لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
سبک پست مدرن
دنیاى امروز، دنیاى پست مدرنیسم است. تأثیر سبک پست مدرن را بر شیوه زندگى انسان ها و مشکلات اجتماعى، اقتصادى و سیاسى شان نمى توان انکار کرد و از این رهگذر ابعاد فرهنگى و هنرى جوامع بویژه مدیوم سینما بیش از سایر ابعاد، تحت تأثیر این سبک قرار دارند. فیلم پست مدرن، ایده هاى این سبک را از طریق مدیوم سینما، توضیح مى دهد. سبک پست مدرن ساختار معمول روایت داستان و شخصیت پردازى آن را در یک فیلم به هم مى ریزد.فیلمسازان در سینما با شیوه پست مدرن، مى کوشند زندگى ایده الى را به نمایش بگذارند؛ از این رو آنها دنیایى فرا واقعى را به تصویر درمى آورند که بى آنکه تأثیرى مثبت برسبک زندگى انسان ها بگذارد، انزجار، خشم و ناامیدى را در آنها بوجود مى آورد. بنابراین موجب افزایش خودکشى، قتل و جنایت ها و بزهکارى هاى دیگر مى شود که در سراسر دنیا شاهد آنها هستیم. امروزه در اکثر جوامع برخلاف ابعاد اجتماعى و اقتصادى، در ابعاد فرهنگى و هنرى، پست مدرنیسم درحال جایگزین شدن مدرنیسم، رئالیسم و کاپیتالیسم است. آکادمى فیلم آمریکا، اغلب آثار سینمایى خانه هنر این کشور را، فیلم هاى پست مدرن قلمداد مى کند، در حالیکه تمامى ویژگى هاى این فیلم ها با بسیارى از آثار سینمایى موزیکال هالیوود مطابقت دارند؛ البته تعدادى درام جنایى نیز در میان آنها به چشم مى خورد. کمدى موزیکال «آوازخواندن در باران» (۱۹۵۲) یکى از فیلم هاى هالیوودى است که ویژگى هاى فیلم هاى پست مدرنیستى را دارد. داستان این فیلم در دوران انقلاب فرانسه مى گذرد و در موسیقى آن از جاز مدرن استفاده شده است. تاریخ ساخت فیلم «آوازخواندن در باران» براین ادعا که سبک پست مدرن در دهه هاى ۱۹۵۰ و۱۹۶۰ یکى از شیوه هاى معمول فیلمسازى نبوده، خط بطلان مى کشد؛ در واقع اوج فیلمسازى به سبک پست مدرن در این دو دهه بوده است و علاوه بر «آواز خواندن در باران»، درام هاى جنایى «About de souffle» و «Lavven tura» در سال ۱۹۶۰ و درام «۵/۸» (۱۹۶۳) و کمدى ماجراجویانه «Satyricon» (۱۹۶۹) از فیلمسازان برجسته سبک پست مدرن، فدریکوفلینى، مهم ترین فیلم هاى این سبک در آن دوره محسوب مى شوند.در دهه ۸۰ به منظور آنکه مخاطب برخى از مفاهیم این سبک را بهتر درک کند، سینماى پست مدرن، المان هاى معمول سینمایى را نیز در خود جاى داد واین امر موجب تغییراتى در این سبک فیلمسازى شد. حاصل آن تغییرات فیلم رومانتیک «زن وکیل فرانسوى» (۱۹۸۱) و درام «دو دوست» (۱۹۸۵) هستند. تغییراتى کوچک اما قابل توجه در سبک فیلمسازى پست مدرن، دیدگاهى جدید از آن را در طول دهه هاى بعد و آغاز قرن بیست ویک در ذهن مخاطبانش ایجاد کرد. کمدى موزیکال «مردم جشن ۲۴ ساعته» در سال ۲۰۰۲ ساخته یکى دیگر از کارگردانان ممتازسبک پست مدرن، مایکل وینترباتم بر این ادعا صحه مى گذارد. البته درام جنایى «پالپ فیکشن» (۱۹۹۴) ساخته کوئنیتن تارانتینو و فیلم تریلر «Mulholland Drive» (۲۰۰۱) از دیوید لینچ، نیز مصداق این ادعا هستند. از آنجا که سبک فیلمسازى پست مدرن در به تصویر درآوردن موضوعات مهم مربوط به انسانیت موفقیتى به دست نیاورد، در دهه اول قرن بیست ویکم، سبک رمدرن با تأکید بر ارتباط احساسى مخاطب با فیلم، در تضاد با سبک پست مدرن، در سینما پدیدار شد. از فیلم کوتاه «فیلمبردارى در ماه» (۲۰۰۳) مى توان به عنوان نمونه اى از آثار سینمایى سبک رمدرن، نام برد. اما باید گفت از زمانى که فیلمسازان به سبک پست مدرن روى آورده اند، این سبک به عنوان شیوه اى جدید براى کشف موضوعات و شخصیت ها در سینما، مورد توجه قرار گرفته است.
ادبیات پست مدرن
پست مدرنیزم در زبان ما به گونه های پسامدرنیزم ، پسا نوگرایی و پسین نوگرایی آمده است. از آنجا که نوگرایی را نمیتوان برگردان فراگیر مدرنیزم دانست ، بهتر است از کاربرد پسا نوگرایی و به ویژه پسین نوگرایی بپرهیزیم. پسین نوگرایی با مفاهیم رقاص پسا مدرنیزم در تناقض است. تا مجبوریم مدرنیزم را برنوگرایی ترجیح دهیم بهترست پسا را به جای post به کار بریم و بگوییم: پسامدرنیزم.
ژاک دریدا زبانزدی را از همامیزی دو واژه جعل کرده است که کلیدی برای پژوهش های پیچان در زمینه پست مدرنیزم میتواند بود: Differance. این واژه هم به مفهموم تعلل و تاخیر یاDifference میتواند بود و هم به معنی تسلیم و تمکین و تن در دادن ( Deference). این بدان مفهوم است که ارجاع یک دال به مدلول همیشه در حال پوست عوض کردن است و معنا در فرایند رنگارنگ این دگرگونی ها هماره به تاخیر می افتد و به جلوه یی تازه میرسد. بنابرین در اصل معنایی در کار نیست زیرا کوشش ما برای یافتن آن گذشتن از مرز های زبانشناختی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است
داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد.
بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر جای مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقی مانده چندان فراوان نیست، و تنها از روی همین است که باید نسبت به ادبیات باستانی مصر حکم کنیم؛ البته در چنین حکمی تصادف کور سهم فراوانی خواهد داشت. شاید، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترین شاعران مصر از بین رفته و تنها آثار شاعران درباری به دست ما رسیده باشد. گور یکی از کارمندان دولتی بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشی کتابخانه" معرفی کرده است؛ ما نمی دانیم که آیا آن کتابخانه براستی انباری از کتابها و آثار ادبی بوده، یا انبار پرگرد و غباری بوده است که اسناد و سجلات عمومی در آن نگاهداری می شده. قدیمترین چیزی که از ادبیات مصری مانده" متنهای اهرام" است، که عبارت است از موضوعات دینی که بر دیوارهای پنج هرم از هرمهای سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هایی به دست آمده است که تاریخ آنها به 2000 ق م می رسد؛ این کتابخانه ها عبارت از طومارهای پیچیده ای از پاپیروس است که در داخل کوزه های عنوان دار جای دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چیده اند. از یکی از این کوزه ها، قدیمترین شکل قصه سندباد بحری به دست آمده، و اگر آن را صورت قدیمی قصه روبنسون- کروزوئه بنامیم شاید بیشتر به حقیقت نزدیک شده باشیم.
" داستان ناخدایی که کشتی او تکه پاره شده" قطعه ای از شرح حال ناخدایی است که خود وی نوشته و بسیار خوش تعبیر و باروح است. این ناخدای پیر، که با بیانی همانند دانته سخن می راند، می گوید:" چه اندازه مایه شادی است که آدمی چون از مصیبتی برهد، آنچه را بر وی گذشته حکایت کند." این ملاح در آغاز داستان چنین می گوید:
پاره ای از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهی بر من گذشت، برای تو نقل می کنم. در آن هنگام که بر کشتیی به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترین دیانوردان مصری قرار داشتند، آثار ظاهری آسمان و زمین را می توانستند بخوانند، و دلهای آنان سخت تر از دل شیر بود. طوفانها و گردبادها را، پیش از آنکه برسد پیش بینی می کردند.
گردبادی، در آن هنگام که در دریا بودیم، بر ما وزید... باد ما را پیش راند و چنان بود که گویی در برابر باد در حال پروازیم... موجی به بلندی 8 زراع برخاست... آنگاه کشتی شکست و هیچ یک از کسانی که در آن بودند نجات نیافتند. موج مرا به جزیره ای انداخت که سه روز به تنهایی در آن به سر بردم و جز قلب خویش یار و یاوری نداشتم. در زیر درختی می خوابیدم و سایه را در آغوش می گرفتم. پس از آن پای خود را دراز کردم تا ببینم چه چیز می توانم بیابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجیر و انگور و انواع تره ظریف یافتم.. در آن، ماهی و مرغ هم بود، و هیچ چیز در آنجا نقصان نداشت... چون برای خود آتشزنه ای ساختم، با آن آتش افروختم و برای خدایان قربانی بریان کردم.
داستان دیگری آنچه را بر کارمندی به نام سینوحه گذشته نقل می کند. این شخص، پس از مرگ آمنمحت اول، از مصر گریخته در خاور نزدیک از شهری به شهری می رفت و، با وجود ثروت و نامی که به دست آورده بود، از دوری وطن رنج فراوان می برد. عاقبت آنچه را که به دست آورده بود رها کرد و به مصر بازگشت و در این بازگشت سختی فراوان دید. در این داستان چنین آمده است:
ای خدا، هر که هستی، که به من فرمان مسافرت داده ای، دوباره مرا به خانه( یعنی به فرعون) باز گردان. شاید به من اجازه می دهی تا جایی را ببینم که دل من در آن جای دارد. چه چیز برای من بزرگتر از آن است که جسد من آنجا به خاک سپرده شود که به دنیا چشم گشوده ام؟ به من مدد کن! امیدوارم که خیر به من برسد و خدا مرا رحمت کند.
سپس وی را در وطنش می بینیم که خسته و مانده و غبارآلود، پس از مسافرت طولانی در بیابان، بازگشته و بیم آن دارد که به واسطه طول مدت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
ادبیات آئینى
در بستر تاریخ عاشورا
به طور قطع تاکنون اشعار بسیارى درباره واقعه و حماسه کربلا شنیده اید. اشعارى که بیانگر حالات درونى شاعر و عکس العمل هاى او پیرامون این واقعه یا بیان حالات ائمه(ع) و بزرگان دین در آن حماسه است، در این اشعار گاه نازک خیالى و طبع روان به گونه اى جلوه مى کند که ماندگارى شعر در کتیبه روان ناگزیر مى شود اما گاه ضعف این اشعار به مذاق مخاطب خوش نمى آید، براى آسیب شناسى این نوع شعر کمتر آن را در مجموعه فرایندى قرار داده اند که بشود آن را بررسى تاریخى کرد، به این معنا که شعر عاشورایى که محور موضوعى آن واقعه و حماسه عاشورا در کربلاست باید زیر مجموعه جریانى کلى با نام متن مذهبى یا آیینى قرار گیرد تا بشود آن را به درستى بررسى یا گه گاه از نظر ادبى آسیب شناسى کرد، همان طور که مى دانیم ادب پارسى «انواع» ادبى متعددى دارد، یکى از این انواع ادبى «ادب غنایى» است که از زیر مجموعه هاى آن مى توان به «مرثیه» اشاره کرد. گرچه امروزه تعاریف معمولى ترى از «مرثیه» ارائه کرده اند. اما «مرثیه» یکى از انواع فرعى ادبى و بسیار مقوم است. در کتاب انواع ادبى دکتر شمیسا آمده است: «مرثیه از نظر ماهیت جزو ادب غنایى است، مرثیه در ادب فارسى سابقه اى کهن دارد و در نخستین دیوان شعر فارسى یعنى دیوان رودکى و امروز هم در آثار شاعران معاصر دیده مى شود. مرثیه یا در باره مرگ پادشاه و وزیر یا یکى از رجال علم و ادب است، مانند مرثیه فرضى در مرگ محمود غزنوى و یا مرثیه رودکى در مرگ ابوالحسن مرادى و شهید بلخى یا درباره فوت یکى از خویشاوندان مانند مراثى فردوسى، خاقانى و حافظ درباره مرگ پسر خود و مرثیه خاقانى درباره عم خود و یا درباره یکى از ائمه دین مانند مراثى محتشم کاشانى که از همه معروفتر ترکیب بند اوست. این قسمت اخیر که بیشتر در میان مردم رواج دارد معمولاً در مرثیه سردار شهیدان امام حسین(ع) است. مرثیه ممکن است به هر قالبى باشد. حال اگر با نگاهى علمى و آسیب شناسانه در پى این هستیم که این «نوع» ادبى به بالندگى بیشتر برسد، ناگزیریم آن را در چارچوبى علمى بررسى کنیم، چون سرانجام این بررسى نه تنها به نفع ادبیات عاشورایى خواهد بود بلکه به تمام زیرمجموعه هاى این نوع ادبى هم کمک خواهد کرد، چرا که در رابطه سینما، تئاتر با ادبیات همیشه این نکته مد نظر بوده که پژوهش ها و بررسى هاى این دو هنر در ادبیات متمرکز بوده است. در واقع اگر یک فیلم خوب از نظر متن و قابلیت هاى هنرى در زمینه هاى آیینى- مذهبى ساخته مى شود یا یک نمایش خوب، اگر به پایه دقیق و مستحکم ادبى آن توجه شود، متعاقب آن، اثر ساخته شده در خور توجه بیشترى خواهد بود. (در شعر و نثر آیینى فارسى)، حال با توجه به این مسأله به بررسى تاریخى – آ0سیب شناختى بخشى از این «نوع» ادبى مى پردازیم:
در سه قرن اول هجرى، دین حاکم در ایران اسلام بود و ادیان دیگر هم در ایران حضور داشتند، در این دوران فرقه هاى مذهبى اى چون قدریه،جبریه و معتزله پا گرفتند. کمى بعد از آن و زمان به قدرت رسیدن سامانیان، شاعرانى چون بوشکور بلخى، رودکى، دقیقى و حتى بخشى از شاهنامه فردوسى که به نام غزنویان در آمده است بخش هایى از آن مربوط به این دوره است، یعنى حدود سال هاى ۲۷۹ تا ۳۸۹ هجرى.
رودکى: دکتر اسماعیل حاکمى درباره مراثى او مى گوید: «شاعر ما در مرگ ابوالحسن مرادى - شاعر فارسى زبان تازى گوى - بانگ دریغا بر مى دارد و این دریغا یک لحظه از زندگى شهر بخاراست که مرگ چنان خواجه اى آن را غرق اندوه مى کند. جاى دیگر مرگ شهید- شاعر و حکیم بلخى- است و دیگرى مرگ دردناک فرزند محبوب و شاید زیبا و جوان ابوالفضل بلعمى است. البته حکیم ناصر خسرو در باره نوشتن زاهدانه توسط این شاعر روشن دل مى نویسد:
اشعار زهد و پند بسى گفتست
این تیره چشم شاعر روشن بین
اما چون اشعار زیادى از او به جا نمانده ممکن است بخشى از این اشعار از بین رفته باشد. در هر حال رودکى شاعر شیعى مذهب بوده و بعید است با توجه به این نکته که او مرثیه سراى چیره دستى است، شعرى در این زمینه سروده باشد اگر چه کسایى مروزى در باره او مى گوید:
از رودکى شنیدم سلطان شاعران
کاندر جهان به کسى مگر و جز به فاطمه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مقدمه :
شبکه چیست ؟
شبکه یا Netword یک اصطلاح عمومی است و به مجموعه ای از ابزارهای پردازش اطلاعات اطلاق می شود که با یکدیگر در ارتباط هستند . البته این ارتباط از نوع فیزیکی و منطقی است که از طریق سخت افزار و کابل بر قرار شده است و با یک روش استاندارد مدیریت می شود .
Wan and Lan
شبکه محلی یا (Local Area Networkinq) Lan شبکه ای است با تعداد محدودی از کامپیوترهای شخصی بطوری که در سطح یک مکان محدود با هم کار می کنند و از منابع یکدیگر مشترکاً استفاده می کنند . شبکه های محلی به اشکال گوناگون قابل استفاده اند اما با وجود این گوناگونی در اصل با هم یکسانند بطوریکه اشتراک در برنامه های کاربردی فایلها و وسایل جانبی از اهداف اصلی آنهاست .
همان طور که می دانیم از Lan برای فضاهای محدود استفاده می شود اما اگر بخواهیم در فواصل طولانی نقل و انتقال اطلاعات با سرعت بالائی انجام شود به سراغ شبکه های گسترده یا Wan ( Wide Aria Nedwork ) می رویم .یک Wan از مرتبط شدن دو یا چند Lan بوجود می آید .
تغییر و تحول در تکنولوژی شبکه ها :
با پیشرفت روزافزون فن آوری شبکه ها نحوه و نوع ارتباط مابین کامپیوترهای یک شبکه مداماً در حال تغییر است ، پیش از این شبکه به معنای محیط متمرکزتری برای پردازش اطلاعات بحساب می آمد و از ترمینالها به عنوان ابزاری برای دریافت و یا نمایش اطلاعات استفاده می شد . بطوریکه آنها فقط از منابع اطلاعاتی موجود در کامپیوترهای بزرگ استفاده می کردند و سیستم ها به تنهایی قابلیت اجرای فرامین نرم افزاری را نداشتند .
اجزای اصلی شبکه :
ارتباطات داده ها در ابتدا در انحصار کمپانیهای خاصی از قبیل IBM قرار داشت اما در حال حاضر شرکتهای زیادی دست اندرکار این قضیه هستند بطوریکه تمام اجزای مورد نیاز یک شبکه از نرم افزارهای سطح بالا تا رابط های سطح پایین را ارائه می دهند . تعداد این شرکتها باعث شده است که اجزای متفاوتی در ارتباط با شبکه های محلی بوجود آید . اما بطور کلی آنچه که باعث اختلاف مابین شبکه های محلی می شود تفاوت اجزای اصلی آنهاست .
ایستگاه کاری
مشهورترین جزء یک شبکه ، ایستگاه کاری یا Workstation می باشد که از طریق آن کاربرد با شبکه ارتباط برقرار می کند . ایستگاه کاری در شبکه به معنای یک پایانه هوشمند است زیرا از توانایی پردازش و اجرای برنامه ها بهره مند می باشد در حالیکه پایانه های ساده (Dumb ) فقط بعنوان یک ابزار ورودی – خروجی به کامپیوتر مرکزی متصل بوده و اطلاعات را جهت پردازش ، به واحد پردازشگر مرکزی ارسال می کنند .
ایستگاههای کاری در یک شبکه محلی به تنهایی قابل استفاده هستند و می توانند در سرعت پردازش ، مقدار حافظه ، برنامه های نصب شده و ابزارهای ذخیره سازی اطلاعات متفاوت باشند .
اغلب ایستگاههای کاری از یک سیستم عامل محلی (host) نظیر DOS و Windows یا OS/2 بهره می برند این سیستم عامل شرایطی را فراهم می کند تا ایستگاه کاری توانائی اجرای نرم افزارهای محلی را مستقلاً دارا باشد .
کارت های رابط شبکه
رابطی که جسم جدا از شبکه را به LAN متصل می سازد و آن را راه اندازی می کند ، کارت رابط شبکه یا آداپتور شبکه (Network Interface Adapter-NIC) نامیده می شود . یک NIC از شکاف های (SLOT) موجود بر روی برد اصلی کامپیوترها استفاده می کند . و باعث برقراری یک اتصال فیزیکی به رسانه انتقال یا کابل می شود . کارت شبکه ، باعث برقراری ارتباط مابین اجزاء شبکه از طریق سیگنال های خاص می شود . هر عنصری از شبکه محلی که دارای یک کارت شبکه باشد بعنوان یک گروه یا node شناخته می شود بطوریکه هر گروه از یک آدرس واحد برای مسیریابی اطلاعات استفاده می کند .
کابل بندی (Cablinq)
اتصال فیزیکی گره های شبکه را کابل بندی شبکه می نامند . کابلی که در Lan استفاده می شود از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا این عنصر در شبکه ، بیشترین تاثیر را بر میزان نرخ انتقال داده و بازدهی ورودی – خروجی دارد . دو اصطلاحی که در این زمینه برای رسانه انتقال اطلاعات (Media) استفاده می شود عبارتند از : باند پایه (Base Band) و باند پهن (Broad band) . باند پایه روشی از انتقال اطلاعات است که در آن سیگنال دیجیتال تنها با یک فرکانس ، کل پهنای باند رسانه را اشغال می سازد . از طرفی باند پهن به مفهوم آن است که پهنای باند به چندین کانال تقسیم می شود که این تقسیم بندی بر اساس فرکانس های متفاوت و یا دامنه فرکانسی مختلـف برای سیگنـال آنــالوگ می باشد . در یک چنین حالتی اگر پهنای باند کافی وجود داشته باشد ، می توان چندین سیستم انتقال را تنها با استفاده از یک کابل پیاده سازی کرد . اصطلاحی که چگونگی مشترک بودن رسانه را بوسیله کانال های متعدد ، بیان می کند تسهیم سازی یا Multiplexing می باشد البته نوع تسهیم سازی ، بستگی به رسانه انتقال دارد .
رسانه های نوع باند پهن، چندین کانال متفاوت دارند که این نوع تقسیم بندی بر اساس فرکانس های مختلف سیگنال های آنالوگ می باشد . به این نوع تسهیم سازی ، مالتی پلکس بر اساس تقسیم فرکانس یا FDM (Frequency Division Multiplexing) گفته می شود . تلویزیون کابلی نمونه ای از EDM است . باند پایه روشی از انتقال داده است که تنها یک فرکانس از سیگنال دیجیتال ، سراسر پهنای باند را اشغال می کند . رسانه از نوع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
صادق هدایت و ادبیات جدید فارسی
مطلب با گذار به دوره بعدی زندگی مرحوم هدایت پی گرفته می شودعنوان مطلب « آثار دوره جوانی » است :
(( هدایت نوشتن را از همان مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه منتشر کرد ، " رباعیات خیام " و " انسان و حیوان " که هر دو شناختی از تصورات و حالات آن هنگام او به دست می دهد که چشم پوشی از آن ممکن نیست و منبعی ارزشمند برای فهمیدن زندگی و کارهای بعدی اوست . ))
در مورد فعالیت مرحوم هدایت در مدرسه می توان به طور مثال به انتشار روزنامه دیواری « ندای اموات » در مدرسه ی دارالفنون اشاره کرد .
دکتر کاتوزیان در ادامه به تحلیل دو جزوه ی " رباعیات خیام " و " انسان و حیوان " می پردازند :
(( او رباعیات خیام را در سال ۱۳۰۲ و در هجده سالگی منتشر ساخت .
مقدمه ی این اثر نشان رشد فکری و روانی اوست و آگاهی گسترده اشاز منابع فارسی و عربی ، همچنین آشنایی او با منابع و افکار فرنگیرا ( شاید تا حدی عمدا ) به نمایش می گذارد . این اثر از جمیع جهات اثری چشمگیر است ، زیرا یک محقق با تجربه آن عصر هم نمی توانست شرح بهتری از زندگی و افکار خیام در همین مقیاس ارائه دهد .
راستی هم ، به لحاظ روش شناسی محکم تر و به لحاظ تحلیلی منزه تر از بسیاری از کارهای تحقیقی عاصر اوست . به راحتی می توان دریافت که آنچه از حقیقت در آن است نو نیست و آنچه نو در آن است عمدتا حقیقت ندارد . با این وصف ، آنچه نو و عمدتا دور از حقیقت است در ارتباط با شکل گیری دید هدایت از زندگی و مرگ فوق العاده راهگشا ست . ))
ایشان سپس به تفسیر رساله ی رباعیات خیام می پردازند و خواننده را با پایه هایی که این نوشته بر آن استوار است آشنا می کنند . به آن لحظاتی اشاره می کنند که :
(( درست از این نقطه است که خیام به تدریج به پس زمینه رانده می شود و افکار و حالات خود هدایت در لباس تفسیری از خیام روی صحنه می آید و حتی کمی جلوتر ، هدایت جوان با تمام نیرو جای خیام
را می گیرد . ))
ایشان در پایان به این نکته ی مهم اشاره می کنند که مرحوم هدایت در این رساله :
(( نکات غریبی در باره روحیه مغموم ، میل به افسردگی او ،خشم و ناامیدی از ظلم و « ریا کاری اطرافی های او » « لا ابالی بودنش نسبت به زندگی و زندگان » و « رنج هایی » که پیوسته آزارش می داد ، می گوید که بیشتر ما را از ساخت فکری و روانی هدایت جوان آگاه می کنند تا خیام و همین اشارت اولیه اما واضح ، در باره ی شخصیت کلی هدایت جای چندانی برای نظریه پردازی در باب علل اصلی اندیشه ها و حالات او در دوره های بعدی زندگی باقی نمی گذارد . زیرا همانطور که می بینیم ، حتی خیام را نیز نمی توان عامل موثر اصلی در شکلدادن به اندیشه های او به شمار آورد .
این خود هدایت است که از همان هجده سالگی می کوشد تا شخصیت خود ، افکار ، ترس ها ، رنج ها و ماتم زدگی هایش را درلباس تفسیری از خیام ابراز کند . ))
دکتر کاتوزیان با این جملات تفسیر خود را درباره ی رساله ی خیام به پایان برده و تحلیل رساله ی " انسان و حیوان " را آغاز می کنند :
(( رساله ی " انسان و حیوان " به مراتب طولانی تر است . می توان آن را پیش نویسی برای یک کار گسترده تر درباره ی گیاهخواری دانست که او پنج سال بعد در اروپا منتشر ساخت . اما دامنه ی موضوع به مراتب وسیع تر از رساله ی قبلی است و بی پروایی در طرح اندیشه ها و تازگی آنها شناخت روشن تری از ارزش ها و احساسات مولف جوان را میسر می سازد . صراحت زبان و دیدگاه این اثر ٬ خاص نویسنده ای جوان است ـ برخوردار از نیروی جوانی ـ که هنوز به هنر ظرافت و پیچیدگی استدلال تسلط نیافته است . قسمت اعظم آنچه که در این مقاله می گوید عریان و به راحتی قابل فهم است . جزوه از چهار بخش الف تا د تشکیل شده است و عناوین فرعی ندارد . بخش الف مساله ی فرق های اساسی مابین انسان و حیوان را عنوان می کند . ساختمان جسمانی انسان شبیه به پستانداران عالی است . اختلاف دانشمندان بر سر فرق های بین " روح " ( که منظور مولف از آن ذهن است ) و هوش انسان از یک سوء و روح و هوش حیوانات از سوی دیگر ٬ یا در درجه است یا در نوع . اگر انسان در نزد فلاسفه ٬ ماوراءالطبیعیون و الهیون اهمیت فوق العاده دارد ٬ در نزد علمای علوم طبیعی جز حیوانی که از حیث ساختمان اعضا از بقیه نسبتا تحول یافته تر است ٬ چیز دیگری نیست . علوم طبیعی جدید نشان داده است که انسان و حیوان هر دو در اصل فقط از یک سلول به وجود آمده اند . دکارت " که خیلی متعصب به مقام انسان بوده از روی نخوت حیوان را ماشین متحرک فرض می کند و این یک اشتباه پوزش ناپذیری است ٬ چون همین سهو باعث شد که در گذشته و حال با حیوان به طرز ظالمانه رفتار کنند . " روح چیست غیر از اراده و هوش که در انسان تصادفا عقلی است و در حیوان فطری و طبیعی ؟ " غیر ممکن است منکر اراده ی حیوانات شویم " زیرا این موضوع را می توان ٬ برای مثال در ببری دید