لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
و هر آنچه می بینید و می شنوید حاصل دیده ها و شنیده ها و پرس و جو و سئوال های بنده بود که در طول کارآموزی از کارگران مهندسین و تکنسین ها سئوال کرده ام . حال این مسائل ممکن است صرفاً مربوط به رشته برق نباشد.
در روزی که رفتم ابتدا موتوری که قبلاً باز شده بود بسته شد ـ که ابتدا در محل اتصال چسب می زنند سپس پیچ ها را که مهره سرخود بود بستیم ، در مورد دومی که پیش آمده بود یک دستگاه printer روی پاکت بود و روی پاکت تاریخ و ساعت و قیمت می زد برای تعمیر آورده شد ، این دستگاه متعلق به شرکت Domino بود ، آقای توکلی به عنوان نماینده شرکت در ایران برای تعمیر آمد که این دستگاه یک فیش سنسور داشت و سپس آن قسمتی که تاریخ می زد را باز کردند و با آب شستند . این دستگاه سه چراغ داشت قرمز ( وقتی دستگاه از نظر مداری مشکل داشته باشد) و زرد ( وقتی جوهر آن کم باشد ) و سبز ( در حالت عادی روشن است) . برای تست چراغ ها برنامه Advance service را که وقتی دو دگمه Service و O سبز رنگ با هم فشار داده شود حاصل می شود و سپس قرمز آن را که maigre+ بود وارد کرده و از دکمه های جهت نما استفاده می کنیم.
در روز بعد ابتدا تلفنی را باز کردیم ، تلفن بوق داشت و از آن فهمیدیم که برق درست است و سیمی که از پریز تلفن به تلفن می رفت را دست زدیم و سپس دیدیم که وقتی به جایی زنگ می زنیم صدای ما را نمی شنوند ولی ما صدای آنها را می شنویم ، سپس گوشی درست بود دهنی خراب بود سپس دیدیم از سیم فنری مانندی که از تلفن به دهنی و گوشی می رفت چهار سیم خارج شده و دو سیم به دهنی و دو سیم دیگر به گوشی رفته اند، سپس به دو سر سیم اهم متر وصل کردیم تا ببینیم که سیم ها قطعی دارند یا خیر و دیدیم که ندارند سپس یک دهنی دیگر آوردیم اگر وقتی در دهنی فوت کنیم و از گوشی بشنویم یعنی دهنی ما درست است. ما دهنی دیگری را گذاشتیم و دیدیم درست است. موقع آزمایش دیدیم کار نمی کند سیم را تکان دادیم و کار کرد سپس متوجه شدیم یکی از چهار سیمی که به گوشی و دهنی می رفت زدگی داشت و در نتیجه جریان در محل اتصال سیم ها می چرخد و صدا را منتقل نمی کند.
حال دو روز بعد رفتم پیش سیم پیچ ـ در مورد سیم پیچی ما یک گام سیم پیچی داریم گام سیم پیچی فاصله دو کلاف است . کلاف مجموعه ای از سیم ها را گویند. گام سیم بندی یعنی فاصله بین جایی که سیم بیرون آمده و سپس داخل شیار موتور رفته است را گویند . از موتور 6 سر بیرون می آید 3 تا wوvو u و 3 تا z و y و x فرقی نمی کند فازهایT و Sو R را بهw و v و u بدهیم یا به zو yو x فقط تنها فرقش این است که اگر مثلاً به z وy و x بدهیم دورش 2800 دور بر دقیقه و اگر به w – v – u بدهیم 1400 دور بر دقیقه می چرخد. U و x وv وy و w و z به هم راه می دهند . چون دو سر سه بوبین هستند و اگر شش بوبین داشتیم بوبین های دیگر به این سه بوبین به طور موازی و یا سری وصل می شوند . وقتی سیم پیچ برقدار شد انرژی الکتریکی تبدیل به انرژی مغناطیسی شده و سپس رتر را که در داخل سیم پیچ قرار دارد می چرخاند و رتر هم پروانه را که به یک سر آن متصل است می چرخاند و آن را خنک می کند می چرخاند و هم پمپ و … را در سر دیگرش می چرخاند. دور موتورها معمولاً 960 (760) ـ 1400 (1500) ـ 2800 (3000) دور بر دقیقه است. اتصال کلاف ها می تواند سر به سر باشد و نوع سیم پیچی می تواند متحدالمرکز باشد. در موتورهای آسنکرون شیارهای روی رتر مورب است ولی در سنکرون یا شیاری نیست و اگر هم باشد صاف است ، بعد از اتمام سیم پیچی دور آن لاک می زنند که هم آن را محکم می کند و هم برای آن عایقی باشد. دستگاهی هم برای محکم کردن سیم پیچ ها است که موتور را در داخل آن گذاشته و سپس آن را می بندند تا سیم ها محکم شود.
حال مختصری در مورد کنتاکتور
در کنتاکتور که 8 سر دارد 6 سر ورودی و خروجی سه فاز است اگر بخواهیم NO (نرمال اپن) و یا نرمال کلوز (NC)در مدار داشته باشیم از یک کنتاکتور کمکی که به صورت کشویی روی کنتاکتور اصلی جا می خورد استفاده می کنیم که 8 سر دارد که چهار سر ورودی نرمالها و چهار سر خروجی نرمال ها است که ممکن است از کد هم استفاده شود مثلاً کد 13 ورودی و مثلاً NO و 14 خروجی (NO) است .
در بازدید از کارخانه در روز اول وارد اتاقی شدیم که کلید داشت کلید دژنکتور را در آنجا دیدم که در این کلید قطع و وصل به وسیله یک دسته وقتی که می چرخد فنر را فشرده کرده و با آزاد کردن ضامنی با فشار و قدرت فنر پلاتین را چسبانده و جریان وصل می شود و قطع هم بوسیله ضامنی صورت می گیرد. بر خلاف کلیدها (شستی های) فشار ضعیف که با فشار دادن یک شستی قطع یا وصل می گردد. در موتور کولر اگر 12 کلاف داشته باشد 4 تا راه اندازی است برای دور کند 4 تا راه اندازی با چهار تا فرعی وارد مدار می شوند و برای دور تند چهار فرعی و چهار اصلی وارد مدار می شوند.
وینتوری نام مخترع سیستم است که خنک کردن آب به وسیله بخار ْ110 است . بخار ْ110 (چون آب در دمای ْ110 می جوشد)هوای بالای آب در اثر فشار زیاد بخار هوای بالای آب مکیده شده و در نتیجه دمای آب کم می شود.
در 5 فاز v 380 سه تار T – S – R است بالایی فاز شهرداری برای روشن کردن چراغهای خیابانها در اثر پدیده فتوسل و بعد از آن نول است .
در داخل موتور برای اینکه سیم ها به هم وصل شود (سر بندی موتور) از سر سیم استفاده می شود ـ و سر سیم ها در پیچ ها فرو می روند .
در دستگاه پرس 000/10 مگنت و سوکت آن را دیدیم که اهم را نشان داد و نوع سالم آن 20 بود که با عوض کردن مگنت و سوکت آن باز هم پیستون جلو نرفت و اشکال مکانیکی بود ـ در مگنت سه پایه بود که دو پایه فاز و نول و یکی هم برای زمین بود که این مگنت چون vDC 24 بود ، نیازی به زمین نداشت . ولی این پایه اگر بخواهیم از v 220 استفاده کنیم برای مگنت تعبیه شده است.
مگنت دستگاه پرس
طرز کار
یک میله کوچک دارد که وقتی مگنت عمل می کند له به بیرون می رود و اهرمی را هل می دهد که مسیر روغن جک هایی را پیستون را به جلو می برند و جک های هیدرولیکی هستند باز کرده و جک عمل کرده و پیستون را جلو می برد و وقتی برق قطع شد دوباره میله در داخل رفته و دیگر به اهرم فشار نیاورده و لذا مسیر روغن بسته شده و پیستون جلو نمی رود.
هر باتری چه بزرگ و چه کوچک ولتاژش v12 است و آمپراژ در ساعت آن هر باتری ممکن است با باتری دیگر فرق داشته باشد و ظرفیت آمپر در ساعت هر سلول ولتاژش v 2 است .
در پرس اشکالی که با آن برخورد کردیم منبعی که برق مگنت ها را تامین می کرد یعنی می دانیم مگنت باعث باز یا بسته شدن شیر روغن می شود. وقتی منبع تغذیه مگنت خوب عمل نکند یعنی در موقعی که توربین جلو می رود روغن را به پشت توربین نرساند لذا توربین جلو نمی رود و اشکال منبع تغذیه این بود که یکی از پایه های دیود آن در رفته بود که می بایستی برق vDC24 را به مگنت ها برساند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
«موقعیت ایران»
ایران یا بخشهایی از ایران تا اوایل پرمین جزئی از قاره گندوانا بوده است. شواهد نشان می دهد که صفحه ایران نسبت به وضعیت فعلی خود جابجا شده است و بخش سرتاسری عربستان در سمت ایران، حاشیه پالئوتتیس به شمار می رفته است. قسمت اعظم حاشیه مزبور بعداً طی کوهزایی آلپ و زیر راندگی و برخورد عربستان به ایران از بین رفته است.
در حد بین سیلورین و پرمین زیرین، صفحه ایران در شمال شرق گندوانا و در حاشیه جنوبی پالئوتتیس قرار داشته است. بنا به گفته اشامپلی (1978) چین و هند وچین احتمالاً طی پالئوزوئیک از گندوانا جدا شدند یعنی ابتدا چین و در پی آن هند و چین همزمان با ایران یعنی طی پرموکربونیفر از گندوانا مجزا شد. صفحات مزبور به طرف آسیا مهاجرت کرده و سرانجام به آن متصل شدند.
«پالئوتتیس»
لازمه تشکیل هر اقیانوس وجود ریف های بین قاره ای است. البرز به عنوان بخشی از حاشیه قاره ای معرفی شده و 4 مرحله در تشکیل پالئوتتیس مشخص می شود:
برآمدگی مناطقی که بعدها محلی برای تشکیل ریفت شد.
آتشفشان شکافی قابل توجه.
پیش روی دریا بر روی حاشیه جدید و انباشتگی رسوبات در آن از جمله رسوبات تبخیری
برخورد قاره ها و تکتونیک خاصی که در مناطق دورتر در نتیجه این بازشدگی آشکار می شود.
در البرز بر اساس پیش روی و پس روی ها و جغرافیای دیرینه کلی ایران ثابت می شود که البرز طی پالئوزوئیک حالت حاشیه قاره داشته است. چنانکه در دونین زیرین دریایی در چند نقطه در شمال البرز مشاهده شده است.
در البرز شرقی توسعه حاشیه قاره ای مزبور از دونین و بعد از طی یک مرحله آتشفشان شکافی مهم اتفاق افتاد.
برای تعیین سن ریفت و زمان پیدایش کف اقیانوس می توان بر ساس سن قدیمی ترین رسوبات دریایی که با ریفت در ارتباط باشد سن آن تخمین زد.
به نظر می رسد که پیدایش کف اقیانوس پالئوتتیس در اردوویسین انجام شده است پیش روی آب در حاشیه ریفت به طور محلی در طی اروویسین دنبال شد و به طور قطع تا دونین زیرین ادامه داشته است
پیدایش و وفور آتشفشانهای شکافی قبل از رسوبگذاری ماسه سنگ لالون می تواند نشانه ریفت در این زمان باشد. با کوهزایی های هرسی نین که در کربونیفر رخ داده است پالئوتتیس بسته شد.
البرز:
کوههای البرز در شمال ایران و جنوب دریای خزر ، رشته شرقی و غربی نسبتاً پرپیچ و خمی را تشکیل می دهد. سلسله جبال البرز خود جزئی از قسمت شمالی کوهزایی آلپ – هیمالیا است در آسیای غربی. روند ساختمانی کوههای بخش غربی البرز شمال غرب – جنوب شرق است و تا اندازه ای با نوار شمالی زاگرس چین خورده هم جهت است. در حالی که روند ساختمانی کوههای شرقی البرز تقریباً شمال شرق – جنوب غرب بوده و با امتداد گسل بزرگ کویر (گسل درونه) موازی است.
در مورد وضعیت ساختاری البرز دو مدل وجود دارد:
مدل اشتوپلین: ناودیس پیچیده که راندگی های آن شیب به سمت جنوب و حرکت هم سمت جنب است.
ورقه های رورانده روی هم سوار شدند و یک ساختمان طاق شکل ایجاد شده در بخش جنوبی ساختمان راندگیها به سمت جنوب و حرکت هم به سمت جنوب و در بخشهای شمالی راندگیها به سمت شمال و حرکت به سمت جنوب است (مهدی علوی).
در دامنه های جنوبی البرز باید بر اساس مدل اشتوپلین شیب راندگیها به سمت شمال و حرکت به سمت جنوب باشد و بر اساس مدل مهدی علوی شیب به سمت جنوب و حرکت نیز به سمت جنب باشد. در مسیر راندگیها می بینیم که سیب و حرکت هر دو به سمت جنوب اند. در مسیر گرگان هر چه به سمت شمال می رویم مشاهده می کنیم که شیب راندگیها عکس می شود.
توالی چینه ای البرز توسط گسل رورانده ای از سمت شمال به جنوب جابه جا شده اند. این ورقه های رورانده بر خرم یک ورقه منفرد یا بعضاً دوبل هستند. شیب راندگیها در بخش شمالی به سمت شمال و در بخش جنوبی به سمت جنوب است. در بخش جنوبی البرز شیب به سمت جنب و حرکت به سمت جنوب است. آغاز تشکیل البرز در کوهزایی سی مرین و تکامل آن در کوهزایی آلپ است.
«چینه نگاری البرز»
روستای تویه دروار به فاصله km 65 دامغان قرار دارد که یال جنوبی طاقدیس البرز در آن رخنومن دارد ولی یال شمالی توسط گسل قطع شده است. هسته طاقدیس سازند باروت است و زاگروس ، لالون و میلا روی آن قرار دارد و الیکا روی تمام آنهاست که تماس آن راندگی است.
سازند باروت:
شامل شیل، دولومیت، آهک استروماتولیت دار دولومیتی شده است. آهک و دولومیتها باندهای چرتی فراوان دیده می شود و لامیناسیون تیره و روشن دارند. بافت فرسایشی پوست فیلی هم در این سازند دیده می شود.
ماهیت این سازند دولومیتی است ولی سیلت استون و شیل هم دارد. در ابتدای سازند گدازه و توف هم دیده می شود. چرت ها به دلیل اینکه در امتداد خود لایه بندی هستند پس جانشینی (ثانویه) اند که منشأ سیلیس آن ها متفاوت است.
در مقطع تیپ کنتاکت با سلطانیه هم شیب و تدیجی است و در زیر شیل های زاگون به صورت هم شیب قرار دارد. از نظر دیرینه شناسی سن آن را اینفراکامبرین می دانند. از نظر گسترش جغرافیایی این سازند در پهنه وسیعی از البرز مرکزی و زاگرس مرتفع بیرون زدگی داشته و اگر چه از لحاظ لیتولوژی تا اندازه ای مشابه است ولی ضخامت آن از جایی به جای دیگر متفاوت است.
سازند زاگون:
شامل شیل های قرمز سیلت استونی تا ماسه ای دانه ریز و در انتها ماسه سنگهای دانه ریز است. در اخل شیلها لکه های کروی شکل احیایی دیده می شود که وقتی یک ماده آلی داخل شیلها قرار می گیرد آهن سه ظرفیتی را به آهن 2 ظرفیتی تبدیل می کند و رنگ قرمز تبدیل به رنگ سبز می شود و سیمان اطراف را نیز در برمی گیرد و باعث ایجاد لکه های احیایی روشن داخل شیلهی قرمز می شود.
کنتاکت زیرین با باروت هم شیب و بر سطح چینه بندی آخرین لایه های دولومیتی قرار دارد. کنتاکت بالایی با ماسه سنگهای لالون نیز تدریجی است و اولین لایه ای ماسه سنگی دانه درشت ضخیم لایه آغاز سازند لالون است. سن آن اینفراکامبرین انتهایی و یا کامبرین آغازین است.
سازند لالون:
در ایران کامبرین زیرین با سازند لالون شروع می شود. توالی سازند لالون و داهو و معادلهای آن فلوویال است. زاگون و لالون آواری و پیوسته به هم بوده که زاگون رخساره حد واسط دریا و قاره است و چون ژیپس ندارد پلایا نیست و چون دور از فشار است خیلی دانه ریز است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
«بنیان اساطیری حماسه ملی ایران»
حماسه ی ملی ایران (شاهنامه فردوسی) آمیزه ای است از اسطوره و تاریخ. افسانه های کهن که بیشتر اساطیری اند به شیوه ای نو و به شیوه ی حماسی بازگو شده اند. در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه های شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است.
از طرفی در دوران های متاخر به روایات اساطیری باستانی، چهره تاریخی داده شده و زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. در زمینه مطالعات ایرانی تعیین مرز اسطوره و حماسه یکی از مشکلات تحقیق به شمار می رود.
در شاهنامه که یک اثر حماسی است، از تاریخ به معنای گزارش راستین وقایع نشانی نیست. ولی تاریخ سنتی در مفهوم مشتی اخبار کژ و راست درباره شخصیت های واقعی از دوره ساسانی آغاز می شود، که آن هم با افسانه آمیخته است.
اما تعین این که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد، کار بسیار دشواری است. آنها که به پیروی برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند به تحلیلی توصیفی بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلوانی مبنای اساطیری دارد یا اصل تاریخی.در مورد پیشدادیان همه معتقدند که اساطیری هستند اما در مورد کیانیان، ویندشمن (Fr.Windischmann) اشپیگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter) در گذشته و لومل (H.Lommel) و ویکندر (S.Wikander) و دومزیل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کیانیان یا دست کم برخی از شاهان این سلسله اسطوره ای هستند. در مقابل بسیاری محققان آنها را تاریخی انگاشته اند. هوزینگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کیانی را با گشتاسپ پدر داریوش و کیانیان بعدی را با آخرین پادشاهان هخامنشی یکسان گرفته اند.
عده ای دیگر که در راس آنان کریستین سن (A.Christensen) و برخی شاگردان هنینگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ایران پیش از هخامنشیان می دانند. و سستی آرای هرتل و هرتسفلد را کریستین سن و به نیکوترین وجهی پرفوسور هنینگ باز نموده اند. لذا به بررسی انتقادی نظریه کریستین سن و پیروان او خواهیم پرداخت.
نخست باید گفت که تاکید بر سابقه تاریخی سروده های پهلوانی (با سرشتی ضد اسطوره ای) نتیجه گرایش ذهنی معینی است که در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و تا امروز هم دوام دارد. به این ترتیب سعی شد برای روایات اساطیری و حماسی مبنای تاریخی بیابند یا بتراشند (در مقابل افراط کسانی که در قرن نوزدهم برای همه ی چیزها مبنای اسطوره ای می یافتند).
به این ترتیب به این نتیجه رسیدند که حماسه تاریخی آشفته و آمیخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه ای آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آسانی قابل تشخیص است از آن جدا کنیم به تاریخ می رسیم. این یک پندار غلط است. اولا باید در نظر داشت پیشینه تاریخی نه بر ارزش حماسه می افزاید نه از آن می کاهد. اگر تاریخی بودن، معیار ارزش اثر حماسی بود، می بایست ظفرنامه حمد الله موستوفی و شهنشاه نامه ی صبا جای شاهنامه فردوسی را می گرفت یا آثار افسانه ای همچون گیل گمش یا اسطوره های هندی بی اعتبار می شد.
ثانیا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهیت با تاریخ تفاوت بنیادی دارد و بیان کننده واقعیت هایی بی زمان و جهان است که در ذهن گروهی نسل های بشری و بر مبنای ارزش های خاص اجتماعی آنان در یل و پهلوانی تجسم پیدا می کند.
تشخیص عناصر تاریخی حماسه تنها وقتی ممکن است که گزارش تاریخی مستقل و موثقی در دسترس باشد. تا وقتی گواهی های معتبر دیگر و قراین خارجی مستقل، تاریخی بودن عناصر و افراد حماسی را در یک داستان پهلوانی ثابت نکرده نمی توان بر مبنای شواهد داخلی، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پی اثبات اصل تاریخی حماسه بود.
اخبار کیانیان جز در سنت های حماسی ایران در هیچ منبع مستقل دیگر مذکور نیست. گواهی های اوستایی و روایات زردشتی و همچنین گزارشهای مورخین اسلامی و... همه بر مبنای روایات حماسی پرداخته شده اند و هیچ کدام را نمی توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلایلی که کریستین سن در کتاب کیانیان برای اثبات تاریخی بودن سلسله کیانیان یاد کرده، همانگونه که دومزیل به خوبی نشان داده است هیچ یک از قراین برای اثبات تاریخی بودن کیانیان بسنده نیست.
- اولا برخلاف ادعای کریستین سن، کتاب اوستا سلسله ای به نام کیان یا کیانیان نمی شناسد. این مطلب را سال ها پیش هرتل ثابت کرده است. روایت اوستا جز کیکاوس و کیخسرو درباره شش کوی دیگری که نام برده چیزی به جز نام ذکر نمی کند و شرقی بودن لقب کوی هم دلیل تاریخی بودن کیانیان نیست؛ بلکه می تواند اسطوره ای پرداخته شده در شرق ایران باشد.
- ثانیا اینکه اسم پادشاهان کیانی اسم اصیل ایرانی است دلیلی بر تاریخی بودن آنان نمی شود.
- ثالثا اینکه پادشاهان کیانی دارای ترتیب سنتی هستند، به همان اندازه که می تواند دلیل تاریخی بودن آنان تلقی شود می تواند دلیلی بر اسطوره ای و ساختگی بودن این سلسله هم باشد.
همچنین اینکه کیانیان بر خلاف پیشدادیان پهلوانی های کاملا معمولی داشته اند؛ ادعایی بیش نیست و اگر تنها بر مبنای متون اوستایی اظهار نظر کنیم نیز کیکاوس و کیخسرو به همان اندازه اساطیری هستند که مثلا هوشنگ و تهمورث.علاوه بر این توجه به شخصیت و کردار دشمنان و پهلوانان معاصر کیانیان نیز از اعتبار تاریخی کیانیان می کاهد. مثلا افراسیاب تورانی که از نیروی جادو برخوردار است و در بن دریای چیچست پنهان می شود. پهلوانان دوره کیانی نیز هیچ یک از لحاظ تاریخی، معاصر واقعی پادشاهان این سلسله نمی توانند باشند.رستم و زال، سگزیند و اگر افسانه ای نباشند به سنت های حماسی سَکایی تعلق دارند. گیو و گودرز و گرگین و بیژن قهرمانان دوره اشکانیند و جدا از این لااقل با اطمینان می توان گفت یکتن از شاهان این سلسله یعنی کیکاوس یک شخصیت اساطیری هند و ایرانی است. این خود در واقع بنیاد تاریخی این سلسله را به هم می ریزد. بدین ترتیب برخلاف گمان کریستین سن و خانم پرفسور بویس (M.Boyce) نمی توان تاریخی بودن را دست کم در همه افراد این سلسله امری مسلم تلقی کرد.
ویکندر (S.Wikander) نیز در بررسی اسطوره های دیرین هند و اروپایی در چند مورد به شباهت بین شاهنامه فردوسی و مهابهارتا می رسد و با اظهار تردید درباره صحت نظر دارمستتر مبنی بر تاثیر حماسه های