لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
شهر اصفهان :
شهر اصفهان در جنوب شرقی تهران و حاشیه کویر لوت قرار دارد. طول جغرافیایی آن از رصد خانه گرینویچ 51 درجه و 35 دقیقه شرقی و عرض جغرافیای آن از استوا 32 درجه و 40 دقیقه شمالی است. از دوران قدیم به سبب حاصلخیزی اراضی خود که از آب فراوان زاینده رود سیراب می گردید، نقطه مهمی بوده است.
در قرون وسطی محلات مسکونی شهر فقط در ساحل شمالی یعنی قسمت چپ زاینده رود واقع بود. در این قسمت دو شهر کنار هم قرار داشتند: « جی » و « الیهودیه » وجه تسمیه الیهودیه آن بود که در زمان بخت نصر، یهودیان را از بابل کوچ داده و در این مکان ساکن کرده بودند. نام قدیمی اصفهان اسپادانا بوده سپس به سپاهان نامیده شد .
بعد از ورود اسلام، نام شهر معرب شده به نام اصفهان خوانده شد پیش از حمله اسکندر مرکز یکی از ایالات ایرانی بود. در سال 21 هجری و در دوران خلافت عمر فتح شد. در جریان مغول، مورد حمله تیمور قرار گرفت و مردمانش قتل عام شدند.در عصر صفویه پایتخت ایران بود. (قرن 17 میلادی) و در دوران شاه عباس اول، به اوج عظمت خود رسید. اما بر اثر تهاجم افغانها در سال 1722 میلادی از رونق کاسته شد و سپس در دوران قاجاریه، پایتخت ایران به تهران متصل شد .
نژاد مردم اصفهان :
استان اصفهان بر پایهی پژوهشهای باستانشناختی و کاوشهای علمی که در نقاط گوناگون آن ، از جمله تپههای سیلک ، در 4 کیلومتری باختر شهر کاشان انجام شده است ، یکی از نخستین مراکز فرهنگی و محل زیست انسان پیش از تاریخ است . پیش از ورود آریاها به این منطقه ، از هزارهی پنجم پیش از میلاد مسیح ، مردمی غیر آریایی در استان اصفهان میزیستهاند و بیگمان بعدها در ساختار اجتماعی ، فرهنگی و حتی ترکیب نژادی مهاجران آریایی تاثیر زیادی داشتهاند . ورود آریاها ، که تیرهای از مردم سفیدپوست هند و اروپایی هستند ، به فلات ایرانی ، از نیمهی هزارهی دوم پیش از میلاد مسیح آغاز گردیده و در نواحی گوناگون میهن جدید خود ، دست به پراکنش و گسترش زدهاند .
نژاد ایرانی
بیشتر مردم این تیره مسلمان میباشند و شماری زرتشتی نیز در میانشان زندگی میکنند . نیاکان آنان آرایینژاد بودهاند ، که در گذشتههای دور از دامنهی کوهستان قفقاز عبور کرده به سوی ایران و هندوستان ، از جمله استان اصفهان سرازیر شدهاند . بعضی از پژوهشگران بر این باورند که نسبت این تیره به منوچهر ، پادشاه پیشدادی ایران میرسد و فرهنگ این مردم ، بین سدههای 8 و 14 پ . م ، پیدا و گسترش یافته است .
با این حال بایستی گفت که این تیره در گذر زمان با مردمانی ، چون عرب ، ترک ، مغول ، ... آمیزش کرده و نژاد خالصی ندارند ، ولی ایرانیانی که به آیین زرتشت ماندهاند ، از این آمیختگی به دور بودهاند .
شماری خانوار از نژاد ایرانیان پیشین ، در داران و پیرامون آن سکونت دارند . مردم این تیره بیشتر آداب و رسوم زرتشتیان را نگاهداشتهاند ، حتی پارهای از واژگان آنان ، همانند واژگان پیشین فارسی دری است .
گروهی نیز در روستای مشهد کاوه ، جمالو ، اورگان و بردشاه زندگی میکنند و خود را اولاد کاوه آهنگر میدانند . آرامگاهی هم در روستای مشهد کاوه ، در جنوب داران برپاست ، که مردم محل ، آن را آرامگاه کاوهی آهنگر میپندارند . دژ خرابهای ، در نزدیکی آبادی جمالو به نام مزدکیان وجود دارد ، که مردم ، این محل را زادگاه مزدک ، همدورهی قباد ، پدر انوشیروان و بنیانگذار آیین مزدکی میدانند . نژاد گرجستانی
مردم این تیره ، در زمان پادشاهی شاه عباس بزرگ به ایران آمدهاند . زبان آنان گرجی است و در فریدن ، فریدونشهر ( آخوره ) ، ... پراکندهاند . بخشی از آنان مسلمان و بخشی هم مسیحی هستند .
نژاد ارمنی
مردم این تیره ، در ارمنستان و دامنهی کوهستانهای گرجستان زندگی میکردهاند . شاه عباس صفوی پس از گشودن آن منطقه ، ارمنیها را به منظور بازرگانی و رواج آن در ایران ، به ایران کوچانید و حدود یک هزار و 800 خانوار ارمنی را به اصفهان فرستاد و در جلفا جلفا ، در جنوب زاینده رود اسکان داد .
نژاد عرب
عربها به فرمان نادرشاه افشار از خراسان به این منطقه کوچانده شدند . شماری از آنان به فریدن آمدند و در روستاهای درهبید ، دامنه و اشکرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
مرمت آثار تاریخی اصفهان ضرورتی فراملیاصفهان نیاز به معرفی ندارد و ویژگی های منحصر به فرد آن در جهان مطرح است و همگان آن را به عنوان ام القرای فرهنگی و هنری دنیا می شناسند. این شهر که امروز به عنوان نمادی از مکتب تشیع معروف است و پرچم آن در مجموعه آثار تاریخی میدان امام در اهتزاز است و جهانیان چون نگینی درخشان از آن یاد می کنند به علت کمبود اعتبار و عدم نظارت بر اجرای کار مرمت و بازسازی آثار آن، رو به ویرانی است و اگر امروز فکری برای آن نشود، متاسفانه باید به صراحت گفت فردا خیلی دیر است. گرچه مسئولان میراث فرهنگی اعتبار مورد نیاز ساماندهی و مرمت مجموعه آثار تاریخی اصفهان را محدود و ناکافی می دانند که درست هم هست و این سازمان امکانات لازم را برای احیاء و اعتلای مجموعه آثار تاریخی را در اختیار ندارد ولی با این وجود باید گفت، این سازمان، از جمله سازمان هایی است که اداره آن به شکل سنتی عمل می شود و هیچ فردی برای مرمت و بازسازی آن دل نمی سوزاند. از یک سو حجم بالای نزدیک به 10هزار اثر تاریخی شناخته شده در اصفهان، از سوی دیگر عدم پیگیری بر سرعت بخشیدن در کار اجرای مرمت، سبب گشته تا این اعتبار ناکافی نیز به بیراهه هزینه شود. امروز مرمت و ساماندهی یک اثر تاریخی اگر قرار باشد توسط بخش خصوصی انجام شود ممکن است در فاصله یکی دو روز صورت گیرد اما همین کار توسط بخش های پیمانی میراث هفته ها و چه بسا ماهها به طول کشیده می شود و کسی نیست که به این سؤال پاسخ دهد که چرا کف فرش آجری یک اتاق 30 متری باید توسط یک گروه 6 نفره استادکار، بنا و کارگر هفته ها به طول بکشد!! مگر نه این است که این گروه 6 نفره مزد خود را از بیت المال دریافت می کنند. در بخش هزینه های مرمت و ساماندهی میراث فرهنگی اصفهان حرف و حدیث های فراوانی وجود دارد که هرگز به آن پرداخته نشده است. به قول یک معمار که می گفت: زمانی که کارم را با میراث شروع کردم گچ کشی یک سالن را یک روزه به اتمام رساندم اما به جای تشویق، تنبیه شدم که چرا این کار 40 روزه، یک روزه انجام شده است! حال باید در این میان پرتقال فروش را پیدا کرد. به نظر می رسد برای رفع این معضل قدیمی در میان کاستی ها و کمبودها، سازمان میراث فرهنگی کشور باید برای نگاهداری و مرمت آثار تاریخی از بخش خصوصی استفاده کند. چرا که باتوجه به اهمیت حفظ و نگهداری و مرمت آثار تاریخی تنها نمی توان با اتکاء به بودجه دولتی در حفظ و مرمت آثار همت گمارد بلکه باید در چارچوب یک برنامه ریزی حساب شده بخش خصوصی را به کار گرفت و بطور منسجم به مرمت و نگهداری آثار پرداخت.