیار زیاد تر است . این سلول ها دارای واکوئل های بسیار اندک و نادر می باشد و در آنها مواد غیر فعال چون: برخی بلورها و رسوبات و غیره دیده نمی شود . دیواره نیز بسیار و نازک و از نوع دیواره اولیه است .
بافتهای حاصل از فعالیت این مریستم ، بافتهای اولیه یا نخستین و رشد حاصل از فعالیت این مریستم رشد نخستین یا اولیه ( Primary growth ) نامیده می شود .
مریستم اولیه در تک لپه ایها ، دو لپه ایها و بازدانگان دیده می شود. مریستم اولیه به انواع : مریستم انتهایی (Terminal meristem ) ، مریستم میانگره ای (Intercalary meristem ) و مریستم حاشیه برگ ( Leaf marginal meristem ) تقسیم می شود .
1 ـ الف ـ 1 ) مریستم انتهایی
در نوک اندام ها وجود دارد و به انواع مریستم انتهایی ریشه و مریستم انتهایی ساقه تقسیم می شود. تمام انواع بافتها و اندام های دیگر در گیاه بصورت مستقیم یا با واسطه از این مریستم تولید می شود .
1 ـ الف ـ 1 ) مریستم انتهایی ریشه
مریستم انتهایی ریشه بوجود آورنده تمام بخش های ریشه می باشد مریستم نوک ریشه شامل دو بخش است که عبارت است از : منطقه آرام یا مرکز سکون و مریستم فعال . منطقه آرام در قسمت نزدیک به انتها قرار دارد در این بخش کمترین تقسیم شدن سلول مشاهده می شود. پیرامون منطقه آرام مریستم فعال دیده می شود که با فعالیت خود بطرف نوک ریشه کلاهک ( Root cap ) و به طرف بالا سه استوانه تودرتوی مریستمی را تولید می نماید .
کلاهک انتهایی ترین بخش ریشه است . وظیفه کلاهک محافظت از نوک ریشه ، کمک به نفوذ ریشه در خاک و کمک به جذب کاتیون های خاک می باشد . از سه استوانه مریستمی تولید شده ، استوانه بیرونی پروتودرم ( Protoderm ) نام دارد که منشأ ریزودرم (اپیدرم ریشه ) و تارهای کشنده (Root hairs) است . استوانه درونی مریستم زمینه ای ( Ground meristem ) نامیده می شود و منشأ پارانشیم پوست ( cortex ) و آندودرم ( Endoderm ) است.
مرکزی ترین استوانه به استوانه پروکامبیومی موسوم می باشد که منشأ دایره محیطیه ( Pericycle ) ، چوب اولیه ( Primary xylem ) ، فلوئم اولیه ( Primary phloem ) ، مغز (Pith) و کامبیوم آوندی ( Vascular cambium ) است . دایره محیطیه خود می تواند منشأ ریشه های فرعی ( Lateral roots ) یا ریشه های ثانویه ( Secondary roots ) باشد . بدین ترتیب تمام بخش های ریشه از فعالیت مریستم انتهایی آن بوجود می آید . در تک لپه ای ها و نهانزادان آوندی کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب پنبه تولید نمی شود و سایر عناصر فوق مشابه سایر گروه های گیاهی در آنها بوجود می آید .
بافتهای تولید شده را بافتها یا عناصر اولیه یا نخستین گویند . و رشد حاصله که غالباً باعث طویل شدن ( و اندکی نیز قطور شدن ) ریشه می شود را رشد اولیه یا نخستین (Primary growth ) می نامند .
از آنجا که فعالیت مریستم اولیه منجر به تولید اندام می شود این مریستم به مریستم اندام زا ( Organogen ) موسوم شده است.
1 – الف ـ 1 – 2 ) مریستم انتهایی ساقه
چندین تئوری برای مریستم انتهایی ساقه ارائه شده است . یکی از معروفترین نظریات راجع به ساختمان این بخش نظریه تونیکا و کورپوس نام دارد .
طبق این نظریه مریستم انتهایی ساقه شامل دو بخش است که بخش سطحی آن تونیکا و بخش میانی آن کورپوس نامیده شده است . طبق این نظر سلولهای ناحیه تونیکا غالباً بطریق پری کلین ( در جهت مماس با سطح اندام ) تقسیم شده و سلول های کورپوس در همه جهت قادر به تقسیم می باشند.
نظریه بعدی که قابل قبول تر نیز می باشد به نظریه پلانتفول ـ بوآ و یا نظریه حلقه بنیادی موسوم است .
طبق این نظریه مریستم انتهایی ساقه شامل یک بخش پوسته معادل تونیکا و یک بخش مغزی معادل کورپوس است . در ناحیة مغزی و نیز نوک کمترین تقسیم در سلولها دیده می شود اما کمی پائین تر در ناحیه ای مانند یک حلقه بیشترین فعالیت میتوزی صورت می گیرد . این ناحیه را حلقه بنیادی می نامند. حلقه بنیادی تولید کننده برگها و جوانه ها و قسمت های سطحی ساقه است . بخش قاعده ای مغز بخش های اساسی استوانه مرکزی را تولید می نماید و انتهای منطقه مغزی مریستم خفته یا مریستم منتظر نام دارد که به هنگام تبدیل جوانه رویشی به جوانه زایشی یعنی بهنگام گلزایی این لایه فعال می شود .
مطالعات نشان می دهد که مریستم انتهایی ساقه در ناحیه حلقه بنیادی با تقسیمات متعدد برجستگی های کوچکی بنام ( Leaf buttress ) را بوجود می آورد . این برجستگی ها کمی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بخش چهارم
بافتهای گیاهی (PLANT TISSUES )
به مجموعه ای از سلولها که کار ویژه ای را بصورت یک سیستم انجام می دهند بافت گویند . از اجتماع بافتها ، اندام ( organ ) و از اجتماع اندام ها موجود زنده (گیاه) بوجود می آید.
چنانچه سلولهای تشکیل دهنده بافت از نظر ساختار و عمل مشابه هم باشند بافت را بافت همگن می نامند . مانند: کلانشیم ، مریستم اولیه و بافت پارانشیم نرده ای .
بافت ناهمگن بافتی است که سلولهای تشکیل دهندة آن از نظر شکل و حتی عمل با همدیگر همسان نیستند . مثلا بافت هادی متشکل از پارانشیم ، آوند چوب و آوند آبکش است این عناصر از نظر شکل و وظیفه با هم تفاوت دارند بنابر این بافت هادی بافتی ناهمگن است. اپیدرم نیز از بافتهای ناهمگن است زیرا در آن علاوه بر سلولهای معمولی اپیدرمی می توان گاهی کرکها ، سلولهای محافظ روزنه و سلولهای همراه را مشاهده نمود .
بافتهای گیاهی را علاوه بر تقسیم بندی فوق بر اساس ساختار و عمل به گروه های زیر تقسیم می نمایند :
1 ـ بافت مریستمی ( Meristematic tissue )
2 ـ بافت پارانشیمی ( Parenchyma )
3 ـ بافت محافظ ( Protecting tissue )
4 ـ بافت استحکامی یا نگاهدارنده ( Supporting tissue )
5 ـ بافت هادی ( Conductive tissue )
6 ـ بافت ترشحی (Secretory tissue )
1 ـ بافت مریستمی
مریستم از واژه یونانی ( meristus ) به معنی قابلیت تقسیم یا دو تا شدن گرفته شده است . این بافت شامل جوان ترین و تمایز نیافته ترین سلولهای گیاه می باشد که سلولهای آن قادر به تقسیم شدن می باشند و سلولهایی را تولید می نمایند که با تمایز یابی خود سایر بافتهای گیاهی را بوجود می آورند .
مریستم ها را بر اساس منشأ و مکان قرار گیری می توان به دو گروه : مریستم اولیه ( Primary meristem ) و مریستم ثانویه (Secondary meristem) تقسیم نمود .
1 ـ الف ) مریستم اولیه
این مریستم به مریستم نخستین نیز موسوم است . منشأ آن معمولاً سلولهای جنینی می باشد . البته بایستی تذکر داد که گاهی ممکن است دیگر بافتها با برگشت تمایز یا تمایز زدایی (Dedifferentiation) نیز به این نوع مریستم تبدیل شوند .
سلولهای مریستم اولیه ، کروی ، کوچک و تمایز نیافته بوده تقریباً در تمام جهات قادر به تقسیم هستند و معمولاً تولید مریستم های دیگری می نمایند که این مریستم ها با تمایز یابی بعدی خود سایر بافتها را بوجود می آورند . البته گاهی نیز بدون واسطه بافتهای خاصی را می توانند تولید نمایند .
هستة سلولهای مریستم اولیه بزرگ و کم تراکم است . نسبت حجم هسته به حجم سیتوپلاسم نسبت به دیگر سلولها بسیار زیاد تر است . این سلول ها دارای واکوئل های بسیار اندک و نادر می باشد و در آنها مواد غیر فعال چون: برخی بلورها و رسوبات و غیره دیده نمی شود . دیواره نیز بسیار و نازک و از نوع دیواره اولیه است .
بافتهای حاصل از فعالیت این مریستم ، بافتهای اولیه یا نخستین و رشد حاصل از فعالیت این مریستم رشد نخستین یا اولیه ( Primary growth ) نامیده می شود .
مریستم اولیه در تک لپه ایها ، دو لپه ایها و بازدانگان دیده می شود. مریستم اولیه به انواع : مریستم انتهایی (Terminal meristem ) ، مریستم میانگره ای (Intercalary meristem ) و مریستم حاشیه برگ ( Leaf marginal meristem ) تقسیم می شود .
1 ـ الف ـ 1 ) مریستم انتهایی
در نوک اندام ها وجود دارد و به انواع مریستم انتهایی ریشه و مریستم انتهایی ساقه تقسیم می شود. تمام انواع بافتها و اندام های دیگر در گیاه بصورت مستقیم یا با واسطه از این مریستم تولید می شود .
1 ـ الف ـ 1 ) مریستم انتهایی ریشه
مریستم انتهایی ریشه بوجود آورنده تمام بخش های ریشه می باشد مریستم نوک ریشه شامل دو بخش است که عبارت است از : منطقه آرام یا مرکز سکون و مریستم فعال . منطقه آرام در قسمت نزدیک به انتها قرار دارد در این بخش کمترین تقسیم شدن سلول مشاهده می شود. پیرامون منطقه آرام مریستم فعال دیده می شود که با فعالیت خود بطرف نوک ریشه کلاهک ( Root cap ) و به طرف بالا سه استوانه تودرتوی مریستمی را تولید می نماید .
کلاهک انتهایی ترین بخش ریشه است . وظیفه کلاهک محافظت از نوک ریشه ، کمک به نفوذ ریشه در خاک و کمک به جذب کاتیون های خاک می باشد . از سه استوانه مریستمی تولید شده ، استوانه بیرونی پروتودرم ( Protoderm ) نام دارد که منشأ ریزودرم (اپیدرم ریشه ) و تارهای کشنده (Root hairs) است . استوانه درونی مریستم زمینه ای ( Ground meristem ) نامیده می شود و منشأ پارانشیم پوست ( cortex ) و آندودرم ( Endoderm ) است.
مرکزی ترین استوانه به استوانه پروکامبیومی موسوم می باشد که منشأ دایره محیطیه ( Pericycle ) ، چوب اولیه ( Primary xylem ) ، فلوئم اولیه ( Primary phloem ) ، مغز (Pith) و کامبیوم آوندی ( Vascular cambium ) است . دایره محیطیه خود می تواند منشأ ریشه های فرعی ( Lateral roots ) یا ریشه های ثانویه ( Secondary roots ) باشد . بدین ترتیب تمام بخش های ریشه از فعالیت مریستم انتهایی آن بوجود می آید . در تک لپه ای ها و نهانزادان آوندی کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب پنبه تولید نمی شود و سایر عناصر فوق مشابه سایر گروه های گیاهی در آنها بوجود می آید .
بافتهای تولید شده را بافتها یا عناصر اولیه یا نخستین گویند . و رشد حاصله که غالباً باعث طویل شدن ( و اندکی نیز قطور شدن ) ریشه می شود را رشد اولیه یا نخستین (Primary growth ) می نامند .
از آنجا که فعالیت مریستم اولیه منجر به تولید اندام می شود این مریستم به مریستم اندام زا ( Organogen ) موسوم شده است.
1 – الف ـ 1 – 2 ) مریستم انتهایی ساقه
چندین تئوری برای مریستم انتهایی ساقه ارائه شده است . یکی از معروفترین نظریات راجع به ساختمان این بخش نظریه تونیکا و کورپوس نام دارد .
طبق این نظریه مریستم انتهایی ساقه شامل دو بخش است که بخش سطحی آن تونیکا و بخش میانی آن کورپوس نامیده شده است . طبق این نظر سلولهای ناحیه تونیکا غالباً بطریق پری کلین ( در جهت مماس با سطح اندام ) تقسیم شده و سلول های کورپوس در همه جهت قادر به تقسیم می باشند.
نظریه بعدی که قابل قبول تر نیز می باشد به نظریه پلانتفول ـ بوآ و یا نظریه حلقه بنیادی موسوم است .
طبق این نظریه مریستم انتهایی ساقه شامل یک بخش پوسته معادل تونیکا و یک بخش مغزی معادل کورپوس است . در ناحیة مغزی و نیز نوک کمترین تقسیم در سلولها دیده می شود اما کمی پائین تر در ناحیه ای مانند یک حلقه بیشترین فعالیت میتوزی صورت می گیرد . این ناحیه را حلقه بنیادی می نامند. حلقه بنیادی تولید کننده برگها و جوانه ها و قسمت های سطحی ساقه است . بخش قاعده ای مغز بخش های اساسی استوانه مرکزی را تولید می نماید و انتهای منطقه مغزی مریستم خفته یا مریستم منتظر نام دارد که به هنگام تبدیل جوانه رویشی به جوانه زایشی یعنی بهنگام گلزایی این لایه فعال می شود .
مطالعات نشان می دهد که مریستم انتهایی ساقه در ناحیه حلقه بنیادی با تقسیمات متعدد برجستگی های کوچکی بنام ( Leaf buttress ) را بوجود می آورد . این برجستگی ها کمی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بخش چهارم
بافتهای گیاهی (PLANT TISSUES )
به مجموعه ای از سلولها که کار ویژه ای را بصورت یک سیستم انجام می دهند بافت گویند . از اجتماع بافتها ، اندام ( organ ) و از اجتماع اندام ها موجود زنده (گیاه) بوجود می آید.
چنانچه سلولهای تشکیل دهنده بافت از نظر ساختار و عمل مشابه هم باشند بافت را بافت همگن می نامند . مانند: کلانشیم ، مریستم اولیه و بافت پارانشیم نرده ای .
بافت ناهمگن بافتی است که سلولهای تشکیل دهندة آن از نظر شکل و حتی عمل با همدیگر همسان نیستند . مثلا بافت هادی متشکل از پارانشیم ، آوند چوب و آوند آبکش است این عناصر از نظر شکل و وظیفه با هم تفاوت دارند بنابر این بافت هادی بافتی ناهمگن است. اپیدرم نیز از بافتهای ناهمگن است زیرا در آن علاوه بر سلولهای معمولی اپیدرمی می توان گاهی کرکها ، سلولهای محافظ روزنه و سلولهای همراه را مشاهده نمود .
بافتهای گیاهی را علاوه بر تقسیم بندی فوق بر اساس ساختار و عمل به گروه های زیر تقسیم می نمایند :
1 ـ بافت مریستمی ( Meristematic tissue )
2 ـ بافت پارانشیمی ( Parenchyma )
3 ـ بافت محافظ ( Protecting tissue )
4 ـ بافت استحکامی یا نگاهدارنده ( Supporting tissue )
5 ـ بافت هادی ( Conductive tissue )
6 ـ بافت ترشحی (Secretory tissue )
1 ـ بافت مریستمی
مریستم از واژه یونانی ( meristus ) به معنی قابلیت تقسیم یا دو تا شدن گرفته شده است . این بافت شامل جوان ترین و تمایز نیافته ترین سلولهای گیاه می باشد که سلولهای آن قادر به تقسیم شدن می باشند و سلولهایی را تولید می نمایند که با تمایز یابی خود سایر بافتهای گیاهی را بوجود می آورند .
مریستم ها را بر اساس منشأ و مکان قرار گیری می توان به دو گروه : مریستم اولیه ( Primary meristem ) و مریستم ثانویه (Secondary meristem) تقسیم نمود .
1 ـ الف ) مریستم اولیه
این مریستم به مریستم نخستین نیز موسوم است . منشأ آن معمولاً سلولهای جنینی می باشد . البته بایستی تذکر داد که گاهی ممکن است دیگر بافتها با برگشت تمایز یا تمایز زدایی (Dedifferentiation) نیز به این نوع مریستم تبدیل شوند .
سلولهای مریستم اولیه ، کروی ، کوچک و تمایز نیافته بوده تقریباً در تمام جهات قادر به تقسیم هستند و معمولاً تولید مریستم های دیگری می نمایند که این مریستم ها با تمایز یابی بعدی خود سایر بافتها را بوجود می آورند . البته گاهی نیز بدون واسطه بافتهای خاصی را می توانند تولید نمایند .
هستة سلولهای مریستم اولیه بزرگ و کم تراکم است . نسبت حجم هسته به حجم سیتوپلاسم نسبت به دیگر سلولها بسیار زیاد تر است . این سلول ها دارای واکوئل های بسیار اندک و نادر می باشد و در آنها مواد غیر فعال چون: برخی بلورها و رسوبات و غیره دیده نمی شود . دیواره نیز بسیار و نازک و از نوع دیواره اولیه است .
بافتهای حاصل از فعالیت این مریستم ، بافتهای اولیه یا نخستین و رشد حاصل از فعالیت این مریستم رشد نخستین یا اولیه ( Primary growth ) نامیده می شود .
مریستم اولیه در تک لپه ایها ، دو لپه ایها و بازدانگان دیده می شود. مریستم اولیه به انواع : مریستم انتهایی (Terminal meristem ) ، مریستم میانگره ای (Intercalary meristem ) و مریستم حاشیه برگ ( Leaf marginal meristem ) تقسیم می شود .
1 ـ الف ـ 1 ) مریستم انتهایی
در نوک اندام ها وجود دارد و به انواع مریستم انتهایی ریشه و مریستم انتهایی ساقه تقسیم می شود. تمام انواع بافتها و اندام های دیگر در گیاه بصورت مستقیم یا با واسطه از این مریستم تولید می شود .
1 ـ الف ـ 1 ) مریستم انتهایی ریشه
مریستم انتهایی ریشه بوجود آورنده تمام بخش های ریشه می باشد مریستم نوک ریشه شامل دو بخش است که عبارت است از : منطقه آرام یا مرکز سکون و مریستم فعال . منطقه آرام در قسمت نزدیک به انتها قرار دارد در این بخش کمترین تقسیم شدن سلول مشاهده می شود. پیرامون منطقه آرام مریستم فعال دیده می شود که با فعالیت خود بطرف نوک ریشه کلاهک ( Root cap ) و به طرف بالا سه استوانه تودرتوی مریستمی را تولید می نماید .
کلاهک انتهایی ترین بخش ریشه است . وظیفه کلاهک محافظت از نوک ریشه ، کمک به نفوذ ریشه در خاک و کمک به جذب کاتیون های خاک می باشد . از سه استوانه مریستمی تولید شده ، استوانه بیرونی پروتودرم ( Protoderm ) نام دارد که منشأ ریزودرم (اپیدرم ریشه ) و تارهای کشنده (Root hairs) است . استوانه درونی مریستم زمینه ای ( Ground meristem ) نامیده می شود و منشأ پارانشیم پوست ( cortex ) و آندودرم ( Endoderm ) است.
مرکزی ترین استوانه به استوانه پروکامبیومی موسوم می باشد که منشأ دایره محیطیه ( Pericycle ) ، چوب اولیه ( Primary xylem ) ، فلوئم اولیه ( Primary phloem ) ، مغز (Pith) و کامبیوم آوندی ( Vascular cambium ) است . دایره محیطیه خود می تواند منشأ ریشه های فرعی ( Lateral roots ) یا ریشه های ثانویه ( Secondary roots ) باشد . بدین ترتیب تمام بخش های ریشه از فعالیت مریستم انتهایی آن بوجود می آید . در تک لپه ای ها و نهانزادان آوندی کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب پنبه تولید نمی شود و سایر عناصر فوق مشابه سایر گروه های گیاهی در آنها بوجود می آید .
بافتهای تولید شده را بافتها یا عناصر اولیه یا نخستین گویند . و رشد حاصله که غالباً باعث طویل شدن ( و اندکی نیز قطور شدن ) ریشه می شود را رشد اولیه یا نخستین (Primary growth ) می نامند .
از آنجا که فعالیت مریستم اولیه منجر به تولید اندام می شود این مریستم به مریستم اندام زا ( Organogen ) موسوم شده است.
1 – الف ـ 1 – 2 ) مریستم انتهایی ساقه
چندین تئوری برای مریستم انتهایی ساقه ارائه شده است . یکی از معروفترین نظریات راجع به ساختمان این بخش نظریه تونیکا و کورپوس نام دارد .
طبق این نظریه مریستم انتهایی ساقه شامل دو بخش است که بخش سطحی آن تونیکا و بخش میانی آن کورپوس نامیده شده است . طبق این نظر سلولهای ناحیه تونیکا غالباً بطریق پری کلین ( در جهت مماس با سطح اندام ) تقسیم شده و سلول های کورپوس در همه جهت قادر به تقسیم می باشند.
نظریه بعدی که قابل قبول تر نیز می باشد به نظریه پلانتفول ـ بوآ و یا نظریه حلقه بنیادی موسوم است .
طبق این نظریه مریستم انتهایی ساقه شامل یک بخش پوسته معادل تونیکا و یک بخش مغزی معادل کورپوس است . در ناحیة مغزی و نیز نوک کمترین تقسیم در سلولها دیده می شود اما کمی پائین تر در ناحیه ای مانند یک حلقه بیشترین فعالیت میتوزی صورت می گیرد . این ناحیه را حلقه بنیادی می نامند. حلقه بنیادی تولید کننده برگها و جوانه ها و قسمت های سطحی ساقه است . بخش قاعده ای مغز بخش های اساسی استوانه مرکزی را تولید می نماید و انتهای منطقه مغزی مریستم خفته یا مریستم منتظر نام دارد که به هنگام تبدیل جوانه رویشی به جوانه زایشی یعنی بهنگام گلزایی این لایه فعال می شود .
مطالعات نشان می دهد که مریستم انتهایی ساقه در ناحیه حلقه بنیادی با تقسیمات متعدد برجستگی های کوچکی بنام ( Leaf buttress ) را بوجود می آورد . این برجستگی ها کمی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
بافت برداری عضلانی زیر پوستی
روند: از هر عضله ای میتوان نمونهبرداری کرد ولی به منظور جلوگیری از تنوع در عضلات و قسمتهای مختلف از یک عضله خاص مورد نیاز است عضله glvteal و میانی معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد. محدوده 5/2 cm2 از پوست جدا میشود تراشیده شده و برای روند استریل آماده میشود. بخش آماده شده محلول به خود عضله تزریق نمیشود یک شکاف یک سانتیمتری درداخل پوست و در صورت نیاز و ضخیم بودن عشا در آن ایجاد میشود ابزار بافت برداری شامل یک سوزن بیرونی یک سیلندر برش دنده داخلی و Stylettc و سوزنی که همراه با سیلندر برش دهنده است در میان شکاف فشار داده میشود و به داخل عضله میرود سیلندر برش دهنده به صورت جزی بیرون کشیده میشود تا قسمت کناری سوزن را نشان دهد. که بعد آن را با فشار به عضله وارد خواهند ساخت این باعث میشود که قسمت کوچکی از عضله وارد پنجره کناری شود و درون حفره سوزنی جای بگیرد که بعد با فشار کامل سیلندر برش دهنده به داخل کاملاً بریده خواهد شد. این کار را چند بار تکرار میکنیم تا 20 و m از عضله را نمونهبرداری کنیم سپس سوزن را بیرون میآورند و از دسته آن برای جدا کردن نمونه از سوزن استفاده میکنند میتوان این زخم را بخیه زد ولی در حالیکه تنها یک برش کوچک صورت گرفته است چنین کاری لازم نیست .
آماده سازی نمونه :
سپس نمونهها را برای hixtochemical آماده میکننند حتی برای biochemical و مطالعات فراساختاری نمونههای hixtochemica به شکل قسمتی متقاطع و یخ زده داخل نیتروژن مایع قرار میگیرد. پس از برش، قسمتها رنگ میشوند تا نوع انقباض مشخص شود. همین طور ظرفیت اکسایش و توان گلیکولئیک آن هم مورد بررسی قرار میگیرد. برای بررسی biochemical خون و نسوج متصل جدا میشوند و نمونه داخل نیتروژن مایع برای آماده سازی بعد قرار میگیرد. برای مطالعات فراساختاری بخشی از تار عضلانی از نمونه جدا میشود و داخل یک ثابت کننده قرار میگیرد
نتایج
خواننده به متن برای تشریح جزئی نتایج مطالعات بافت برداری عضلانی مراجعه کند.
تحلیل مایع زلالی مفصلی synovial flvid
جمعآوری و تحلیل مایع سینویال مفصلی یک عملکرد کلینکی مرسوم است. نمایش اصلی معمولاً تفاوت بین یک شرایط عفونی و شرایط غیرعفونی باشد. این روند بیشتر مواقع در محل اتصالات صورت میگیرد و البته به میزانی کمتر برای پوششهای تاندون و کیسه های آن نوع ارزیابی مورد نیاز بستگی به شرایط مورد نیاز دارد و بنابراین جمعآوری کاملاً استریل و ارزیابی آن برای همه نمونه ما ضروری نیست.
روند : نمونهها میبایست همیشه تحت شرایط استریل جمعآوری شوند تا مانع از عفونت شود. هنگامی که یک ارزیابی مطالعه باکتریایی ضروری است ولی بایست از آلودگی تصادفی جلوگیری کرد یک روند کاملاً استریل با کلاه، ماسک، روپوش بلند و قسمتهای پوشیده شده به کار گرفته میشود. جمعآوری معمولاً همراه با ایستادن است صورت میگیرد گرچه بیهوشی عمومی هنگامی که دام بیمار همکاری نمیکند و هنگام انجام یک روند کاملاً استریل ضروری است.
آماده سازی محیط و اندازه سوزن برای بیهوشی موضعی حفره مفصلی است. روند جمعآوری کاملاً استریل در ضمیمه، شرح داده شده است. بنابراین اولیه بخشی از بیرون کشیده را میتوان برای مطالعه باکتریایی به کار گرفت برای نماندن شانسی برای آلودگی تصادفی سرنگ میبایست هنگام ورود به بدن به سر سوزن متصل شود. پس از وارد ساختن سوزن همراه سرنگ متصل نمونه به آرامی بیرون کشیده میشود. و سرنگ بیرون آمده و سر آن را رویش میگذاریم یک سرنگ جدید به سوزن متصل است و مایع سینویال بیشتری برای محاسبات باقی مانده جمعآوری شده است.
مدیریت نمونه : مدیریت نمونهها برای مطالعههای باکتریایی در ضمیمه C شرح داده شده است. راهی که طی آن با نمونه برخورد خواهد شد بستگی به نوع ارگانیسم های مورد انتظار و تاخیر قبل از پروسه دارد. اگر تاخیر مورد انتظار باشد یک عامل انتقال مناسب مورد استفاده قرار میگیرد.
تشخیصهایی که میتواند روی نمونه باقی مانده صورت بگیرد شامل ظاهر، حجم، شکل توده، پروتئین، غلظت، کیفیت تعلیق ماده بزاقی، سلول شناسی آنزیمها و تحلیل اجزا است. یک ارزیابی معمول از یک نمونه شامل تشخیص ظاهر، حجم، شکل توده، پروتئین، غلظت سلول شناسی است. نمونه را برای ظاهرش آن موقع جمع آوری مورد ارزیابی قرار میدهند. توانایی لخته شدن مایع سینویال هم در لوله جمع شده مورد بررسی قرار میگیرد وسیکوزیته، پروتئین و ارزشهای خون شناسی بررسی این مایع سینویال قرار گرفته در لوله همراه با EDTA مورد بررسی و محاسبه قرار میگیرد خیلی راخت میتوان با قرار دادن چند قطره از مایع سینویال بین انگشت اول و انگشت شصت به خوبی تخمین زد که مایع چه مقدار میتواند بیرون بماند. این لخته موسین برای نمونه EDTA هدایت میشود.
نتایج : بعضی رفرنسها برای پارامترهایی که معمولاً برای ارزیابی مایع سینویال مفصلی مورد استفاده قرار می گیرند در جدول 1-5 آمده است. از مایع به عنوان یک نمونه استفاده کنید به عنوان یک قانون کلی مایع سینویال مفصلی در مواردی از مسمویت عفونی همراه با میزان سلول هستهای شده افزایش یافته است همچنین غلظت پروتئین و نسبت نوترونیل و تمایل به لخته شدن، تیرگی کاهش وسیکوزیته و کیفیت حالت بزاقی و حضور انواع باکتریها از جمله همین موارد است. باکتریها همیشه در یک قابل رویت نیستند و معمولاً رشد آنها در طبیعت متصل میشود چرا که آنتی بیونیکهایی در قسمت مفصلی حضور دارند که باعث جدا شدن باکتریها از غشا مفصلی میشود.
سیتگرافی Scintigraphy
مواقع بسیاری هست که دلیل لنگش توسط آزمایشات معمول فیزیکی ورادیوگرافی مشخص نمی شود البته این موارد گاهی اوقات به دلیل عدم وجودتجربه یا عدم همکاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
بافت برداری عضلانی زیر پوستی
روند: از هر عضله ای میتوان نمونهبرداری کرد ولی به منظور جلوگیری از تنوع در عضلات و قسمتهای مختلف از یک عضله خاص مورد نیاز است عضله glvteal و میانی معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد. محدوده 5/2 cm2 از پوست جدا میشود تراشیده شده و برای روند استریل آماده میشود. بخش آماده شده محلول به خود عضله تزریق نمیشود یک شکاف یک سانتیمتری درداخل پوست و در صورت نیاز و ضخیم بودن عشا در آن ایجاد میشود ابزار بافت برداری شامل یک سوزن بیرونی یک سیلندر برش دنده داخلی و Stylettc و سوزنی که همراه با سیلندر برش دهنده است در میان شکاف فشار داده میشود و به داخل عضله میرود سیلندر برش دهنده به صورت جزی بیرون کشیده میشود تا قسمت کناری سوزن را نشان دهد. که بعد آن را با فشار به عضله وارد خواهند ساخت این باعث میشود که قسمت کوچکی از عضله وارد پنجره کناری شود و درون حفره سوزنی جای بگیرد که بعد با فشار کامل سیلندر برش دهنده به داخل کاملاً بریده خواهد شد. این کار را چند بار تکرار میکنیم تا 20 و m از عضله را نمونهبرداری کنیم سپس سوزن را بیرون میآورند و از دسته آن برای جدا کردن نمونه از سوزن استفاده میکنند میتوان این زخم را بخیه زد ولی در حالیکه تنها یک برش کوچک صورت گرفته است چنین کاری لازم نیست .
آماده سازی نمونه :
سپس نمونهها را برای hixtochemical آماده میکننند حتی برای biochemical و مطالعات فراساختاری نمونههای hixtochemica به شکل قسمتی متقاطع و یخ زده داخل نیتروژن مایع قرار میگیرد. پس از برش، قسمتها رنگ میشوند تا نوع انقباض مشخص شود. همین طور ظرفیت اکسایش و توان گلیکولئیک آن هم مورد بررسی قرار میگیرد. برای بررسی biochemical خون و نسوج متصل جدا میشوند و نمونه داخل نیتروژن مایع برای آماده سازی بعد قرار میگیرد. برای مطالعات فراساختاری بخشی از تار عضلانی از نمونه جدا میشود و داخل یک ثابت کننده قرار میگیرد
نتایج
خواننده به متن برای تشریح جزئی نتایج مطالعات بافت برداری عضلانی مراجعه کند.
تحلیل مایع زلالی مفصلی synovial flvid
جمعآوری و تحلیل مایع سینویال مفصلی یک عملکرد کلینکی مرسوم است. نمایش اصلی معمولاً تفاوت بین یک شرایط عفونی و شرایط غیرعفونی باشد. این روند بیشتر مواقع در محل اتصالات صورت میگیرد و البته به میزانی کمتر برای پوششهای تاندون و کیسه های آن نوع ارزیابی مورد نیاز بستگی به شرایط مورد نیاز دارد و بنابراین جمعآوری کاملاً استریل و ارزیابی آن برای همه نمونه ما ضروری نیست.
روند : نمونهها میبایست همیشه تحت شرایط استریل جمعآوری شوند تا مانع از عفونت شود. هنگامی که یک ارزیابی مطالعه باکتریایی ضروری است ولی بایست از آلودگی تصادفی جلوگیری کرد یک روند کاملاً استریل با کلاه، ماسک، روپوش بلند و قسمتهای پوشیده شده به کار گرفته میشود. جمعآوری معمولاً همراه با ایستادن است صورت میگیرد گرچه بیهوشی عمومی هنگامی که دام بیمار همکاری نمیکند و هنگام انجام یک روند کاملاً استریل ضروری است.
آماده سازی محیط و اندازه سوزن برای بیهوشی موضعی حفره مفصلی است. روند جمعآوری کاملاً استریل در ضمیمه، شرح داده شده است. بنابراین اولیه بخشی از بیرون کشیده را میتوان برای مطالعه باکتریایی به کار گرفت برای نماندن شانسی برای آلودگی تصادفی سرنگ میبایست هنگام ورود به بدن به سر سوزن متصل شود. پس از وارد ساختن سوزن همراه سرنگ متصل نمونه به آرامی بیرون کشیده میشود. و سرنگ بیرون آمده و سر آن را رویش میگذاریم یک سرنگ جدید به سوزن متصل است و مایع سینویال بیشتری برای محاسبات باقی مانده جمعآوری شده است.
مدیریت نمونه : مدیریت نمونهها برای مطالعههای باکتریایی در ضمیمه C شرح داده شده است. راهی که طی آن با نمونه برخورد خواهد شد بستگی به نوع ارگانیسم های مورد انتظار و تاخیر قبل از پروسه دارد. اگر تاخیر مورد انتظار باشد یک عامل انتقال مناسب مورد استفاده قرار میگیرد.
تشخیصهایی که میتواند روی نمونه باقی مانده صورت بگیرد شامل ظاهر، حجم، شکل توده، پروتئین، غلظت، کیفیت تعلیق ماده بزاقی، سلول شناسی آنزیمها و تحلیل اجزا است. یک ارزیابی معمول از یک نمونه شامل تشخیص ظاهر، حجم، شکل توده، پروتئین، غلظت سلول شناسی است. نمونه را برای ظاهرش آن موقع جمع آوری مورد ارزیابی قرار میدهند. توانایی لخته شدن مایع سینویال هم در لوله جمع شده مورد بررسی قرار میگیرد وسیکوزیته، پروتئین و ارزشهای خون شناسی بررسی این مایع سینویال قرار گرفته در لوله همراه با EDTA مورد بررسی و محاسبه قرار میگیرد خیلی راخت میتوان با قرار دادن چند قطره از مایع سینویال بین انگشت اول و انگشت شصت به خوبی تخمین زد که مایع چه مقدار میتواند بیرون بماند. این لخته موسین برای نمونه EDTA هدایت میشود.
نتایج : بعضی رفرنسها برای پارامترهایی که معمولاً برای ارزیابی مایع سینویال مفصلی مورد استفاده قرار می گیرند در جدول 1-5 آمده است. از مایع به عنوان یک نمونه استفاده کنید به عنوان یک قانون کلی مایع سینویال مفصلی در مواردی از مسمویت عفونی همراه با میزان سلول هستهای شده افزایش یافته است همچنین غلظت پروتئین و نسبت نوترونیل و تمایل به لخته شدن، تیرگی کاهش وسیکوزیته و کیفیت حالت بزاقی و حضور انواع باکتریها از جمله همین موارد است. باکتریها همیشه در یک قابل رویت نیستند و معمولاً رشد آنها در طبیعت متصل میشود چرا که آنتی بیونیکهایی در قسمت مفصلی حضور دارند که باعث جدا شدن باکتریها از غشا مفصلی میشود.
سیتگرافی Scintigraphy
مواقع بسیاری هست که دلیل لنگش توسط آزمایشات معمول فیزیکی ورادیوگرافی مشخص نمی شود البته این موارد گاهی اوقات به دلیل عدم وجودتجربه یا عدم همکاری